از سوی دیگر هر وقت با مسئولین انتظامی و قضایی گفتگو میکنیم آنها با استناد به آمار، گراش را یکی از امنترین شهرهای استان فارس میدانند. به گفته فرمانده انتظامی شهرستان گراش در سه ماه اول سال ۱۸ سرقت ریز و درشت در کل شهرستان رخ داده است که در ۱۱ مورد موضوع کشف شده و سارق محکوم شده است. رییس دادگاه نیز حجم اصلی پروندهها را نه پروندههای جنایی و امنیتی که مسائل اقتصادی و خانوادگی میداند.
برای درک این تناقض باید بین نگاه آماری به امنیت و وجود احساس امنیت در شهروندان تفاوت قائل شد. شاید از نظر آماری، آمار جرایم چندان بالا نباشد اما حساسیت امنیتی مردم به حدی بالاست که با کوچکترین جرمی فضای ناامنی ایجاد میشود.
احساس امنیت وابسته به وجدان جامعه و درک آنها از آدمهای اطرافشان است. احساس امنیت بیشتر از آن که یک مساله انتظامی باشد یک مساله اجتماعی است و به مسائلی مانند سرمایه اجتماعی و پیوندهای درونی جامعه بستگی دارد.
افزایش گشتهای پلیس و بسیج، نصب دوربینهای امنیتی و راهکارهای مشابه میتواند سطح امنیتی را بالا ببرد اما این امنیت ممکن است با یک قتل، آدمربایی یا سرقت به عنف (که وقوع آنها به طور کامل قابل پیشگیری نیست) به سرعت آسیب میبیند.
اما اگر پیوندهای بین اقشار جامعه، در سطح خانواده، محله و شهر افزایش یابد یا به زبان سادهتر مردم دیگران را به شکل دزد، قاتل و یک تهدید نبینند، حتی در صورت وقوع موردی جرایم نیز حساس امنیت خدشهدار نخواهد شد.
به جای تلاش برای ساختن جامعهای دلپذیرتر، هر روز دیوارها را بالاتر بردهایم و دیوار تازه ساختهایم شاید به امنیت برسیم، در حالی که حاصل آن فقط زندانی کردن خودمان بوده است.
سرمقاله شماره ۶۹ نشریه افسانه گراش – تیرماه ۱۳۹۶