هفتبرکه (گریشنا): تا برگزاری انتخابات در روز ۲۹ اردیبهشت، هفتبرکه در قالب مقالات و یادداشتهایی به بررسی موضوعات مختلف قابل بحث در شهرستان گراش میپردازد. در این یادداشت، حسین عالمی، کارشناس ارشد مدیریت، به تحلیل اصطلاح «احساس تکلیف» که از زبان نامزدها شنیده میشود پرداخته است.
سالهاست که در ایران هر کسی میخواهد برای تصاحب مناصب انتخاباتی، خود را در معرض آرای مردم قرار دهد، شبیه به چنین جملهای را بیان میکند. در هر دوره انتخابات هم شاهد افزایش این شیوه تبلیغاتی توسط افراد گوناگون بودهایم. شاید در میان تمامی نمایندگان مجلس، شورا و پستهای اجرایی نتوان فردی را یافت که بدون طرح چنین داعیهای پا به عرصه رقابت در انتخابات گذاشته باشد. حتی تکراری و کلیشهای بودن این شعار باعث نشده کسانی که قصد کاندیداتوری دارند، تجدید نظری در روشها داشته باشند و از شیوههای تبلیغاتی و ژستهای دیگری هم بهرهگیری کنند.
احساس تکلیف برای برخی از آنهایی که دوست دارند عضوی از شورای شهر باشند، احتمالا تنها معیارشان برای کاندیداتوری است. برخی گویا در این میان ظاهرا برای تواناهاییهای خود، تناسب شرایط شهرستان با تواناییهایشان و از همه مهمتر برنامه و استراتژی، کمترین اهمیت و ضرورتی قائل نیستند. این ضایعهای است که در انتخابات شورای پنجم و حتی ریاست جمهوری تا حدی به چشم میخورد که یکی از کسانی که کاندیداتوری خود را اعلام کرده است، علنا میگوید: «هیچ برنامه و تیمی برای انتخابات شورا ندارم! و حضورم در این عرصه تنها برای خلق حماسه سیاسی است»!
این معضل گریبانگیر سیاست شهرستان گراش در انتخابات مختلف بوده و همه گروههای سیاسی به نوعی به آن مبتلا بودهاند. اما در آستانه پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا، این ابتلا بیشتر شده و ما شاهد خیزش نهضت کاندیداتوری در این عرصه انتخابات هستیم. همانطور که اشاره شد، این عارضهای است که در همه انتخابات گذشته شاهدش بودهایم، اما این بار محدودهی آن نسبت به قبل گسترش بسیار قابل توجهی داشته است تا جایی که میتوان گفت دیگر برای این که کسی احساس تکلیف کند، محدودیتی نمانده و هر کسی حتی اگر کمترین تجربهای هم در کار اجرایی نداشته، «احساس تکلیف» برای عضوی از شورای شهر شدن به او دست میدهد. احساس تکلیفی که ظاهرا در پیوند با شرع است و به بیان دیگر کسانی که خود را مکلف به کاندیداتوری میدانند، در واقع معتقدند که به لحاظ شرعی این امر بر آنها واجب است که در انتخابات کاندیدا شوند.
من هم در شورای شهر احساس تکلیف میکنم، اما اگر یک کار روانشناختی و رفتار سازمانی نسبت به کسانی که احساس تکلیف کرده و برای شورا ثبت نام کردند انجام گیرد، اکثرشان واقعا به دنبال حل معضلات شهری نیستند، بلکه بیشتر یک انتقاد یا بغض درگلوماندهای دارند و دنبال بستری هستند که به گوش مردم و مسئولان برسانند.
به هر حال اگر بخواهیم احساس تکلیفی کنیم که چه باید کرد، باید سطح شعور و قدرت تشخیص مردم طوری بالا برده شود که همه افراد را در هر جایگاهی لایق احترام بدانیم، چون در ابعاد مختلف، آبروی شهرمان را مدیون آنها هستیم. ولی نه اینکه حتما باید کرسی در شورای شهر داشته باشند. اگر از منظر مدیریت شهری نگاه کنیم، اولا بهتر است یک بازخورد از چهار دوره قبلی شورای شهر گراش بگیریم و ببینیم با چه ترکیبهای سنی، اجرایی، مدرک تحصیلی و … عزیزان حضور داشته و دارند؛ و شاهد چه خروجیهایی بودیم؛ که اگر اشتباه دوباره تکرار شود، شاید اینبار دیگر جبرانی نداشته باشد. افرادی را برگزینیم که حداقلهای اصول کار تیمی مانند انضباط و تعهد نسبت به وظایف، اعتدال، همکاری و مشارکت، رابطهپذیری با مردم، تحولآفرینی در سطح شهر، راهحلگرایی، ازخودگذشتگی، خستگیناپذیری و پیگیری مداوم، اعتماد به یکدیگر و … را بلد باشند.