هفتبرکه (گریشنا) – حبیبه بخشی: این بار در روز دانشجو به جای این که سری به دانشجوها و یا اساتید بزنیم، به سراغ یکی از رانندههای خوشاخلاق دانشجوها میرویم که دوازده سال سابقه رانندگی دارد و رابط خوبی بین دانشجو و دانشگاه است. بیشتر دانشجوهای دانشگاه پیام نور اوز با او آشنایی دارند. حمید خبازی. مشغلهی کاری او آن قدر زیاد است که به اصرار از او وقت مصاحبه گرفتیم. البته به جز روز دانشجو، ۲۶ آذرماه روز حمل و نقل و رانندگان نیز در پیش است که بهانهای دیگر برای گپ زدن با این راننده خوشاخلاق است.
خبازی یکی از رانندههای جوان است که با شور و شوق فراوان در خدمت دانشگاه و دانشجوها است. او نیز همانند یک استاد پابهپای دانشجوها علاوه بر رانندگی مینیبوس، خدمات آموزشی از جمله تهیه کتاب و جزوه و رساندن کتاب به دست دانشجو و … را انجام میدهد.
حمید خبازی ۳۶ ساله است و دو فرزند دارد. از سال ۱۳۸۳ رانندهی مینیبوس دانشجوها شده است. هر چند سر و کار او با دانشجوها است، دربار مدرکش با خنده میگوید: «فوق سیکل دارم»
از کی کار شما به عنوان سرویس دانشجویان شروع شد؟
سال ۱۳۸۳ بود. سال اول با مرحوم حاج احمد پاکروان همکار بودم و مسیر اوز تا لار با مینیبوس او کار میکردم و بعد از آن هم خودم مینیبوس خریدم و به صورت مستقل مسیر گراش تا اوز را در خدمت دانشجوها و مردم هستم. این شغل را به دلیل علاقه زیاد به رانندگی و ماشین انتخاب کردم.
او در بین صحبتهایش با لحنی طنز میگوید:«همانطور که معلمی شغل انبیاست. به نظر من رانندگی هم شغل انبیاست.»
ساعت کاریتان به چه صورت است؟
از ساعت هفت صبح تا هشت و نیم شب هر روز در مسیر گراش تا اوز در حرکت هستم. روزی ۱۸ بار یعنی چیزی حدود ۵۲۵ تا ۵۳۰ کیلومتر در هر روز رانندگی میکنم.
طی کردن روزی هجده بار مسیر گراش تا اوز با مینیبوس برایتان خستگی به وجود نمیآورد؟
خیر، هیچ وقت احساس خستگی و یا پشیمانی از شغلم نکردم و با جان و دل همچنان به کارم ادامه میدهم.
میانهتان با موسیقی چطور است؟ آیا به سلیقهی دانشجوها در انتخاب موسیقی اهمیت میدهید؟
بله. کلا من به سلیقه دانشجوها اهمیت میدهم و اگر کسی حتی از شنیدن موسیقی شاد، احساس ناراحتی کند، موسیقی را خاموش میکنم. سعی میکنم برای دانشجوها با سلیقه خودشان موسیقی بگذارم، البته به جز خواننده زن. با این کار سعی میکنم خستگی راه را احساس نکنند.
علاوه بر دانشگاه پیام نور اوز، دانشجوهای دیگری هم مسافر شما هستند؟
دانشجوهای دانشکده علوم پزشکی گراش هم تا حدودی مسافر من هستند، ولی بیشتر در خدمت پیام نور اوز هستم.
غیر از شما سرویس دیگری هم در گراش هست که مسیر گراش تا دانشگاه اوز را در روز طی کند؟
خیر، فقط من سرویس دانشگاه پیام نور اوز هستم. مگر این که کسی بخواهد با تاکسی و یا با ماشین خودش، به دانشگاه برود.
خاطرهی تلخی که در طول این مدت داشتید را بگویید؟
شنیدن خبر تصادف دانشجوهای سرویس بود که خدا را شکر به خیر گذشت.
و یک خاطرهی شیرین؟
شنیدن نامزدی هر کدام از دانشجوها و خوردن شیرینی نامزدی یا ازدواجهایشان که واقعا خاطره خوب و بهیادماندنی است.
آیا تا به حال واسطه کار خیر هم شدهاید که دو دانشجو را به همدیگر معرفی کنید؟
بله. نمونههای زیادی است که نمیشود اینجا نامهایشان را برد، و من فقط برایشان آرزوی خوشبختی میکنم.
ازدواج خودتان هم ربطی به شغلتان داشت؟
نه. من قبل از اینکه راننده مینیبوس بشوم متاهل بودم.
رابطه شما با اساتید و دانشجوها به چه صورت است؟
خدا را شکر هیچ مشکلی با دانشجوها و اساتید ندارم و آنها هم رابطه خوبی با من دارند و نسبت به من محبت دارند. چون بیشتر استادها، زمانی دانشجوی این دانشگاه و مسافر من بودند و کاملا با خلق و خوی آنها آشنا هستم. علاوه بر دانشجوهای گراش، دانشجوهای لار هم نسبت به من خیلی محبت دارند و با وجود این که در سال ۸۳، فقط یک سال رانندهی مینیبوس لار بودم، هنوز با وجود گذشت این همه سال وقتی آنها را در محل کارشان میبینم و یا جایی رودررو میشویم با خوشرویی با من رفتار میکنند و احترام خاصی میگذارند، طوری که انگار با استادشان همصحبت میشوند.
چه توقعی از دانشجوها دارید؟
تنها توقعی که من از آنها دارم این است که به موقع و سر ساعت کنار ایستگاه باشند که به سرویسهای دیگر هم سر ساعت برسم.
دلتان نمیخواهد که خودتان هم دانشجو باشید و ادامه تحصیل بدهید؟
نه اصلا، من بیشتر به فکر پول هستم!
از سر و صدا و شلوغی دانشجوها در مینیبوس ناراحت میشوید یا خیر؟
چون دوست دارم دانشجوها با روحیهی شاد و سر حال وارد دانشگاه شوند، نه. ناراحت نمیشوم.
دانشجوها چه توقعی از شما دارند؟
(میخندد) به خاطر رابطهی خوبی که با استادها دارم، دانشجوها بعضی مواقع برای نمره از من کمک میخواهند که البته در این موارد من نمیتوانم کاری برایشان انجام بدهم و شرمندهشان میشوم.
هزینه سرویسها به چه صورت است و تا الان چقدر تغییر کرده است؟
ما روزانه هزینه رفت و برگشت از دانشجو میگیریم. چون برون شهری هستیم و زیر نظر حمل و نقل لار، سالانه بیست درصد هزینهها افزایش پیدا میکند. از سال ۸۵ که راننده گراش بودم، هزینه رفت و برگشت از ۷۰۰ تومان بوده تا الان که هفت هزار تومان است.
و حرف آخر؟
روز دانشجو را به همهی دانشجویان عزیز و زحمتکش، بخصوص مسافرهای خودم تبریک میگویم و از خداوند برای همه آنها آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.