محمد خواجهپور- سرمقاله شماره ۳۴ افسانه گراش: سفر نمایندگان دولت یازدهم به شهرستان نتوانست توقعات عمومی را برای پیگیری مطالبات عمومی برآورده کند. حتی به وجود آمدن حاشیههایی باعث شد که این سفرها از جنبه منفی به یاد ماندنی شود.
تلاش دولت روحانی بر این است که به جای وعدههای احمدینژادی تنها بر اساس بودجهها و برنامههای مصوب، در سفر استانی با مردم رودررو شود اما این اتفاق خوب میتواند اثر منفی بر مردمی بگذارد که عادت کردهاند خواستههایشان ریز و درشت خود را مستقیما از دولتمردان و حاکمان بخواهند.
به نطر میرسد حق با مردم است که ناراضی باشند زیرا همیشه گفته شده شما قدمی بردارید تا دولت هم قدم بردارد، اما آیا قدمی مثل ورزشگاه محبی قدم کوچکی است و یا چرا مرکز ناباوری خیرساز گراش در چالههای اداری گیر کند و مرکز ناباوری جهرم را دولت بسازد؟ چرا MRI گراش را خیرین با منت بر سرشان بخرند و بودجه MRI بیمارستان لامرد از الان کنار گذاشته شده باشد؟
این سفر میتواند تجربهای برای سفرهای آینده مسئولین به شهرستان باشد. سفری که رویکردهای دولت تدبیر و امید را نشان داد.
الف. کمک به جذب سرمایهگذاری و خیرین باید از حالت شعاری خارج شده و دولت و نمایندگان آن عملا نشان دهند که راه برای سرمایهگذاری و فعالیتهای خیریه باز است. بخشی از این کار استفاده از توان مشاورهای مدیران ادارات برای همسو کردن دیدگاه خیرین با برنامههای توسعهای دولت است. خیرین معذوریتهای خاص خود را برای ارتباط با نهادهای دولتی دارند و این کار مسئولین محلی است که این ارتباطها را به وجود بیاورند.
ب. مدیران شهرستان باید هر چه سریعتر با توجه به اسناد بالادستی همانند بودجه سالانه، برنامه پنجساله و سند چشمانداز، جایگاه شهرستان را طرحهای استانی و ملی تعریف کنند. در حال حاضر شهرستان دارای هیچ سهمی از طرحهای ملی و بودجههای مرتبط با آن نیست. به جای طرحهای موردی باید جایگاه گراش حداقل در برنامههای استانی تعریف شود. در اولویت اول، وضعیت گراش در دو طرح ملی راهآهن و انتقال آب از خلیجفارس باید سریعتر مشخص و تثبیت شود.
ت. در میان خواستههای اختصاصی شهرستان، شهرداری ارد و بخشداری فداغ میتوانند مهمترین اهداف کوتاهمدت و در دسترس باشد که بیش از هر چیز نیاز به رایزنی و پیگیری دارد.
پ. با توجه به بودجههای تقریبا انقباضی دولت و وضعیت تحریمها نباید امیدی داشت که بودجههای حداکثر ده میلیاردی شهرستانی بتواند جهشی در توسعه شهرستان ایجاد کند. ناامیدکنندهترین بخش سفرهای مسئولین ملی و استانی به شهرستان گراش این نبوده که وعدهای داده نشده است، بلکه مشکل این است که انگار بعد از شهرستان شدن گراش، دورنمای جدیدی برای گراش ترسیم نشده و ذهن مردم با مسائل خرد و موردی مثل محدوده، جاده چکچک و سالن محبی درگیر مانده است. گراشیها مردان کارهای بزرگ هستند اما ضعف ما این است که باید یاد بگیریم این کارهای بزرگ باید همراستا با برنامههای دولتی شود تا ثمربخش باشد. با گذر از همدلی و همزبانی باید به مرحله همراستایی برسیم و در نهایت امکان همکاری دولت و ملت فراهم شود.
حرفهای همدلانه شاید چند روزی ما را دلخوش کند اما بدون برنامه تدوین شده، هر مسئولی که بیاید چیزی به جز مشتی تعریف تحویلمان نخواهد داد.