هفتبرکه – گریشنا: ۳۱ ادریبهشتماه نشست معرفی و بررسی کتاب «اخضر احمر» در سرای اهل قلم برگزار شد. گزارش روابط عمومی خانه کتاب را از این مراسم بخوانید. پیش از این نیز ۲۶ شهریورماه سال گذشته مراسم شب شاعر در موسسه اوج برگزار شد (خبر در شبکه فرهنگ) که گزارشی از این مراسم در برنامه پیوست شبکه افق پخش شد. این گزارش را نیز در ادامه ببنید:
به گزارش روابط عمومی موسسه خانه کتاب، نشست معرفی و بررسی کتاب «أخضر أحمر» سروده صادق رحمانیان امروز (۳۱ اردیبهشت ماه) در سرای اهل قلم با حضور نیکنام حسینی پور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب، علی اصغرمحمدخانی، نویسنده و معاون فرهنگی مؤسسه شهر کتاب، موسی بیدج، مترجم، صادق رحمانیان، شاعر کتاب و شهرام میرشکاک، شاعر برگزار شد.
رحمانیان در ابتدای این نشست به سابقه ورود به حوزه ترجمه اشاره کرد و گفت: زمانی که در سال ۱۳۷۵ در استان قم زندگی می کردم سالهای پر رونق فعالیت من و سالهای پر رونق ادبیات ایران بود. در آن دوران، موسسه “محراب اندیشه” در قم وجود داشت که محفل رفت و آمد شاعران زیادی بود و اشعار خوبی را منتشر میکرد.
وی ادامه داد: به مرور به سمت اشعار کوتاه سوق پیدا کردم چرا که به شعرهای بلند علاقهای نداشتم و شاید هم اندیشه اشعار بلند در من وجود نداشت. بنابراین به سمت اشعار دو بیتی رفتم. به مرور متوجه شدم در اشعار کوتاه صاحب دیدگاه خاص هستم.
مدیر رادیو فرهنگ به سابقه دوستی با محمدالامین الکرخی اشاره کرد و گفت: با محمدالامین الکرخی در قم آشنا شدم و فعالیتهایی با هم انجام میدادیم و چون در جهان عرب دوستان زیادی داشت آثار من را به آنها معرفی میکرد. او اشعار را به صورت ملموس ترجمه میکرد و به علت آشنایی که با هم داشتیم افکار هم را میشناختیم.
رحمانیان ادامه داد: منتقدان معتقدند ترجمههای محمدالامین الکرخی از خود اشعار ملموستر هستند. حواشی بر اشعار کوتاه مینوشتم که منتقدان آنها را جزو شعر میدانند و حذف آنها را آسیب زدن به شعر تلقی میکنند.
در ادامه این نشست، موسی بیدج اظهار کرد: بسیار جای خرسندی است که کتابی از ادبیات ایران در جهان عرب منتشر شده است چرا که در روزگاری به سر میبریم که بین این دو انقطاع صورت گرفته است و متأسفانه سیاست و اقتصاد باعث شده اند فرهنگ عقب نشینی کند.
وی ادامه داد: همچنین بسیار خوشحالم که فردی چیرهدست و مسلط به کار، این اثر را ترجمه کرده است؛ محمدالامین الکرخی این اثر را به شایستگی انجام داده ضمن این که خودِ اثر نیز شایسته است.
این مترجم افزود: شعرهای صادق رحمانیان تأثیرگذار هستند اما متأسفانه هنوز در جامعه فرهنگی ما جایگاه واقعی خود را پیدا نکردهاند.
بیدج بیان کرد: زبان عربی و فارسی مکمل یکدیگر هستند. به طور مثال دانشمندان، ادیبان، عالمان و نویسندگان ایرانی که در جهان شهره هستند به صدها شخصیت برخوردهاند که هر کدام یک گوشه از فرهنگ اسلام را آباد کردهاند و باعث غنای فکری، فرهنگ و زبان عربی شدهاند. یا این که در قرنهای پنجم و ششم کتابهایی نوشته شده که صدها اسم از شاعران ایرانی که به عربی شعر سروده اند، را دربردارند. اکنون این آثار وجود دارند اما متأسفانه مورد غفلت واقع شده اند به این علت که عرب ها شاعران ایرانی را نمیشناختند و از طرف دیگر عربی نوشته شدن آنها باعث شده است که ایرانیها این شعرها را نشناسند.
