نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

گفتار اقتداری در مراسم گنجی

سخنرانی دکتر احمد اقتداری در مراسم تشییع پیکر استاد محمد حسن گنجی در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

۹۱/۰۵/۰۱

انالله و انا الیه راجعون

همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد
دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی
یارا، ای یوسف مصرِ معرفت، ای استاد محمدحسن گنجی، ماه کنعانی ما، ماه خراسانی ما!
ماه کنعانی من!
مَسند مصر، آنِ تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
برو از خانۀ گردون به در و نان مَطَلب کاین سیه کاسه در آخر بکُشد مهمان را
کهن یارا، یکصد سال در این زندان پر بلای دنیا، پر کار و پر توان و تکاپو، آموزنده و آموزگار، شاگرد و استاد، خواننده و نویسنده، ایران دوست و ایران پرست، عمر پرباری را به پایان رساندی. خوب زیستی، پاک زیستی، خوب کارکردی و کارِ خوب کردی، هرگز نیاسودی. نامت حَسَن، خُلقت حسن، کردارت حسن، گفتارت و اخلاقت حسن بود. همواره گوهری گرانمایه در درون دل‌پاکت جای دادی و آن گوهر گرانمایه، ایران، نام ایران، فرهنگ ایران و تاریخِ ادب و جغرافیای تاریخی ایران بود. سرانجام پخته شدی، پالوده شدی و پاک و پاکیزه این راه دراز عمر را به پایان آوردی و به ملکوت اعلى شتافتی:
بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند
آن کس که پخته شد، میِ چون ارغوان گرفت
تو پخته شدی و خوشدل و خوشحال، تنت ز ظلم سبکبار و دل، بری ز گناه بسوی حق شتافتی. خدایت بیامرزاد! بیگمان هم‌اکنون در بهشت برین و در کنار دوست مغفور همۀ ما، همۀ ایرانیان و ایراندوستان، استادِ مرحوم ایرج افشار، در ملکوت اعلى آرمیده‌ای و جسد پاک و مطهرت لحظاتی دیگر در خاک سرد گور و در سرزمین گرم وطنت، ایران، فرو می‌رود و دوستانت بر گور نورانی شدۀ تو اشک ماتم می‌ریزند.
سلام همۀ ما، همۀ ایراندوستان، ایرانشناسان و ایرانیان را به ایرج افشار برسان و هر دو استادانِ به جاودانگی پیوسته، یقین داشته باشید که ایران، ایران مقدس و عزیز و گرامی شما هرگز نخواهد مرد چنانکه تو نمرده‌ای و ایرج افشار نمرده است:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
خدایا محمدحسن گنجی و ایرج افشار و امثال آنان را ببخش و بیامرز و ما را که به آنها بد کرده‌ایم و قدر آنها را نشناخته‌ایم و بدانها ستم کرده‌ایم و جفا نموده‌ایم و آنها به ما، به ایران ما و به فرهنگ لایزال ایران ما وفا کرده‌اند و خدمت صادقانه و بی‌ریا کرده‌اند را ببخش و آنها را در دریای رحمت و مغفرت بی‌منتهای خود غریق بفرما و ما را از ارواح پرفتوح آن شادروانان پوزش خواه کن.
راستی را:
جامی چه بقا دارد در رهگذر سنگی
در رهگذر دوران ای خواجه تو آن جامی
اما شگفتا:
گوسفندی بَرَد این گرگ مزور همه روز
گوسفندان دگر خیره در او می‌نگرند
به همۀ ایرانیان، به همۀ مردم خراسان، به مردم قائنات و بیرجند، به جناب سید محمدکاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و همۀ مدیران و مشاوران و کارکنان و نویسندگان دائرهالمعارف، و به آقای دکتر کیانوش کیانی، رفیق شفیق و دوست مهربانِ پرصفا و باوفای آن مرحوم که به مانند فرزندی حق‌شناس همواره یار و مددکار و مراقب و مواظب احوال روحی و جسمی آن مرحوم بوده است و به خانوادۀ محترم گنجی صمیمانه و در نهایت احترام تسلیت عرض می‌نمایم.

انا لله و انا الیه راجعون

خروج از نسخه موبایل