هفتبرکه (گریشنا): در دورهای که کمتر کسی شانسی برای پنج کاندیدای زن برای ورود به جمع پنجنفرهی منتخبان شورا پیشبینی میکرد، فوزیه ناصری به عنوان نفر چهارم به شورا راه یافت. ناصری ۶۳۶۶ رای کسب کرد، یعنی تنها ۹۳ رای کمتر از حبیبالله مهرابی، رییس دو سال آخر شورای چهارم؛ ۱۶۰ رای کمتر از علیاصغر حسنی، نماینده سابق مجلس و رییس دو سال ابتدایی شورای چهارم؛ و ۱۳۹۰ رای بیشتر از مرتضی فتحی، رییس شورای سوم. این میزان رای برای او از اول شدن مصطفی خورشیدی نیز جالب توجهتر بود.
اما بر خلاف خورشیدی، ناصری کنش سیاسی مشخصی در شهر نداشته است. کنشهای اجتماعی و فرهنگی او هم به جز در حوزهی معلمی و پرورشی، پیش از انتخابات برای مردم چندان روشن نبود. مردم و بهخصوص زنان گراش او را در دوران انتخابات با فعالیتهای تبلیغاتی گسترده، سخنرانیهای پرحرارت، انتقادهای صریح و وعدهی تغییرات سریع شناختند.
او تنها نامزد جدی این انتخابات بود که ستاد انتخاباتیاش را در بلوار سرداران و در فضایی باز راهاندازی کرد و فعالیتهای زیادی، از رنگ کردن صورت کودکان تا برنامه کتابخوانی، و از قرعهکشی تا پذیراییهای زیاد در آن انجام داد. دو غذا در این دوره انتخابات معروف شد: کباب ستاد باقرزاده، و شاورمای ستاد فوزیه ناصری. خود ناصری هم میگوید شب آخر تبلیغات، آنقدر ستادش شلوغ شده بود که جا برای نشستن و حتی ایستادن نبود. اما تاکید میکند هزینهی تبلیغاتش آنقدر که میگویند نبوده است و همه هزینهها را نیز شوهرش تامین کرده است. او میگوید شاورمایی هم در کار نبوده است، و در چند مورد با فلافل از همکاران ستادش پذیرایی کرده است.
دربارهی سخنرانیهای پرحرارت فوزیه ناصری بهخصوص در میان زنان هم صحبتها زیاد است. او در این سخنرانیها خود را یک «مدافع حقوق مردم» و یک «مطالبهگر» پرشور معرفی کرد و با این روحیه هجومی، دل خیلیها را به دست آورد. البته سوالهای زیادی دربارهی حیطههایی که او واردشان شده بود و صریحا مورد انتقاد قرار داده بود وجود دارد، حیطههایی که از فسادهای اجتماعی تا گرفتن موتورسیکلتها گسترده شده بود. فوزیه ناصری در مصاحبه با هفتبرکه درباره این بحث اخیر که سر زبانها افتاده بود توضیح داد: «من نگفتم موتور نگیرید. ما یک نامه میدهیم به راهنمایی و رانندگی که یک برنامه بگذارد و برای موتورسوارها صحبتی کند و به کسایی که موتور دارند بگویند با توجه به این شرایط موتورها را خواهیم گرفت. پس اول باید روشنسازی و شفافسازی کنند برای جوانها. خیلیها منبع درآمدشان همین یک موتورسیکلت است. آقای رحیمی هم دارند رایزنی میکنند با شیراز که ما بتوانیم ان شاء الله مجوز صدور گواهینامه موتورسیکلت در خود گراش داشته باشیم.»
شورای ۵+۱
اینجاست که نقش محمدامین رحیمی، شوهر فوزیه ناصری، برجسته میشود. رحیمی به عنوان وکیل بعضی سرمایهداران و سرمایهگذاران در گراش، فعالیتهای اقتصادی زیادی داشته است، و به همین واسطه، ارتباطات زیادی چه در شهر و چه در سطوح بالاتر در استان و کشور کسب کرده است. ناصری همیشه از شوهرش به عنوان یک مشاور و حامی یاد میکند، و تاکید میکند تمام هزینههای تبلیغاتی را او به عهده داشته است: «من از آقای رحیمی به عنوان بهترین حامی و بهترین مشاور در این انتخابات استفاده کردم. کمپینها تمام از هزینهی خودمان بود که اگر رای نیاوردم، زیر دین کس دیگری نباشیم.» با توجه به تاثیر زیادی که رحیمی بر فوزیه ناصری دارد، بعید نیست با شورای «۵+۱» روبهرو باشیم، چون به نظر میرسد نوعی تقسیم کار بین این زوج جوان شکل بگیرد: امور داخل شهر را ناصری پیگیری کند، و امور بالادستی به رحیمی سپرده شود.