وی ضمن ابراز تأسف از ایجاد گسست بین عربها و ایرانیها، گفت: این گسست باعث ایجاد سوءتفاهم بیشتر و فاصله گرفتن بیشتر عربها و ایرانیها شده است. شاید این سوءتفاهم باعث نوعی تلخی شود که ما به وسیله ادبیات میخواهیم این تلخیها را از بین ببریم. ترجمه، این سوءتفاهمها و تلخیها را اندکی کم میکند و امیدواریم بتواند از بین ببرد.
بیدج با بیان این که ۳۰۰ کتاب از ادبیات عرب به فارسی ترجمه شده است، گفت: متأسفانه چون فرایند ترجمه کتابها از فارسی به عربی به صورت کارشناسی صورت نمیگیرد، برخی از این ترجمهها اصلاً ارزش ترجمه نداشتند.
در ادامه؛ میرشکاک، موسی بیدج را یکی از چهرههای شاخص روزگار در حوزه ترجمه دانست و گفت: بیدج استاندارد خود را دارد و وقتی بر کتابی مهر تایید بزند کتاب مورد تایید قرار میگیرد و وقتی نقدی بر کتاب بنویسد از چشم ناشران و مخاطبان میافتد.
وی با بیان اینکه ترجمه کتاب اخضر احمر، ترجمه خوبی نیست، گفت: ترجمه محمدالامین الکرخی، ترجمهای منطقی و عقلانی از یک مجموعه شعر احساسی و عاطفه است. مقالهای در انتهای این کتاب نوشتم که با خواندن آن دیدگاه من در مورد کتاب مشخص میشود. حدود چهل درصد خون من عرب است و در عربها بزرگ شدم و عربی را حس و لمس میکنم و به راحتی حرف میزنم.
این منتقد ادامه داد: زبان فارسی، قدسی است اما زبان عربی، کالبدی، جسمی و شفاهی است و با طبیعت انس و الفت دارد. بنابراین این دو زبان با هم برابر نیستند و این امر باعث می شود در انتقال این زبانها دشواری ها زیادی ایجاد شود. بار عاطفی زبان فارسی بسیار زیاد است. ادبیات ما مستقل از جریان های سیاسی است وقتی اشعار رحمانیان به عربی ترجمه میشود ابروی ایران است. ادبیات او شرف روزگار ماست چرا که این ترجمه صورت و تصویری دیگری از ادبیات ما را منتقل میکند.
وی ادامه داد: رحمانیان شاعر کوتاه نویس است و بخشی از کوتاه نویسیهای او به زبان بومی منتقل شده بدون اینکه بدانند رحمانیان کیست. شعر او ریشه،هویت و شعر بافت دارد و نام ها و اصطلاحات محلی در آن یافت می شود. شعر او کوته نوشته است.
این منتقد ادامه داد: حاشیه و پاورقی در اشعار او شاعرانه تر از متن هستند و گاهی فراتر از متن عمل می کنند و این امتیازی است که من تنها در اشعار رحمانیان دیدم. در اشعار او عقلانیت تزریق نشده بلکه پاورقی ها بسیار عاطفی ثبت شده اند که جزیی از متن هستند.بخشی از شعر او کاملا شخصی است و به درد مخاطب نمی خورد و یک واگویه است.شعرهای رحمانیان ساختاری به شدت ادبی دارد و در استفاده از کلمات وسواس دارد.
وی در پایان گفت: بخشی از ادبیات این سرزمین مستقل و بخشی غیرمستقل است و از آقای بیدج درخواست می کنم نظارتی بر ادبیات ترجمه روزگار کنونی داشته باشند و با انتشار هر کتاب ترجمه شده ای، جلسه نقدی برگزار کنند تا ناشران در جریان ترجمه کتاب ها قرار بگیرند.