هفتبرکه (گریشنا) – فاطمه یوسفی: «آن روز همه گفتند حمایت میکنند. فرماندار و شهردار آمدند بازدید کردند. اما حالا شهرداری حتی حاضر نیست پول کارگرهای خودش را بدهد.» هفت ماه بعد از خبر خوب افتتاح پناهگاه خلقت، حالا حبیب بهار احساس میکند به ته خط رسیده است. میگوید: «توقعی از کسی ندارم. تمام شرایط را فراهم کردهام. تنها خواستهام این است که شهرداری حداقل حقوق کارگرانش را پرداخت کند. در غیر این صورت مجبور میشوم سگها را رها کنم و با وجود تمام زحمتهایی که تا اینجا کشیدهام، از زیر بار این مسئولیت بیرون بیایم.»
پیش از این دوبار با حبیب بهار گفتگو کردیم. اینبار در این یادداشت درددلها و گلایههای بهار را از زبان خودش بخوانید:
نه زمین گرفتم و نه وام
بنده حبیب بهار اهل و ساکن گراش و چهلساله هستم. اوایل سال، پیشنهاد جمعآوری سگهای ولگرد را به آقای فرماندار و شهردار دادم. سگهای ولگرد باعث آدمگیری در شهر شده بودند و چند مورد داشتیم که به مردم حمله کرده بودند و مردم هم اعتراضشان نسبت به سگهای خیابانی و شهری زیاد است. مخصوصا زمستان تعدادشان زیادتر میشود. آقای فرماندار و شهردار و رئیس دادگاه هم حضور داشتند و رو به من گفتند: زمین میخواهی؟ گفتم نه. گفتند وام میخواهی؟ گفتم: نه زمین و نه وام. آمدم کاری کنم که سگها کشته نشوند و از طرف دیگر آنها هم به کسی حمله نکنند و آسیبی نرسانند. نیتم خیر است و هیچ چیزی هم نیاز ندارم. زمین هم مال خودم است. برق خورشیدی با هزینهی بیست میلیون تومان گذاشتم. لولهکشی، آب، استخر برای آب تنی که سمزدایی شوند و انگل و پشه نداشته باشند. جای غذا خوردن، خرید توری و بتونریزی و … همه این هزینهها بالغ بر صد میلیون تومان به صورت شخصی پرداخت کردم. یک موتورسیکلت تهیه کردم و یک فرغون، یک پیکان هم تازه خریدم به غیر از ماشین خودم. یعنی در این پناهگاه دو ماشین فعالیت میکند.
از اول فرودین سال جاری تا ششم شهریور تقریبا ۱۲۰ سگ جمع کردیم. دو کارگر هفت ماه است که در پناهگاه مشغول به کار هستند. شهرداری پول کارگر را هم نداده است و خودم پرداخت کردهام. هر کارگری ماهی یک میلیون تومان. در صورتی که کارگر من نیست و کارگر شهرداری است. شهرداری و شورا ۲۴ میلیون برای حقوق یک سال کارگرها تصویب کرده بود، منتهی الان که شهردار عوض شده میگویند: حقوق کارگرها را از مردادماه پرداخت میکنیم، یعنی از زمانی که به صورت رسمی نامهنگاری کردم. در حالی که من کار را از فروردین شروع کردم و حالا باید حقوق کارگرها را از کجا بیاورم؟
گاهی فکر میکنم که اشتباه کردم این کار را انجام دادم. حتی مشکل کشتارگاه را حل کردم. تا قبل از این کشتارگاه برای رفع بوی بد مردار و آشغالها حدود پنج تا ده میلیون هزینه میکرد. گودبرداری و یک کارگر استخدام میکرد که آهکها را روی آشغالها بریزد تا بوی تعفنی که کل منطقه را گرفته و باعث اعتراض اهالی شهرک فرهنگیان و شهرک طلاب شده بود را از بین ببرند. با جمعآوری زبالههای کشتارگاه، مرغفروشها و ماهیفروشیها برای تامین غذای سگها، به نحوی مشکل شهر هم حل شد.