رحیمی که همسرش را همه جا همراهی میکند و در مصاحبه هفتبرکه نیز حضور داشت، بر این همکاری و مشاوره صحه میگذارد: «ما قبل از اینکه خانم ناصری به شورا وارد شود، با شهرداری و شورای قبلی و شوراهای قبلتر همکاری داشتهایم. هدف از کارهای ما این نیست که به اسم خانم ناصری تمام شود. ما قبل از ورود به شورا هم همکاری داشتهایم. وقتی هدف جمعی باشد و برای شهر باشد، شخص اینجا مطرح نیست.»
البته ناصری از این که تصور شود همیشه تحت تاثیر شوهرش قرار دارد ناراضی است، و میگوید: «من و شوهرم دوست هستیم، و در همه کارها به همدیگر کمک میکنیم.»
وزن و وزنهی مطالبات زنان
اما در کنار فعالیت معلمی ناصری و اقبالی که مردم گراش به فرهنگیان در انتخابات شورا نشان میدهند، از تاثیر رای زنان نیز نمیتوان گذشت. ناصری امسال توانست بخش عمدهای از رای زنان گراش را که در این دورهها به داشتن صدایی در شورای شهر عادت کرده بودند، به درون سبد خودش بکشاند. با توجه به اینکه در لار بعد از چند دوره، یک زن وارد شورا شده است، و در اوز یک زن نفر اول انتخابات شده است، میتوان بار سنگین مطالبات زنان منطقه را بر دوش این سه زن در سه شورای شهر درک کرد. البته فوزیه ناصری هم به این قضیه کاملا واقف است و سعی زیادی در جذب آرای زنان گراش داشته است. او از نقش زنان و حضورشان در اجتماع دفاع کرده است، و در بروشورش نوشته است: «در شهر گراش باید زمینهی حضور موثر زنان و دختران در اجتماع مهیا شود. حضور بانوان در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و مدیریت شهری، موجب پویایی جامعه و ایجاد اعتماد به نفس در کسانی خواهد شد که پرورش و تربیت نسل آینده را به عهده دارند.»
ناصری در گفتگو با هفتبرکه هم بر این مطالبات زنان تاکید میکند: «یکی از آقایان دقیقا دم در مدرسه گفتند که شماها رای نمیآورید و ما نظرمان روی خانمها نیست. واقعا به نظرم دیدگاهشان خیلی بد است. مثل رانندگی یک خانم که خیلی بد به این موضوع نگاه میکنند و اگر تصادفی پیش بیاید میگویند احتمالا رانندهاش یک خانم بوده. یعنی زنها را که آنطور که باید و شاید حقشان است، بهشان نگاه نمیکنیم. پس یکی از دلایلی که باعث شد وارد شورا بشوم، بحث جایگاه بانوان و کلا دغدغهی شهرم بود؛ چون حس میکنم آنطور که باید مردمانش نمیتوانند از حق خود دفاع کنند و مردم در مقابل یک عده از مسئولین شهر مظلوم واقع شدهاند.»
این دیدگاه هر چند مبتنی بر برنامهی مشخصی نیست و تهمایهی سنتیگرایی را نیز در خود دارد، اما توانست به ناصری کمک کند که در رقابت داخلی بین کاندیداهای زن این دوره به برتری برسد. پیش از شروع تبلیغات انتخاباتی، جلساتی برای ائتلاف نامزدهای زن این دوره شکل گرفته و بینتیجه مانده بود (توضیح بیشتر در میزگرد زنان هفتبرکه).
مطالبهگری تهاجمی
اما مهمترین نکتهای که کار رسانهها را برای پیگیری وعدهها و برنامههای دو تازهکار شورای پنجم، یعنی خورشیدی و ناصری، تسهیل میکند، این است که هر دو بر روحیهی مطالبهگری تاکید دارند. مصطفی خورشیدی روزنامهنگاری در نشریه عصر گراش را در بروشورش آورده است و از مطالبهگری استقبال میکند. ناصری نیز در بروشور تبلیغاتیاش، روحیه مطالبهگری را مهترین ویژگیاش خوانده و نوشته است: «در زمانی که عدهای دوست ندارند حق مردم در ادارات و نهادهای شهرستان و استان آنطور که شایستهی شهروندان گراشی است ادا شود، فوزیه ناصری یک خصلت مثبت دارد: روحیه مطالبهگری. این ویژگی را باید یکی از تمایزات او نسبت بر دیگران دانست. آنها که او را از نزدیک میشناسند، بر این مطلب صحه میگذارند.»
