هفتبرکه (گریشنا): «تنها دو هفتهی دیگر تا پایان زندگی مخفی سهماههام باقی مانده است. باید همهی حواسم را جمع کنم که هیچ کسی از این زندگی بویی نبرد و مثل موردهای قبل با تمام شدن مدت صیغه، بیصدا این زندگی هم تمام شود.»
شنیدهام موارد زیادی از این نوع زندگیهای مخفی در سطح شهر جریان دارد که هر کدام از آنها ماجرا و اهداف متفاوتی دارند. اما پیدا کردن کسی که در این مورد صحبت کند، کار سختی است. هم افرادی که تن به ازدواج موقت میدهند و هم افرادی که به نوعی به عنوان خانواده، واسطه، معتمد یا روحانی با این موضوع درگیر هستند، از حرف زدن در مورد آن امتناع میکنند. از خانمی که به عنوان مشاور مذهبی در شهر فعال است، تقاضای کمک میکنم. او یادداشتی کوتاه با مضمون فواید ازدواج موقت در اسلام برایم آماده میکند، اما اصرار دارد نامی از او برده نشود. از او میخواهم زنی را که حاضر به صیغه شدن است به ما معرفی کند و او در جواب میگوید: «میدانم که در شهر ازدواج موقت وجود دارد، اما تا به حال هیچ زنی برای این موضوع به من مراجعه نکرده است. اما چند مرد را میشناسم که مراجعه کردهاند و تقاضا داشتند موردهایی برای ازدواج موقت به آنها معرفی کنم.»
بعد از یک ماه جستوجو، بالاخره از طریق یک واسطه توانستیم با یک دختر جوان گراشی که بعد از طلاقش به ازدواج موقت به عنوان راهحلی برای رفع مشکلات اقتصادی نگاه میکند، مصاحبه کنیم. این زن سعی میکند با خونسردی، تمام این مساله را پای نیاز مالی بگذارد، اما ته صحبتهایش پیداست که از این اجبار به تنگ آمده است.
تا جایی که مایل هستید خودتان را معرفی کنید. چند سالهاید؟ مجرد یا متاهل؟ فرزندی هم دارید؟
من جوانم و سنی ندارم. در ازدواج اولم شکست خوردم چون دلم با او نبود و میلی به ازدواج با او نداشتم و صرفا یک ازدواج سنتی و با اصرار خانواده بود. خیلی زود از هم جدا شدیم. فرزند هم ندارم. بعد از طلاق به خانه پدرم برگشتم. همیشه از لحاظ اقتصادی جزو طبقهی ضعیف و در تنگنا بودیم. به همین دلیل، با وجود نداشتن سواد، مجبور به کار کردن شدم. آرام آرام توقع خانواده از من خیلی زیاد شد، تا جایی که حتی حالا خرج خانه را هم خودم میدهم. خانوادهام توقع دارند حتی خرید نان نیز روی دوش من باشد. جو خانوادهی ما پر از مشاجره و دعوا است و در این مدت تقاضای پسر و مردان زیادی که مایل به دوستی بودند را پذیرفتهام.
دلیل موافقتتان با این نوع عقد چه بود؟
حداقل آن این است که از کاری که میکنم عذاب وجدان نمیگیرم.
از دلیل اصلی این کار بگویید و این که چقدر انگیزههای مادی برایتان مهم بود؟
کلا این کار من فقط با هدف پول است، چون مشکل اقتصادی شدیدی دارم و مجبورم.
چه کسانی از این موضوع مطلع هستند و واکنش جامعه و خانواده چگونه است؟
خانواده میدانند که با کسی ارتباط دارم، ولی در جریان جزییات نیستند. فکر نکنم کسی خبر داشته باشد.
آیا این کار موردی بوده یا چند بار عقد کردهاید؟
چند بار بوده.
بیشتر متقاضیان عقد چه کسانی هستند؟ ایا متاهل بودن مرد برایتان مهم است؟
برای من مهم نیست فرد متاهل باشد یا مجرد، چون من فقط و فقط به خاطر پول این کار را انجام میدهم. در حال حاضر همسر موقت یک مرد متاهل هستم.
