هفتبرکه (گریشنا): اعلام خبر چند برابر شدن عوارض خروج از کشور، واکنشهای زیادی را در داخل و خارج از کشور در پی داشت. «یک گراشی از دبی» که پیش از این در سللسه مطالبی موضوع سرمایهگذاری در منطقه را بررسی کرده بود (یادداشتها در گریشنا)، این بار در یادداشت «عوارض خروج، بیداد دوچندان بر مردم جنوب» از این موضوع انتقاد کرد.
در یادداشت تازه، نویسنده به بخشی از نظرات مطرح شده پاسخ داده است و موضوع گواهینامه شغلی را به عنوان راهحل بخشی از مشکلات بررسی کرده است. این یادداشت ده روز پیش برای گریشنا ارسال شد، اما به دلیل تراکم اخبار دهه فجر، انتشار آن به تاخیر افتاد. با پوزش از نویسنده محترم و خوانندگان پیگیر به دلیل طولانی بودن یادداشت تازه، آن را در دو بخش جداگانه تقدیم میکنیم. در بخش نخست، یک گراشی از دبی بخشی از نظرات خوانندگان در یادداشت قبلی را پاسخ داده است. بخش دوم با تیتر «حذف عوارض خروج باید به خواسته همگانی از جعفرپور تبدیل شود» در گریشنا منتشر شده است.
مجموعه یادداشتهای یک گراشی با ویرایش مجدد در ماههای آینده به صورت یک کتابچه منتشر میشود. این یادداشتها را میتوانید در گریشنا مرور کنید (+)
یک گراشی از دبی: در فرهنگ گفتاری پیشینیان گراش، مرسوم بوده که مردمان در هنگام قفل کردن درب خانه و یا محل کار خود، سه بار تکرار میکردهاند «اُوولّ خُدا کُفلِ اَنَم سِرِ در بَرحلال زادَیا حروم تیشهَ یا اِز دُوار اَواشَخن» مانند این گفته در فارسی مثلی است که میگویند «قفل را برای آدم حلالزاده ساختهاند و الاّ حرامزادهها از دیوار بالا میروند». روانشناسان علوم تربیتی و پرورشی حفاظت و نگهداری درست جامعه از حس کنجکاویها و امیال ساده انسانی را یک اصل مهم در تربیت و یادگیری رفتارهای درست اجتماعی مردمان میدانند. این را در حافظه داشته باشید تا برویم سر مطلب و موضوع این نوشته.
حدود چهار هفتهای از انتشار یادداشت پیشینم «عوارض خروج بیداد دوچندان بر مردم جنوب» در سایتهای آفتاب لارستان، گریشنا و باز نشر آن در سایت ستارهای اوز گذشته است. در این مدت، علاوه بر کامنتهای خوانندگان این سایتها که در پایین آن نوشته توسط خود سایتها به اشتراک خوانندگان گذاشتهاند، فعالین و بعضاً مسئولین شهرستانها نیز در نشستهای خود موضوع کار و کسب و مشکلات ما مردمان منطقه را که در کشورهای جنوبی خلیج فارس، کار و امرار معیشت میکنیم نیز در بحث خود جای دادهاند (هماندیشی فعالان و مسئولان برای توسعه شهرستان- گریشنا ۲۶ دیماه) همچنین ایمیلهای فراوانی در این ارتباط از جاهای مختلف منطقه و خارج ازکشور داشتهام که همگی بر این ظلم دوچندان حرف و حدیث فراوان داشنند و راهحلهای جالب و عملی مطرح کرده بودند، کاش این عزیزان به جای فرستادن ایمیل حرف و نظرشان را به صورت کامنت و یا به صورت نوشتهای مستقل برای این سایتها ارسال میکردند، قطعاً اثر بهتری داشت. هر چند هم مطمئناً من از فرمودهها و نظراتشان در این نوشته و نوشتارهای بعدی استفاده خواهم کرد. جالبترین اثر آن نوشته، بازتاب آن در بین خودمونیهای شاغل در امارات بوده که با رجوع به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران به جد خواستار لغو عوارض خروج برای فرودگاه لارستان بودهاند تا آنجایی که سرکنسولگری موافقت میکند چنانچه تقاضای رسمی دویست نفر مبنی بر لغو عوارض خروج به این کنسولگری داده شود. این کنسولگری درخواستها را در تهران از مجرای وزارت خارجه دنبال خواهد کرد. متاسفانه امکان درخواست لغو عوارض خروج مسافران از فرودگاه لارستان از طریق کنسولگری میسر نیست، چون مسئله به امور داخلی کشور مربوط میشود. لذا درخواستها را به صورت گرفتن گواهینامه شغلی/ معافیت از پرداخت عوارض خروج از کشور برای تمامی ایرانیانی که اجازه کار در امارات داشته باشند، تغییر داده شد و آخرش به شکل و فرم ذیل تمام شد:
بسمه تعالی
تاریخ…..