این جمله آخر جمله دقیقی است: «آنها که او را از نزدیک میشناسند.» همانطور که پیش از این گفته شد، بسیاری از مردم که او را از نزدیک نمیشناسند، تصویر مشخصی از او در ذهن نداشتند و در دوران تبلیغات با نام او و روحیهی هجومیاش آشنا شدند. او فرم یکطرفهی سخنرانی را به شرکت در گفتگو و مناظرهی نامزدهای شورا در سینما فرهنگ ترجیح داد، و به دلایلی نتوانست در میزگرد زنان هفتبرکه شرکت کند. هرچند او بعدا به این نتیجه رسیده بود که باید هر دوی این موارد جبران کند: او بعد از شب اول مناظره، برای شرکت در شب دوم مناظره درخواست داده بود که از طرف گروه برگزاری مناظرهها به علت برنامهریزیهای قبلی رد شد؛ و بعد از انتخابات همراه با شوهرش برای یک مصاحبهی مفصل به موسسه هفتبرکه آمد.
رقابت با برادر
فوزیه ناصری فرزند عباس نجار و خواهر کوچکتر محمد ناصری، عضو فعلی شوراست. این اولین بار است که دو نفر از یک خانواده به شورای شهر گراش راه یافتهاند.
محمد ناصری، معلم زبانی که در سالهای گذشته به فعالیت آموزشی بهخصوص در زمینهی تقویت کنکوریها و مشاوره به آنها معروف بود، در انتخابات دورهی چهارم با کسب رتبهی سوم به شورا وارد شد. اما در این دوره، او به رتبهی هشتم رسید و آخرین نفر از اعضای علیالبدل شد. محمد ناصری در اقدامی جالب، به جای ائتلاف با خواهرش فوزیه، با محمد راهپیما، جوان تحصیلکردهای که برای بسیاری از مردم ناشناخته بود، ائتلاف کرد؛ و شاید همین مساله، در کنار افت طبیعی رای به خاطر حضورش در شورای چهارم، باعث شد مردم این بار به فرد دیگری از خانواده ناصری فرصت حضور در شورا را بدهند. بعید هم نیست که فوزیه ناصری مسئولیت کمیته فرهنگی شورا را به عهده بگیرد، یعنی همان کمیتهای که محمد ناصری مسئولش بود.
اما یک مسالهی دیگر را هم میتوان به عنوان سنگ محک فعالیتهای ناصریها مطرح کرد: جابهجایی دکان پدری. اعضای شورا سالهاست که به دنبال راضی کردن عباس نجار به جابهجایی دکانش هستند. این مساله هم ورودی خیابان بیدله را آزاد خواهد کرد، و هم ورودی پارکینگی که پشت مسجد علی ابن ابیطالب (ع) در نظر گرفته شده است. محمد ناصری در سالهای حضورش در شورا نتوانست به حل این مسالهی مهم ترافیکی کمکی بکند. باید دید آیا خواهرش خواهد توانست پدرش را به جابهجایی دکانش مجاب کند یا نه.
کارنامهی فعالیتها
بنرهای تبریک به فوزیه ناصری یک هفته پیش از شروع تبلیغات انتخاباتی بالا رفت. از او در روز دوازدهم اردیبهشت، روز معلم، به عنوان معلم نمونه استان تقدیر شده بود (خبر در گریشنا)، و به عقیدهی کسانی که باعث شدند این بنرها جمعآوری شود، از این فرصت برای تبلیغات انتخاباتی استفاده کرده بود. او در سال تحصیلی گذشته ۹۶ – ۹۵، معاونت پرورشی مدرسه شهید عالمی گراش را به عهده داشته است.
