حبیبه بخشی گزارش می دهد :
ف. حسینشیری، ۲۵ ساله: دوست داشتم کودک بودم تا بزرگترین غم زندگیام شکستن نوک مدادم باشد.
محمد جعفر اسدی، ۲۸ ساله: دوست داشتم دوباره متولد میشدم تا این همه فرصت پیشرفت در هنر و معرفت را از دست نمیدادم، هر چند از سختی راه در هراسام.
مهدی بخشی، ۱۲ ساله: دوست دارم ۲۳ ساله باشم، برای اینکه بتوانم در تیم ملی فوتبال ایران شرکت کنم.
عباس کمالی، ۵۵ ساله: دوست داشتم ۲۵ الی ۳۰ ساله بودم تا میتوانستم فرایض اسلامی (نماز و روزه) را در سلامتی و به نحو احسن انجام بدهم و در آن سن توانایی انجام کارهای سخت و موقعیت خوبی برای پیشرفت در زندگی داشتم.
حسن. ع، ۵۵ ساله: دوست داشتم ۷۰ الی ۷۵ ساله بودم، به خاطر فرار از مشکلات و سختیهای زندگی.
علیاکبر رشیدی، ۴۸ ساله: سن خودم خوب است، چون از شرایط زندگیام در حال حاضر راضی هستم.
زینب محمدی، ۲۷ ساله: سن ۲۴ سالگیام را بیشتر دوست داشتم چون هر چه سن بالاتر برود مشکلات هم زیادتر میشود.
پریسا احمدی، ۳۰ ساله: در همین سن راضیام. چون هر سنی رنگ و بوی خاص خود و مشکلات و شادیهای مخصوص به خود را دارد.
ندا نامآور، ۱۸ ساله: سه سالگی را بیشتر میخواهم چون دغدغهی آنها تنها بازیهای کودکانهشان است.
مهدی محمودی، ۲۳ ساله: از سن خودم راضی هستم، چون هر سنی مانند رودخانهای است که از جاهای مختلف گذر میکند و صحنههای زیبای خاص خود را در ذهن و خاطراتمان تداعی میکند.
ع. قاسمی،۴۰ ساله: دوست داشتم هفت الی هشت ساله بودم و از دغدغههای دنیا بینصیب میماندم.
عباس خرمپی، ۵۲ ساله: دوست داشتم ۲۵ ساله بودم چون هر چه سن کمتر بار مشکلات سبکتر.
سلمان. ب، ۲۳ساله: دهسالگی را بیشتر میپسندم چون شور و شوق آن دوران را بیشتر دوست داشتم.
سمیه رزاقپور، ۲۵ ساله: سن خودم خوب است، چون تجربههای زندگی در سنهای مختلف مانند صحنهی تئاتری قابل دیدن است و نمیشود از هیچ یک از صحنهها و عبرتهای دنیا گذشت.
علی. غ، ۲۱ ساله: دوست داشتم ۲۷ ساله بودم تا احساس خودکفایی بیشتری داشتم.
محمد صادقی، ۱۲ساله: ۲۶ سالگی را بیشتر دوست دارم چون میخواهم در آن سن خلبان شوم.