جناب آقای سر کنسول
موضوع: گرفتن گواهینامه شغلی/ معافیت از پرداخت عوارض خروج از کشور
باسلام و احترام،
اینجانب………….. فرزند…… دارای کد ملی………. تقاضا دارم، با توجه به مشکلات اقتصادی و گرانیهای اخیر و سخت شدن زندگی و معیشت ایرانیهای شاغل در امارات تدابیر لازم اندیشیده شود تا مانند کشور قطر و کویت، شاغلین عزیز با گرفتن گواهینامه شغلی از دادن عوارض خروج از کشور معاف شوند.
پیشاپیش از حسن توجه و پیگیری مساعد جنابعالی کمال تشکر و امتنان را داریم.
کار اشتباه بودجهنویسان را توجیه نکنیم
حال که بحث کارنامه شغلی و معافیت عوارض خروج دارندگان آن به صورت درخواست مطرح شده، دوست دارم به کامنت همشهری گراشی به نام آقای «محمد» در سایت گریشنا به نوشته «عوارض خروج بیداد دوچندان بر مردم جنوب» که در همین ارتباط است اشارهای کوتاهی داشته باشم. ایشان با وجود این که نوشتهام را تا حدی منطقی و قابل قبول دانسته، ولی نمیدانم چرا در آغازین کامنتش بدون آوردن هیچ دلیلی از من خواسته بود کمی منصفانهتر و با آگاهی و علم بیشتر قضاوت میکردم؛ سپس با بیان یک سری مطالب بیربط و صغرا و کبری کردن، مسافرت کلان ایرانیان به خارج ازکشور و ارائه اطلاعات اشتباه و قدیمی از دیگر کشورها به توجیه کار دولت و حکومت در اخذ اجباری عوارض خروج پرداخته و فرمایشات و استدلالهای رئیس و مشاوره سازمان برنامه و بودجه را تأیید و تصدیق نمودهاند و البته ما را هم کمی امیدوار کردهاند که اگر کارنامه شغلی بگیریم، انشالله آنهایی که اجازه کار رسمی دارند از پرداخت عوارض خروج معاف خواهند شد.
باید به اطلاع ایشان برسانم که شما همشهری گرامی نوشته را با دقت نخواندهاید. اگر یک بار دیگر بخوانید، بحث در مورد عوارض خروج برای ما مردمان شهرستانهای لارستان، خنج و گراش و چند شهر همجوار است که بیشتر از فرودگاه لارستان استفاده میکنیم و با تفکیک انواع مسافران و تعداد سفر آنها در سال سالیانه بیشتر از «شصت میلیارد تومان» بایستی به دولت عوارض بپردازیم. بحث ایرانیان متمکن و دارا که به قول شما بیشتر توریستهای آسیایی هستند، مطرح نبوده است. این را که در گذشته مقیمین خارج و یا دارندگان کارنامه شغلی عوارض خروج پرداخت نمیکردهاند، من اطلاع داشتهام و داری کارنامه شغلی نیز بودهام. کسی بحث در گذشته ندارد. موضوع نوشته ازدیاد چند برابری عوارض خروج در بودجه امسال دولت و اثرات آن برمردمان منطقه بود.