فوزیه ناصری فارغالتحصیل کارشناسی ارشد تاریخ اسلام از دانشگاه آزاد است و امسال در آزمون دکتر مجاز به انتخاب رشته است. به نوشتهی بروشور تبلیغاتیاش، «او از سال ۱۳۸۰ معلمی را در دبیرستانهای دخترانه گراش آغاز کرد. در سال ۱۳۸۴ به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمد و در اولین گام به شهرستان مهر اعزام شد. همانجا بود که در طرح دانشفزایی مجله رشد تاریخ حائز رتبه اول آن شهرستان شد. او دو سال بعد به گراش برگشت و در اداره آموزش و پرورش گراش به عنوان کارشناس فرهنگی هنری، کارشناس تکنولوژی و گروههای آموزشی مشغول به فعالیت شد و مقامهای کشوری و استانی زیادی را در زمان حضورش در این اداره در رشتههای سرود و تئاتر و مسابقات فرهنگی و هنری به دست آورده است.» البته این مقامها بازتاب خاصی در سطح شهر گراش نداشتهاند، بهخصوص در رشتههای تئاتر و دیگر فعالیتهای فرهنگی. ناشناخته بودن فوزیه ناصری نزد هنرمندان و فعالان فرهنگی گراش موید این نکته است.
ناصری ورزشکار هم هست: «او سالهای ۸۱ تا ۸۴ ورزش کونگفو را به صورت حرفهای دنبال کرد و توانست مدال طلا و برنز استان را به گردن آویزد. اما با انتقال به مهر ناچار شد ورزش را کنار بگذارد. ولی از اسفند ۹۱ دوباره شروع به کار کرد و به درجه فنی آناتوآ و آتادو مفتخر گردید.» (بروشور تبلیغاتی ناصری در صفحه معرفی او در گریشنا)
او در ادامهی کارنامهاش به نگارش دو کتاب «آشوبهای عراق از حکومت امام علی (ع) تا روی کار آمدن عباسیان» و «بررسی دلایل و عوامل موثر بر بنیادگرایی افراطی در تاریخ معاصر ایران» و همچنین چاپ چندین مقاله پژوهشی در ژورنالهای بینالمللی نیز اشاره کرده است. باید در آینده دربارهی کیفیت این ژورنالها و ارتباط کتابها و مقالهها با مدیریت شهری بیشتر صحبت شود.
شیوههای تبلیغاتی
فوزیه ناصری در تبلیغاتش بر فقر، محرومیت و معضلات اجتماعی تاکید بسیار زیادی داشت. در بروشور تبلیغاتی او که به شیوهی جالبی، به جای ردیف کردن مسائل، به روایت کردن آنها میپردازد، بخش زیادی به سخن گفتن از «غمی جانکاه: فقر از پاقلعه تا روستاها» اختصاص یافته است. در این بروشور آمده است: «یکی از مهمترین نقطه عطفهای زندگی او را باید در آشناییاش با روستاهای محروم دشت رحمانی، دره پلنگی، دیدهبان، کنگ و ریشه و …. در زمان حضورش در فرمانداری دانست. همانجا ضمن پیگیری مشکلات آنان از مجاری مختلف قانونی، با ارتباط با خیرین توانست در دورههای مختلف برای کودکان روستایی نوشتافزار و کفش و برای خانوادههایشان مواد اولیه غذایی را تهیه کند. در حال حاضر هم در کارهای عامالمنفعه از جمله تهیه جهیزیه، درمان و تحت پوشش قرار دادن فرزندان بیبضاعت کمیته امداد و بهزیستی مشارکت فعال دارد.»
او در گفتگو با هفتبرکه هم روی این موضوع تاکید داشت: «من از سال ۸۰ در گراش در منطقههای مختلف مثل پاقلعه میگشتم و کمکرسانی میکنم. دخترهایی هست که با هزینهی خودم شوهرشان دادهام و کسایی هستند که پیش دکتر بردهام، با وجود اینکه اقوام ثروتمندی داشتند. خیلی دغدغهی طبقهی متوسطه و فقیر را داشتم. به افرادی که خانههایشان بر اثر بارندگی خراب شده بود، رسیدگی کردم. میخواهم بگویم ما نباید جدای از درد مردم باشیم.»
او دربارهی «توجه ویژه به معضلات اجتماعی» نیز نوشته است: «آنچه امروز و بهخصوص آینده شهرستان گراش و فرزندانش را تحت تاثیر قرار خواهد داد، معضلات اجتماعی است. معضلاتی از قبیل فقر، طلاق، اعتیاد، فساد اخلاقی و … این موضوعات که معمولا زیر پوست شهر رخ میدهند باید مورد توجه ویژه قرار گیرند.»
