هفتبرکه (گریشنا): «علی شادرام» یکی از فعالترین معلولان گراش است که از سالها پیش به شغل کلیدسازی مشغول است. سال ۱۳۸۳ محمدجواد حسننژاد، فیلمساز گراشی، مستندی به نام «فاتح» از زندگی علی ساخت که در جشنواره فیلم کوتاه کل نیز موفق به دریافت دو جایزه شد. ۱۳ سال پس از آن روزها، به مناسبت ۱۲ آذرماه روز جهانی معلولین، و برگزاری سیزدهمین جشنواره فیلم کوتاه کل، دوباره به سراغ این فیلم و علی رفتیم. جواد حسننژاد از تجربه تولید «فاتح» نوشته است.
محمدجواد حسننژاد: فیلم «فاتح» سومین فیلم کوتاه مستندم بود. تابستان سال ۱۳۸۳ بود و شوق فیلمسازی زیادی داشتم. علی شادرام را از کودکی میشناختم. معلول جسمی که در راه رفتن مشکل داشت و نه میشنید و نه میتوانست حرف بزند. مغازه کوچکش در برقروز بیشتر به یک دکه شبیه است تا یک مغازه. کارش کلیدسازی بود و تعمیر قفل هم انجام میداد. کارش را خوب بلد بود. برایم جالب بود که با این معلولیت کار میکند و نان خانوادهاش را در میآورد. جوانهای سالمی را میدیدم که با وجود قدرت جسمانی و سلامتی بدنی تکدیگری میکنند.
هنوز هم معمولا او را میبینم. علی صاحب دو فرزند است، کار میکند و بیمنت خلق، از خدا روزی میگیرد. علی سوژهی خوبی بود برای فیلم مستند من. دوست داشتم به همه نشان دهم که معلولیت مانعی برای زندگی خوب نیست. روی سوژه هفتهها تحقیق کردم که از کجا شروع کنم و چگونه فیلم را بسازم که حس ترحم کسی برانگیخته نشود. این موضوع برایم خیلی مهم بود. نمیخواستم اشک کسی را در بیاورم. میخواستم فیلم طوری باشد که تشویق و تحسین بیننده را برانگیزد. با خانوادهی علی صحبت کردم و آنها موافقت کردند که از زندگی کاری علی فیلمی بسازم. دکوپاژ را نوشتم. دوربین هندیکم جیویسی آنالوگم هم آماده بود. تنهایی و بدون هیچ مشورتی با کسی کارم را شروع کردم.
یک روز کاری علی را به نمایش در میآوردم. با خانوادهاش قرار گذشتم که ساعت هشت صبح به خانهشان بروم و اولین تصاویر را ضبط کنم.
علی درست متوجه نبود داستان از چه قرار است. دوست نداشتم وارد زندگی خصوصی علی شوم. فقط دقایقی کوتاه را هنگام پوشیدن پیراهن و آماده شدن را ضبط کردم. بقیهی لوکیشنهای فیلمبرداری از محل کار علی و نماهایی از خیابان بود. تصویربردار، صدابردار، منشی صحنه و کارگردان خودم بودم. یادم هست تصویربرداری را دو روزه به اتمام رساندم و آقای علیاکبر شامحمدی کار تدوین را انجام داد. محمد خواجهپور متنی را به روی فیلم نوشت که شرح حال کار و تلاش علی بود.
فیلم در سومین جشنواره کوتاه کل گراش در سال ۱۳۸۳ به نمایش در آمد. در شب اکران، علی شادرام به همراه خانوادهاش حضور داشتند. فیلم برروی پردهی عریض و نقرهای سینمای شهر قصه گراش به نمایش در آمد. کف زدنهای طولانی پس از اتمام فیلم، حاکی از رضایت مخاطب بود. فیلم ۱۳ دقیقهای «فاتح» توانست جایزه اول بخش مسابقه جشنواره را کسب کند. جایزهای هم به عنوان بهترین فیلم از دید مخاطبین و بینندگان حاضر در سالن سینما کسب کردم که به اندازه جایزه اولی ارزش داشت.
خوشحال بودم که با پخش فیلم، اشک کسی درنیامد و حس ترحم بینندهای برانگیخته نشد. ۱۳ سال از آن رورها گذشته است. علی همچنان در همان مغازهی نقلیاش مشغول است. رفاقتمان برقرار است. هر روز در محل کارش میبینماش. بچههایش بزرگ شدهاند. کاش علی قدرت سخن گفتن داشت و احساساتش را از آن فیلم به زبان میآورد، ولی خندههایش حاکی از رضایت از آن فیلم بود.