متاسفانه تاکنون این ازدیاد عوارض در کمیته تلفیق بودجه هم تصویب کردهاند و اگر ما نجنبیم در نهایت تصویب خواهند کرد و پول بیزبان از کارگران ویزای سهماهه و اکثریت مسافرین کمدرآمد منطقه خواهند گرفت و این مبلغ قابل توجه گرفته شده از این سه شهرستان، اگر نصیب اختلاسگران و رانتخواران اطراف حکومت نشود، قطعاً به عنوان حق سکوت و سوبسید خرج پایتخت و یا چند مرکز استان خواهد شد، چون همانگونه که در بودجهنویسی آوردهاند، بودجه عمرانی کشور و یارانهبگیرها کم کردهاند.
برای این که اطلاعات شما و دیگر خوانندگان بهروز شود، شخصاً خودم چندین بار در دو سه هفته گذاشته به کنسولگری مراجعه کردهام و تلفنی هم اخیراً تماس گرفتهام. جواب روشن و رک است: حدود بیست سال قبل کارنامه شغلی برای کارگران و مقیمین صاحب اجازه کار وجود داشته و فقط و فقط یک بار قابل تمدید بوده است. تا زمانی که همه مقیمین خارج از کشور از پرداخت عوارض معاف بودهاند، ما دارندگان کارنامه شغلی هم از پرداخت معاف بودهایم. پس از الغاء این معافیت تا چند وقت که اگر کارنامه شغلی اعتبار داشته معاف از عوارض بودهایم. ولی متأسفانه اکثریت این کارنامه شغلی فاقد اعتبار شده و فعلاً هم از تمدید کردن خبری نیست و عملاً غیر قابل انتفاع است و به قول کارمند محترم کنسولگری دبی، تقاضای و درخواست طبق آنچه در بالا آوردهام بنویسید تا انشاالله انشاالله پیگیری کنند. تازه اگر هم انشالله عملی شود، فقط بخشی از مسافران فرودگاه لار معاف خواهند شد. تکلیف بقیه مسافران که در نوشته قبلی به آنها اشاره کرده بودم چه میشود؟ پس بهتر است عوض توجیه کار اشتباه بودجهنویس در ارتباط با مسافرین فرودگاه لارستان، همه با هم اول شما توجیهکننده محترم و دیگر فعالین این سه شهرستان با کمک و فشار آوردند به نماینده مجلس که این عوارض را یا لغو کنند یا اجازه دهند خرج شهرها و روستاهای منطقه شود.
همشهری گرامی، شاید اطلاعات مختصر شما در ارتباط با عوارض خروج بعضی از کشور ضعیف جهان سوم و یا مبلغ کمی عوارض گرفتن از کارگرانشان در بدو شروع کار در خارج (آن هم فقط یک بار) مربوط به اواخر قرن بیستم باشد. حال در قرن بیست و یکم هستیم و دنیا تغییر کرده است. درست نیست که بر مبنی اطلاعات سوخته گدشته توجیهگر کار اشتباه بودجهنویس کشوری دارا و غنی مثل ایران باشید که بخواهد از کارگر جوانی که از بیکاری مجبور است سه ماه در خارج کار کند و یا خانواده چند نفره کارکری کمدرآمد که بخواهد از پدر خود در دبی دیدار کند عوارض بگیرد. بحث این نوشته تصحیح اطلاعات اشتباه کامنت شما نیست، فقط شما کافی است ادعای ارائه خدمات توسط دولت به گراشیها و دیگرانی که دولت امارات بدون هیچ دلیل موجهای کسبوکار آنها را تعطیل کرده و آنها را از امارات اخراج کرده است جواب دهید که از طرف سفارت و یا دولت ایران چه کمکی به آنها شده؟ و چه خدماتی تاکنون دریافته کردهاند؟ آن وقت بگویید عوارض برای ارائه دادن خدمات است. کدام خدمات سفارت تاکنون به این افراد ارائه کرده است؟
ضمنا توجیهکنندگان دیگری آدرس سایتی که از وزارت کار و رفاه اجتماعی برای مردمان شاغلمان در کویت و قطر دادهاند، قدیمی و بهروز نیست یعنی بیخیال.