«توجه به محلات کمبرخوردار» از جمله پاقلعه، محمدآباد، سلطانآباد، باغ موسی، بسیج، آزادگان، شهرک ایمان و … نیز از جمله دغدغههای اوست. بروشور تبلیغاتی او میگوید: «در طول سالها روزبهروز بر فاصله طبقاتی میان اقشار جامعه افزوده شده است […] باید این ناعدالتی را از بین برد و سرانه خدمات رفاهی را در محلات محروم افزایش داد.»
او با برجسته کردن این محرومیتها و معضلات اجتماعی و پررنگ کردن نقش شورا در رفع آنها، رای گروههای زیادی را به طرف خود کشاند. این شیوهی تبلیغاتی آزمودهشدهای است که پیش از این حتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز از طرف احمدینژاد در دورههای قبل، و رییسی در این دوره، به کار گرفته شد و نتیجهی قابل توجهی به بار آورد.
اهداف و برنامهها
ناصری در بخش برنامههایش، ایجاد انجمن خیرین اشتغال را در اولویتهای اولش قرار داده است. او برای حل مشکل مشاغل مزاحم (همانند جوشکاریها، تعمیرگاهها و …) نیز برنامه ارائه کرده است: «با ایجاد یک قطب متمرکز در ورودی شهر از سمت اوز، برنامهای مدون و اصولی جهت تحقق این امر مهم جزء اهداف میباشد.»
برنامهی بعدی ناصری، توجه به گردشگری است. او به طور ضمنی، فعالیتهای انجمنهای میراث فرهنگی و ایکوموس را در زمینهی صنعت توریسم، «غفلتی چندساله» دانسته است و ضمن تقدیر از طرحهای این انجمنها، به عدم برنامهریزی آنها برای استفاده اقتصادی از این طرحها اشاره کرده است: «نوروز امسال شاهد حضور گردشگران زیادی در شهرمان بودیم. راهاندازی سالانه خونه کدیم توسط انجمن ایکوموس که قابل تقدیر میباشد، مهمانانی که از راههای دور و نزدیک به اینجا آمده بودند تا فرهنگ و آثار باستانی شهر و همچنین طبیعت بکر تنگ آب و دیگر مناطق گردشگری گراش لذت ببرند. متاسفانه برنامهی جامعی برای رونق کسبوکار مردم از سوی نهادها وجود نداشت.» این انتقاد از سوی ناصری که سابقهی خاصی در زمینهی فعالیتهای میراث فرهنگی و گردشگری در گراش ندارد، مطالبهی گروههای مختلفی را که سالهاست در این زمینهها کار میکنند، بسیار بالا خواهد برد.
مهیا کردن زمینه برای حضور موثر زنان و دختران در اجتماع، ایجاد سامانه پاسخگویی به مطالبات مردمی و طرح در جلسات پرسش و پاسخ، از جمله برنامههای دیگر ناصری است. او در مصاحبه با هفتبرکه میگوید: «در مورد بحث پارک بانوان هم با تهران رایزنی میکنیم. یا مثلا یک خیر را آماده کردهایم که قبرستان فخرآباد را به پارک تبدیل کنیم و آن را به زودی کلنگزنی خواهیم کرد.»
او البته به چند هدف طولانیمدت نیز اشاره کرده است: «بدل شدن گراش به قطب پزشکی کشور و همچنین راهانداری مرکز پیشرفته درمان ناباروری در گراش باعث افزایش حضور افراد و خانوادههایی از نقاط دور و نزدیک و حتی شهروندان کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد شد. باید در قالب صنعت توریسمدرمانی، برنامهای را برای استفاده از این ظرفیت تدوین کرد.»
و البته یک برنامهی همیشگی و ظاهرا انجامناشدنی: «راهاندازی کمیسیونهای تخصصی عمران، اجتماعی، فرهنگی، گردشگری، ورزشی و ایجاد بانک اطلاعاتی ایدههای شهری با همکاری شورایاران جهت پیگیری مطالبات مردم.» باید امیدوار بود این برنامه که در این دوره انتخابات مورد تاکید بیشتر نامزدها و منتخبان شورا بود، در شورای پنجم به اجرا درآید.