نگاهتان نسبت عشق چگونه است و چه تعریفی از عشق دارید؟
دوست دارم یکی باشد که به دلم بنشیند و با او ازدواج کنم. چون از این نوع زندگی خسته شدهام. کسی که چهرهی زیبایی داشته باشد و بااخلاق باشد و انتخاب خودم باشد.
عقد موقت در نگاهتان نسبت به مسایل مذهبی تاثیر داشته است؟
مذهب برای من مهم است و به همین دلیل سعی کردم در ارتباطهایی که دارم صیغه خوانده شود و بدون صیغه نباشم. گاهی عذاب وجدان زیادی میگیرم.
مواردی که برای عقد موقت انتخاب میکنید، باید دارای ویژگیهای خاصی باشند؟ چه ویژگیهایی؟
از لحاظ اقتصادی موقعیت خوبی داشته باشند.
افراد بومی را ترجیح میدهید یا غیر بومی؟ و افراد متقاضی بیشتر جوان هستند یا مسن؟
کسی که در دسترس و ترجیحا بومی باشد. چون خانواده اجازه نمیدهند جای دور بروم. و بیشتر افرادی که تقاضای ازدواج موقت از من دارند نیز جوان هستند.
تاثیر مثبت و منفی ازدواج موقت در زندگی شما چه بوده است؟
تاثیر مثبت آن این است که باعث شده در مدتی خاص فقط با یک نفر باشم، آن هم به صورت حلال. اما تاثیر منفی آن این است که بیشتر اوقات عذاب وجدان دارم و کمی هم تنوعطلب شدهام. حتی یک بارم نامزد کردم و به هم زدم.
برای خواندن صیغه، معمولا به کسی مراجعه میکنید یا خودتان صیغه میخوانید؟ و مدت صیغه چقدر است معمولا؟ و آیا مهریهای تعیین میکنید؟
یکی دو بار به شهرهای اطراف مراجعه کردیم و یک روحانی برای ما صیغه محرمیت خواند، اما بعد از آن ترجیح میدهم خودمان صیغه را بخوانیم تا خطر فاش شدن راز کمتر باشد. و معمولا مدت آن کوتاه و سه ماه است. مهریه هم نه. هیچ چیز.
پیشنهادهای ازدواج موقت را معمولا از چه طریقی دریافت میکنید؟
من معمولا دوست پسرهای زیادی دارم. در حال حاضر هم با کسی که در محل کارم با او آشنا شدهام صیغه کردهام. تا پایان مهلت ازدواج موقت ما فقط دو هفتهی دیگر باقی مانده است.
هدفتان از داشتن دوست پسر هم منافع اقتصادی و پیدا کردن مورد برای ازدواج موقت است؟
نه. راستش را بخواهید این مساله را بیشتر میگذارم پای کمبود محبت.
آیا جدا شدن از آدمهایی که با آنها آشنا میشوید و حتی با بعضی از آنها وارد رابطهی خیلی صمیمی میشوید، برایتان سخت نیست؟
خیلی برایم مهم نیست. چون هدف من بیشتر پول است.
یعنی هیچ وقت موردی برایتان پیش نیامده که به شخصی وابسته شوید و جدایی از او برایتان سخت باشد؟
واقعیت یک مورد این اتفاق افتاد. حتی از او حامله شدم، اما سقط کردم.
با این توضیح که در گراش زندگی میکنید، برای مخفی نگه داشتن ارتباطتان معمولا ملاقاتها در چه مکانی است؟ و آیا ارتباط شما تنها یک رابطه زناشویی است و یا شامل تفریح و گذراندن وقت هم میشود؟
معمولا باغهای گراش. رابطه هم نه صرفا، گاهی شامل تفریح و دور دور زدن در محدوده گراش هم میشود.
آیا دوست دارید به یک زندگی با ثبات برسید و دیگر ازدواج موقتی نداشته باشید؟
به شدت این موضوع را دوست دارم. من واقعا از این نوع زندگی با ترس و لرز و مخفی و پر از عذاب وجدان و بدون عشق و از سر اجبار اقتصادی و اجتماعی خسته شدهام.
[این مصاحبه بهمن ۱۳۹۶ در شماره ششم نشریه گراش منتشر شد.]
مطالب دیگر پرونده صیغه:
پرونده صیغه ۲: صیغه میکنم و عذاب وجدان هم ندارم
پرونده صیغه ۳: تبلیغ نمیکنیم، ولی تشویق میکنیم