همچنین از نویسنده خواستهاید کمی انصاف داشته باشم و عادلانه قضاوت کنم و در عوض به بحث سرمایهگذاری و تشویق کردن عزیزان زحمتکش آن طرف آب برای ایجاد کارخانه و کار تولیدی بپردازم. همشهری گرامی، قضاوتی در نوشته من نیست که عادلانه باشد و یا منصفانه، اطلاعاتی برای عموم مردم منطقه نوشتهام که بدانند ازدیاد عوارض خروجی در این وانفسای وضعیت اقتصادی که از همه طرفها و طرق در کشورهای جنوبی خلیج فارس به ما فشار میآورند، این عوارض خروج قوز بالای قوز دیگری است که کمر مردمان این سه شهرستان را به درد میآورد. در مورد تشویق به سرمایهگذاری شما کمی بیخبر تشریف دارید. راقم این سطور در یک سال گذشته پیش از هفت یادداشت طولانی و تفصیلی و مقاله در ارتباط با سرمایهگذاری و توسعه منطقه نوشتهام و در سایتهای لارستان، گراش و اوز خوانندگان فراوانی داشته و جمعبندی خودم را در آخرین نوشته در این موضوع مدتها در سایتها در دسترس خوانندگان قرار داشت. البته غیر از سایت گریشنا که نمیدانم چرا آخرین نوشتهام که جمعبندی مجموع هفت مقاله پیشین بود منتشر نکردهاند. [توضیح گریشنا: این یادداشت با تاخیر فراوان در گریشنا منتشر شد و در آینده به صورت فایل PDF نیز منتشر خواهد شد. (لینک مطلب)]
صداها برای گوشهای شنوا و….:
خواننده محترم و تیزبینی بنام آقای «هادی شاکرپور» در سایت آفتاب لارستان در کامنتشان کمی نومیدانه نوشته اند «ولی چه فایده که صداها برای…..و نوشتهها برای نابینا هر دو یکیست» باید به این خواننده هوشیار و دیگر عزیزانی که این گونه باور دارند عرض کنم من هم مثل شما فکر می کنم و اعتقاد دارم درکشور مردمانی و یا مسئولینی هستند که هرگز صدایی، رویدادی، نوشتهای جز در ارتباط با منافع شخصی، پست و مقام خود و همفکران خود نه میشنوند و نه هرگز میخواهند بینند و حتی نمیخواهند سخن حقی و یا نقد تلخی در اجتماع بیان شود که خدای نکرده پرسشی ایجاد شود، و بیشتر باوردارم که علاوه بر منفعتطلبان و مقام پرستان نابینا و ناشنوا شده، قدرتمندان و متعصبین باورمندی در جامعه وجود دارند که اسیر و محصور سوء برداشتهای مفاهیم قدسی و انگیزههای دینی مجهول نقلی خود هستند و چنان به خود و باور خود غرهاند که مصداق روشن آیه شریفه سوره مبارکه البقره “ٌصٌمّ وبٌکمّ عٌمّی فهم لایرجعون” شدهاند و هرگز صدایی غیر از آنچه باور دارند و نوشتهای به غیر از جزمیت اعتقادی خود نمیبینند. اینها همان مصداقهای گوشهای ناشنوا و چشمهای نابینا هستند که شما اشارت نمودهاید. ولی برادر گرامی اگر مثل عامیانه آغازین این نوشته مروری مجدد کنیم و پند و اندرز ناصحان جامعهشناس و روانشناسان علوم تربیتی و پرورشی در حفاظت و نگهداری درست جامعه از احساسات، غرایز و امیال ساده انسانی را یک اصل مهم در تربیت و یادگیری رفتارهای درست انسان در اجتماع بدانیم، چارهای جز گفتن، فریاد زدن و نوشتن نداریم و ما مجبور هستیم که مرتب بنویسیم و بگوییم و تکرار کنیم که خود و مردمان عادی جامعه گرفتار امیال بشری سادهای مثل تنبلی، فراموشی، بی مسئولیتی، بی قیدی و به من چه و به تو چه و غیره نشویم و خدای نکرده به ناشنوایی و نابینایی تدریجی در اجتماع گرفتار نشویم، این نوشته ها و فریادها برای گوشهای شنوا و چشمان بیناست والا آنانی که گرفتار کری و کوری مقام ومنفعت پرستی و جهالت و منیّت اعتقادی شده اند با نوشتن و گفتن ما کاری ندارند.