اما در کنار این مسائل، ناصری به نوعی تقسیم کار در شورای آینده هم اشاره میکند، بهخصوص در بحث محدوده، که یکی از مهمترین حربههای تبلیغاتی برای نامزدهای شوراست. در مصاحبه با هفتبرکه، از او پرسیدیم: «با توجه به این که شما در سخنرانیهایتان مورد محدوده هم صحبت کردهاید، آیا مشخصا به مسایل سیاسی هم وارد میشوید؟» و او در جواب گفت: «محدوده هنوز مهر کاملش نخورده است که بگوییم مال ما نیست. طی صحبتی که با آقای حسنی داشتیم، با توجه به آشناییای که دارند، گفتیم شما بروید بحث محدوده و چکچک که سیاسیتر است و نفوذتان در آنها بیشتر است را انجام بدهید، و ما میآییم توی شهر و کوچهبهکوچه و حتی خانهبهخونه را بررسی میکنیم. شما از آن راه و ما از این راه وارد میشویم. نه اینکه کامل خودمان را بکشیم کنار. ان شاء الله قدمبهقدم گزارش کارها را به اطلاع مردم خواهیم رساند.»
دیدگاه سیاسی
فعالان رسانهای و اجتماعیِ طرفدار اصولگرایی در گراش سعی زیادی کردند که فوزیه ناصری را در کنار مصطفی خورشیدی قرار دهند و او را به نفع این جریان مصادره کنند. ناصری و خورشیدی دو جوان حزبالهی و ارزشی نامیده شدند (توضیح بیشتر در معرفی خورشیدی)؛ بر اولین بنرهایی که برای تبریک به منتخبان شورا به روی بیلبوردهای شهر رفت، عکس این دو نفر نقش بسته بود؛ و بسیج دانشآموزی شهرستان گراش هم با نصب بنر بزرگی در شهر، فوزیه ناصری را «همکار محترم در حوزه بسیج دانشآموزی» خوانده بود و موفقیت او را «در کسب اعتماد مردم ولایتمدار گراش در راستای کار و عمل جهادی در شورای اسلامی شهر» تبریک گفته بود.
اما خود ناصری وامدار بودنش به جبهه اصولگرایی را رد میکند. وقتی در مصاحبه با هفتبرکه از فوزیه ناصری دربارهی جهتگیری سیاسیاش پرسیدیم، او جواب داد: «این را نمیتوانید حدس بزنید. به کسی هم نگفتهام و یک امر شخصی است.» در ادامه به طور مشخص از او پرسیدیم: «آیا روی حمایت پایگاهها یا کسانی که در ستاد رییسی بودند یا به طور کلی، طیف اصولگرا، حساب کرده بودید؟» و او به صراحت جواب داد: «خیر.» اما به هر حال، حمایت این طیف از او در انتخابات شورا یکی از عوامل مهم موفقیتش بود. باید دید در ادامه کار شورا، او چطور بین خواستههای این طیف و تمایل خودش به کنارهگیری از جریانهای سیاسی شهر، توازن ایجاد میکند.
به نظر میرسد تلاش برای مصادره کردن فوزیه ناصری به نفع جریان اصولگرایی در گراش، بیشتر به خاطر این است که او جهتگیری سیاسی مشخصی ندارد، و یا به عبارت بهتر، هنوز کنش سیاسی مشخصی در شهر انجام نداده است. تنها نکتهی کاملا سیاسی در کارنامهی او، سمت مشاور فرمانداری است. ناصری در بروشور تبلیغاتیاش فقط جنبههای مثبت این سمت را نوشته است: «با ارتقای گراش به شهرستان و دایر شدن فرمانداری، او به آنجا رفت تا امور بانوان فرمانداری را راهاندازی کند. مدتی بعد نیز به عنوان اولین مشاور فرماندار گراش منصوب شد. در همین سالها بود که تجربیات گرانقدری را چه در باب مدیریت و چه در زمینه فعالیتهای گوناگون بانوان در سطح شهرستان کسب کرد و همایشهای مختلفی در این زمینهها به ابتکار او برگزار شد.» ناصری به زیرکی اشاره نکرده است که این سمت را در زمان خواستخدایی به دست آورده است، کسی که در وابستگیاش به جریان اصولگرایی و جبهه پایداری طرفدار احمدینژاد شکی نیست. او همچنین توضیحی نداده که چرا به دلیل اختلاف زیاد با خواستخدایی، از این سمت استعفا داد.
بلندپروازی و واقعیت
ناصری میگوید: «من اگر در این چهار سال بتوانم هشتاد درصد کارهایم را انجام بدهم، آدم موفقی بودهام.» او همچنین میگوید قصد دارد برای ریاست شورا هم نامزد شود. باید دید تقابل این بلندپروازی با واقعیت بعد از ورودش به شورا و کار کردن با چهار مردی که هر کدام یک سمت ریاست از شورا طلب میکنند، به کجا خواهد رسید.