نادانی کردم که قبول کردم
جالب اینجاست که یک روز رفتم شهرداری. یک تعهد جلو من گذاشتند و میگویند: امضا بکن و چک سفید امضا از من میخواهند و همینطور ضامن. میگویم برای چی؟ میگویند: برای پرداخت حقوق کارگرها. یکی نیست بپرسد حقوق کارگرها چه ربطی به من دارد؟ من نادانی کردم و به صورت شخصی صد میلیون هزینه کردم و حتی زمین هم از خودم است. خودم چیزی نمیخواهم اما پول کارگرهایتان را هم من بدهم؟
حتی من از لار پیشنهاد کار داشتم. از اوز هم بخشدار و شورای شهر برای پیشنهاد همکاری با من تماس داشتند.
شهرداری اوز حاضر بود هر هزینهای پرداخت کند تا روش سگ گرفتن را به آنها یاد بدهم. من به آنها پیشنهاد کردم به ازای هر سگ، پنجاه تومان پرداخت کنند، یعنی اگر دویست سگ تحویل دهند، هزینه آن ده میلیون تومان میشود. در حال حاضر اوز همین کار را میکند و برای هر سگی پنجاه تومان پرداخت میکند. هر درخواستی داشتم گفتند که برایم فراهم میکنند. ولی من به آنها گفتم قبول نمیکنم.حالا شهرداری جلوی پای ما سنگ میاندازد و من به بنبست رسیدم. اگر نتوانند تحویل بگیرند، مجبورم سگها رها کنم.
سگها را با تور و دست میگیریم
گرفتن سگ هم کار سختی است و چیز عادیای نیست. منتهی اینجا تهمت میزنند که به من تفنگ بیهوشی دادند. زمین و وام دادند. نه. در واقع با یک توری به صورت دستی شب تا صبح باید بنشینیم و با ریختن آشغال کمین کنیم تا سگها جمع بشوند. توری بکشیم و نهایتا یک تا دو سگ بتوانیم بگیریم. حالا یا به صورت دستی یا به صورت کمین.
الان همه چیز مهیا است. من هدفم این بوده پناهگاهی بسازم و فرهنگسازی شود. برای گرفتن سگها خیلی وقتها شب تا صبح نشستهام. حتی خانوادهام هم درگیر این کار بوده است. من این کار را به سرانجام رساندم، کاری که دوست داشتم انجام بدهم، تمام شده است و نصف سگهای گراش را هم جمع کردم. اما از این به بعد خودشان هزینه کنند. چرا من باید با زن و بچهام سگ بگیرم؟ و هیچی هم حساب نشود.
من تا یک ماه فرصت میدهم بیایند و تحویل بگیرند. خورد و خوراک برای سگها فراهم کنند یا به کارگرها حقوق بدهند یا ندهند. به من ربطی ندارد. من کاری که از دستم برمیآمد را انجام دادم و حالا اسب زین کرده و آماده است. بیایند تحویل بگیرند و بروند و مابقی سگها را جمع کنند.
۱۲۰ سگ در پناهگاه خلقت
تا اینجای کار ما ۱۵۰ تا سگ گرفتیم. ۳۰ تا از آنها را مردم درخواست داشتند و به مردم تحویل دادیم و ۱۲۰ تا از آنها در پناهگاه نگهداری میشوند. البته این سگها لوکس و قیمتی نیستند که درآمدی از آن در بیاید. اگر کسی تمایل داشت کار را به او واگذار میکنم. حتی وام هم خودم به او میدهم. تنها از مسئولین خواهش دارم الان که کار آماده است بیایند و تحویل بگیرند.
سگها را جمع کنند. با کسی قرارداد ببندند غیر از من. کارگر و ماشین و امکانات هم برایش تهیه کنند. اینها که وظیفه من نیست و من نمیتوانم تا آخر عمر این کار را انجام دهم.