دو نکته خارج از موضوع
یکم معمولا من هم مثل اغلب آدمهای معمولی و فرهیختگان فرهنگی و اجتماعی که گهگاهی یادداشتی و یا مقالهای می نویسند عادت ندارم که به گفته ها و یا کامنت نوشته های آدمهای متعصب بی درد و بی اطلاع از مسائل اجتماعی که به قول آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی گرفتار سوء برداشت مفاهیم قدسی و دینی شدهاند و جزمیت ناشی از انگیزههای اعتقادی سطحی وقشری خود از دین رحمت و معرفت آنها را غرق خودبینی و نفرت کرده توجه نمایم ویا جوابی بدهم. ولی این بار نه برای جواب گویی به این نوع افراد قشری و متعصب بلکه برای روشن شدن اذهان خوانندگان جوان منطقه که شاید از سنتها و اخلاقیات حسنه انسانی گدشته پدرانمان دراین منطقه کمتر اطلاع داشته باشم چند سطری مرقوم می دارم.
در سایت گریشنا دوکامنت نوشتهای از آقایانی به نام «مسعود» و «فرهاد» دیده می شود که هر دوی اینها بدون توجه به اصل و موضوع یاداشت نویسنده «فرودگاه لارستان از عوارض خروج معاف شود» به مسائل حاشیهای و مقدمه نویسنده در اشاره به بودجه دولت که تمامی آن از گفتهها رئیس جمهور محترم و مسئولین دولت و نوشتهها روزنامه و خبرگزاریها رسمی کشور نوشته بودم تاختهاند که ضرورت بازنویسی و اشاره به آنها نیست. و اما آنچه جوانان عزیز و خوانندگان محترم باید بدانند و در کامنت نوشته های این دو شخص به ناحق و ناروا و وارونه اشاره داشتهاند مرقوم می دارم.
الف. دبی نشینی و یا کار در کشورهای خلیج نه ناستوده است و نه عیب و ایرادی دارد اجبار روزگار و نیاز معیشت مردمان این منطقه از دیار باز سنت کار وزندگی در این کشورها برای ما به وجود آورده و هم اکنون هرآنچه عمران وآبادی وتوسعه در منطقه مشاهده میشود ثمره حلاوت این سنت است. در همین دهه فجر سه پروژه درمانی و پزشکی توسط خیر دبی نشین در گراش گلنک زده شد. نه آقایان محسن و فرهاد در سایت گریشنا بلکه هیچ فردی به بهانه دفاع از حوزه و روحانبیت حقی ندارد دبینشینی را عیب دانسته و ما را با این صفت تحقیر یا سرزنش کند. سئوال آیا اگر ما به جای فعالیت و کار کردن شبانه روزی در کشورهای خلیج درکشورمان طفیلی و حاشیهنشین تهران یا قم میشدیم برای منطقه خودمان و یا کشورمفیدتر بودیم؟
ب. پاکدامنی و عفاف از صفات فطری و جهان شمول انسانی است. مردمان منطقه خودمان هم در حد اعلی دارندگان این صفات بودهاند. سفر به خارج و ماندن خانواده در وطن و امن و امان بودن آنها همواره از دویست سال پیش امری متداول بوده و هیج ربطی به انقلاب و حوزههای علمیه و منبر و روضه روحانیت نداشته و ندارد. آخر این چه کجفکری و بدفهمی است که فکر کنیم تمام دنیا در لهو و لعب است و فقط ما هستیم که تحت تعلیم روضه روحانیت دارای بالاترین صفات بشری هستیم. همین جایی که من کار میکنم بیش از دویست نفر از حدود بیست کشور مجردی مشغول کار هستند که خانواده خود را در کشورشان گذاشتهاند. همه آنها خیالشان جمع است که خانواده در امن و امان و پاکدامن هستند حتی آنهایی که دین ندارند و یا بت پرست و هندو هستند. بهترست دنیا آن گونه که است ببینیم و واقعیتها عالم را از عینک تعصب و خامی ننگریم.
