هفتبرکه (گریشنا): گذشت از دیهی جوانی که در حادثه رانندگی با موتورسیکلت جانش را از دست داد، خبری است که در میان خبرهای ناگوار این روزها چشمگیرتر به نظر میرسد. پدر و مادر سعید زارع امروز رضایت دادند که از دیهی خون پسرشان میگذرند تا مقدمه برای آزاد شدن علی رودباری که به خاطر قتل او یک سال است که در زندان به سر میبرد، فراهم شود.
صبح امروز ۲۵ دیماه ۱۳۹۶، پدر و مادر سعید در منزل اصغر زارع، پسر بزرگتر خانواده، در حضور خانوادهی علی رودباری و مامور پرونده از طرف دادگاه، رضایتنامه را برای بخشیدن دیه امضا کردند. مادر سعید با اشک در چشمانش میگوید: «فقط برای رضای خدا و به اصرار پسرهایم حاضر شدیم رضایت بدهیم.»
مادر علی رودباری هم در تماس تلفنی میگوید: «من از این خانواده بینهایت ممنونم. هر کس باشد از مرگ جوانش ناراحت میشود، اما جلوی اتفاق دنیا را نمیشود گرفت. ولی خدا پدر و مادر خانواده زارع را بیامرزد که از همهی پول دیه گذشت کردند.»
سعید و علی همسایه بودهاند، و به گفته خانواده سعید، تنها یک هفته از دوستی این دو میگذشت. زمانی که این دو نفر از صحرا برمیگشتهاند این اتفاق میافتد. سعید موقع حادثه ۲۸ سال داشت. علی که به جرم قتل عمد در زندان اوز است، تنها ۲۵ سال دارد.
حقیقت ناپیدای روز حادثه
۲۶ شهریور سال گذشته، پرت شدن موتورسیکلت و برخورد آن با بلوار خلیج فارس، باعث ضربه مغزی شدن و مرگ سعید زارع، و آسیب دیدن علی رودباری شد (خبر در گریشنا). آن زمان تصور میشد که سعید که صاحب موتورسیکلت بوده، راننده هم بوده است، و به خاطر تکچرخ زدن تعادلش را از دست داده و به بلوار برخورد کرده است. اما کارشناسان حقیقت دیگری را کشف کردند.
اصغر زارع، برادر بزرگتر سعید، میگوید: «دو کارشناسی که شش ماه بعد از حادثه برای بررسی آمدند، هر دو تایید کردند که راننده علی رودباری بوده است، نه سعید. از اول همه فکر میکردیم سعید راننده بوده، و علی به اصل قضیه اقرار نمیکرد. برای همین هم او را بعد از شش ماه به زندان انداختند.» او در مورد چگونگی حادثه هم توضیح میدهد: «چون همیشه آن کسی که عقب موتور مینشیند، موقع تکچرخ سرش به زمین میخورد؛ راننده که فرمان را در دست دارد. پای علی کمی آسیب دیده بود که آن هم به خاطر برخورد با زیر فرمان بود.»
گذشت بعد از یک سال
خانم زارع، یکی از بستگان نزدیک خانواده، فضای مصاحبه را میسازد و ادامه حرفها را میگیرد: «قاضی سعید را ۲۵ درصد مقصر دانست، چون موتور مال او بود و هیچکدام کلاه ایمنی هم نداشتند.» او در مورد تصمیم این خانواده برای گذشتن از دیه نیز میگوید: «مادر علی رودباری پیش خیرین میرفت و میگفت «چون خانواده زارع طلب دیه میکنند، به من کمک کنید تا فرزندم را آزاد کنم». اما چون آقای زارع کار خداپسندانهای انجام میدهد، خواستیم که این خبر منتشر شود، که به خاطر رضای خدا و به خاطر این که بچه یتیم بود، از کل دیه گذشت کردیم.»
پسر بزرگتر خانواده، اصغر، در این راه پیشقدم بوده است. چهار برادر دیگر هم با او همراه بودهاند. خانم زارع میگوید: «قرار بود اگر عمویم (آقای زارع) راضی به گذشت نشد، از طریق برنامه گلریزان دیه را جور کنیم. اما در نهایت اصغر و یونس و دیگر برادرانش توانستند او را راضی کنند.»
برای آزاد شدن علی رودباری از زندان، مراحل اداری و قضایی باید طی شود. اما خانواده زارع از کاری که کردهاند رضایت دارند. مادر سعید میگوید: «محض خدا، وگرنه من رضایتی نمیدادم.» حاج علی، پدر سعید، که کمی ناخوشاحوال است، بیرون از خانه بر یک صندلی آرام نشسته است و صحبتی نمیکند.