راه دوری نرویم. سال ها پس از پایان جنگ تحمیلی بعثیهای عراق علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی،بنیاد حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس، در راهبردی هماهنگ و برای حفظ یاد و نام شهیدان هشت سال دفاع مقدس تلاش کردند، پیکر مطهر این شهدا را در تفرجگاهها و مراکز مهم شهرها دفن کنند، تا یادمانی باشد برای حرمت گذاشتن به ایثار و از جانگذشتگی سربازان و بسیجیان.
گفتنی است که دفن باقیماندۀ اجساد شهدای گمنام، در مرتفعترین جای گراش، یعنی کلات با واکنشهای متفاوتی روبه رو شد. هر چند همۀ طیف های فکری در گراش به دفن شهیدان گمنام حرمت گذاشتند، حرف ها بر سر محل دفن بود. برخی اظهار می داشتند محل کنونی، یادگار گذشتگان و میراث باقی ماندۀ آنان است و باید در حفظ آن کوشید و برخی دیگر بی اعتنا به این حرف ها، سخن از حفظ ارزش ها گفتند و… بالاخره تلاش های گروه اخیر به ثمر نشست و اکنون بقعۀ این شهیدان عزیز، زیارتگاه علاقهمندان است.
همان طور که می دانید، ۱۲ تیر ماه هر سال یادآور حملۀ ناو هواپیما بر آمریکا به پرواز شمارۀ ۶۵۵ هواپیمای جمهوری اسلامی ایران بود. این هواپیما از بندرعباس به دوبی پرواز می کرد و هفت دقیقه پس از پرواز همه ۳۹۹ سرنشین آن به شهادت رسیدند. من در سال ۱۳۸۱ به همراه گروه اعزامی و خانواده شهدا، به محل سقوط هواپیما حاضر شدم و به یاد آنان شاخه های گل به آب های خلیج فارس تقدیم کردم.
از سال ۱۳۶۷ تا امروز ۲۴ سال می گذرد. در این حادثه یازده نفر از همشهریان ما به شهادت رسیدند که ده نفراز آنان اعضای خانواده بندی بودند و شهید یازدهم محمدعلی خدادادی. از همان هنگام وقوع این حادثه، ساخت بنای یادبود، در ذهنم بود و اکنون آن را قلمی کرده ام.
اجرای هر طرح معماری به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد.
الف. جامعه ای که به آن طرح نیازمند است.
ب. اشخاص و مؤسساتی که از اجرای طرح حمایت کنند و هزینۀ مالی آن را متعهد شوند.
ج. معمار یا استادکارانی که طرح را اجرا کنند.
آیا امروزه برای بنای یادبود این یازده شهید ، در گراش این سه عنصر اجتماعی مهیاست؟