پ. به گفته دانشمندان و دانایان علوم انسانی و پرورشی شخصیت و شکلگیری کنشی و رفتاری انسانها در دوران کودکی حداکثر تا اول نوجوانی و آن هم بیشتر از الگوبرداری عینی و دیدن رفتارهای اطرافیان شکل میگیرد. گفتار، نصحیت و کلام کمتر در تکوین شخصیت انسان نقش دارند. بهتر است افرادی مثل محسن و فرهاد که فکر میکنند روحانیت و روضه و منبر در شکلگیری اخلاقیات و منشهای رفتاری انسانها نقش عمده دارند کمی از بازنشستگان آموزش و پروش که دوره دانشسرای تربیت معلم قدیم دیدهاند در احوالات و چگونگی تکوین شخصیت دانش آموزان سئوال می کردند آنوقت متوجه می شدن که تمامی روضه و منبرها چندان نقشی در تربیت نفوس وشکل دهی اخلاقیات جامعه ندارند، اینها از مقولات دیگریست که جای بحثش اینجا نیست. در زمان کودکی و نوجوانی که اطراف روضه و منبر به بازی مشغولیم و در جوانی و میان سالی در فکر تخلیه انرژی و بر پایی آیین و سنن نوحه و عزا هستیم، در کهن سالی که دیگر فایده ای ندارد. بنابراین این تصور نداشته باشیم که اگر روضه و منبر باشد دنیا بهشت خواهد شد و مردمان فرشته. هزاران نکته ها و رمزها در تعلیم و تربیت وجود دارد که بایستی به آنها پرداخته شود. نه فقط منبر و روضه.
آقای مسعود نوشتهاند «بدانید که حوزه علیمه مدرسه آدمسازی است انسانهایی میسازد که اگر نبودند آنان جامعه به لجن و فساد کشیده میشد» من به عنوان یک گراشی معتقد میتوانم بگویم بر منکرش لعنت ولی آیا این نوع گفته، که فقط ادعا و شعاری بیش نیست دفاع درست و منطقی از حوزه و روحانیت است؟ فکر نمیکنید این گونه دفاع از روحانیت و حوزه با دو سئوال ساده بیسلاح خواهیم شد. ژاپن با جمعیتی بیشتر از ایران کمتراز یک درصد ایران شاید روحانی و یا حوزه الهیات خود داشته باشد، آیا این کشور که در مقایسه با کشور ما کمترین منابع کانی و ذخایر نفت و گاز دارد و زلزله های بالای هفت ریشتری امری عادی برایشان است در لجن و فساد گرفتارند و فساد، تباهی ، فقر و بدبختی درکشورشان کولاک می کند یا برعکس یکی از بهترینهای دنیا هستند که بهره وام بانکهایشان صفر یا نیم درصد است. یا کشور هلند که اخیراً به دلیل نبود زندانی زندانها را برای تبدیل شدن به هتل به فروش گذاشتهاند، تازه دینی رسمی کشوری هم ندارند و یا اگر به استناد به پزشکی قانونی کشور و آمار مسئولین رسمی به نسبت جمعیت ما یکی از کشورهای دارای بالاترین نرخ دزدی و جرم و جنایت و فساد هستیم چه جوابی داریم؟
دوم: سخن کوتاهی با دوستان اوزیم، من نوشته پیشینم را متاثر از درد دل یک راننده اوزی و دوست کارگرش که در همسایگی محل کارم در منطقه صنعتی در اطاقی کوجک به دور ازچشم شهرداری و اداره کار پشت انبار زندگی میکنند نوشتم و گفتم برای نشر و به گوش همه رسانیدن برای سایتهای اوز هم میفرستم. از طرف دیگر دوستی خیّر و فرهیخته اوزیم در دبی از من خواسته بود که اگر وقتی یاداشتی برای مسائل مختلف منطقه مینویسی برای سایتهای اوز ارسال کنم که اوزیها هم توجهی کنند. لذا نوشته قبلی را همزمان برای سایتهای «پسین اوز» و «اوز امروز» فرستادم . ظاهرا به هر دلیل آن نوشته در هر دو سایت اوز منتشر نشد، البته این حق آنهاست که هر چه خود دوست دارند منتشر کنند گلهای نیست فقط خواستم دوستان اوزیم در جریان باشند و از مدیر سایت ستارههای اوز نیز تشکر کنم که نوشتههای من و یا هر نوشته ای که مفید و یا در ارتباط با کل منطقه باشد از سایتهای دیگر منطقه مثل گریشنا و آفتاب لارستان و…برای خوانندگان اوزی در سایت خود منتشر میکند .
خبر امیدوار کننده برای پایان مطلب
همانگونه که همشهری گرامی کامنتنویس گریشنا آقای «محمد» به موضوع کارنامه شغلی اشاره نموده بودند خوشبختانه ده روز قبل خبری که در ذیل آوردهام توسط کنسولگری اعلان شد که افراد واجد شرایط میتوانند درخواست کارنامه شغلی نمایند. از دو روز قبل خودم و چند نفر دیگر که خواهان تمدید کارنامه شغلی خود و یا گرفتن گواهینامه جدید بودیم طبق دستور عمل اطلاعیه به سایت مربوطه رجوع کرده ولی متاسفانه موفق نشدهایم که از طریق سایت و تماس با تلفن داده شده کاری انجام دهیم. امیدوارم که این کار عملی و جدی باشد و عدهای بتوانند از معافیت عوارض خروج معاف شوند. (سایت سامانه صدور و تمدید گواهینامه شغلی)
برای اطلاع از روند کار کانال کنسولگری ایران در دبی در تلگرام را ببنید: https://t.me/iranianconsulatedubai
ولی همشهری گرامی بیست سال قبل این کارنامه شغلی توسط یک کارمند گراشی که هم اسم شما بود بی درد و سر و زحمت در دبی صادر میشد، نمیدانم چرا الان میخواهند ما و یا بستگان درجه یکمان را به تهران بکشند، تازه اگر بتوانیم از پس انجام کار با سامانه وزارتخانه برآییم. ما که هنوز بعد از سه روز موفق نشدهایم. فکر میکنم بهتر بود صدور این کارنامه توسط کنسولگری یا نماینده وزارت کار مثل گذشته در دبی انجام میشد. بازهم من اعتقاد دارم کارنامه شغلی راه حل درستی برای مردم منطقه نخواهد بود چون خیلیها دنبالش نخواهند رفت و شاید اقلیت محدودی از مسافران فرودگاه لار از عوارض معاف شوند. تکلیف بقیه انواع مسافران که به آنها اشاره کرده بودم چه خواهد شد. بنابراین بهتر است همه با هم از دولت و مجلس بخواهیم فرودگاه لار از عوارض خروج معاف شود و یا همان عوارض خرج شهر و دیار خودکنیم.