اختصاصی گریشنا: «این کار باید برجسته شود تا دیگران هم به وقف کتاب به کتابخانهها تشویق شوند. کتابها وقتی به کتابخانه آمدند، آنجا میمانند و از آنها مراقبت میشود. کتابها زنده میشوند و در دسترس اندیشمندان و محققان قرار میگیرند. ولی در خانهها که باشند، یک نسل قدر آنها را میداند، و نسل بعد نه. الآن بپرسید در میان نوادگان حاج زین العابدین ملا درویش، چند نفر از چاپ کتاب توسط جدشان خبر دارند؟ ولی وقتی این کتاب به اینجا آمد، زنده شد.»
این حجت الاسلام ابطحی است که دربارهی وقف کتابهای شخصی مرحوم سید حبیبالله افقهی به کتابخانه مسجد صاحب الزمان (عج) صحبت میکند؛ سخنانی که از دل یک کتبخوان برمیآید و بر دل هر اهل فرهنگی مینشیند. در میان کتابهای سید حبیب، کتاب ارزشمندی با قدمت زیاد یافت شده است که یک تاجر گراشی بانی چاپ آن بوده است. نام این تاجر، حاج زین العابدین ملا درویش، جد «ملا درویش»های گراش، است.
اما این تنها یکی از کتابهای ارزشمندی است که در میان بیش از دو هزار جلد کتاب سید حبیب افقهی پیدا میشود. با محمدعلی شامحمدی در دفتر هیات امنای مسجد صاحب الزمان (عج) نشسته بودیم و حاج علی دیباچی و حجت الاسلام و المسلمین سید شجاع الدین ابطحی با حوصلهی فراوان برایمان دربارهی برجستهترین کتابهایی که به کتابخانه مسجد اضافه شده بود توضیح میدادند.
وقف کتابها
حجت الاسلام ابطحی دربارهی انتقال کتابها به کتابخانه اینچنین توضیح میدهد: «این کتبی است که توسط فرزند سید حبیب، آقای سید اسدالله سید افقهی، و به نمایندگی از فرزندان ایشان وقف کتابخانه مسجد صاحب الزمان (عج) شده است. ایشان قبرش اینجاست، و کار بهجا و سنجیدهای بود که کتابهایش هم بیاید اینجا. ایشان شیراز از دنیا رفتند، ولی وصیت کردند که در گراش دفن شوند، که معلوم میشود وابستگی و علقهای به اینجا داشتهاند، و خیلی خوب شد که کتابهایش هم آمد به گراش.»
گراشیها سید حبیب افقهی و زندگی مذهبی و علمیاش را به خوبی میشناسند. او قبل از انقلاب در آبادان، در لار و عمدتا در گراش فعالیتهای مذهبی داشته و طبق نامههایی که وجود دارد، احیانا خارج از کشور هم میرفته است. او در مسائل اجتماعی هم بسیار فعال بوده، مثلا در مرمت و بازسازی مسجد جامع در قبل از انقلاب نقش داشته است. او در سال ۶۷ در شیراز از دنیا رفت، ولی در گراش دفن شده است.
سید اسدالله، فرزند سید حبیب، وکیل دادگستری و ساکن شیراز است. او قرار است برای افتتاح کتابخانه و موزهی پدرش در کتابخانه مسجد، در آیندهای نزدیک به گراش بیاید.
کتابهای ناب
«عمده این کتابها از کتابخانهی شخصی ایشان بوده، و قسمتی هم از مرحوم پدرشان به ایشان ارث رسیده است. سید حبیب از خانوادهای اهل علم بوده و پدرش هم روحانی بوده است. مهر ایشان در کتابهای خیلی قدیمیتر، مثل عهد ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، هست، به عنوان سید اسدالله ابن سید عباس الموسوی.»
حجت السلام ابطحی با گفتن این مقدمه، شروع به صحبت دربارهی برجستهترین کتابهای این مجموعه میکند: «با اهدای این کتابها به کتابخانه مسجد، این کتابخانه وزنی پیدا کرد. کتابهای خیلی خوبی در بین آنهاست.»
«کتابها عمدتا تفسیریاند. چند دوره تفسیر قرآن هست، مثل مجمعالبیان، منهج الصادقین، و تفسیر مخزن العرفان از بانو امین اصفهانی. کتابهایی درباره علوم قرآن است. نهج البلاغه در چندین نسخه و تفاسیر آن موجود است، مثل نهج البلاغه ابن عیسی بحرینی، و نحو الحدید معتزلی. در زمینه فقهی هم کتابهای قدیمیتری مثل مدارک الاحکام و انواع رسالههای مراجع تقلید فعلی و گذشته وجود دارد، که قدیمیترینشان رساله عملیه مرحوم میرزای شیرازی (صاحب فتوای تنباکو) است به نام «مجمع المسائل». میرزای شیرازی در سال ۱۳۱۲ به رحمت خدا رفتند. حاشیه این کتاب را نیز مرحوم آخوند خراسانی نوشته است، صاحب کفایه الاصول، که یکی از بالاترین کتابهایی است که طلبهها در سطح میخوانند. فرقی که این رساله با رسالههای فعلی دارد این است که در موضوعاتی وارد میشود که در رسالههای فعلی وارد نمیشوند؛ مثلا مساله عقیقه، یا طریقه استخاره، یا طریقه زیارت عاشورا.»
اینجاست که او برگهای از جیباش در میآورد و یکی از فتواهای جالب مرحوم آخوند خراسانی را که در مسائل متفرقه ذکر کرده و در صفحه ۳۶۹ آمده است را برایمان میخواند: «تیر هوایی و ترقّک در کردناش اتلاف مال و لهو است و حرام است. بلکه ساختناش و بیع و شراع و اعانت بر آنها تماما حرام است. و اگر جایی را بسوزانند آن که آتش زده آنها را ضامن است.» و بعد از کمی توضیح دربارهی فتواهای دیگر، ادامه میدهد:
«در زمینه حدیث، بحار الانوار را داریم، هم چاپ قدیم از عهد مظفری، و هم چاپ جدیدتر، ولی متاسفانه دورهاش کامل نیست.
«در باب کلامی هم کتابهای خیلی خوبی داریم. مثلا کتابی به نام الفین، الفارغ بین الصدق و المین، یعنی دو هزار دلیل در تفاوت بین راست و دروغ. مرحوم علامه حلی این کتاب را در قرن هفتم نوشته است و در آن دو هزار دلیل آورده است بر اثبات ولایت و خلافت مولا امیرالمومنین (ع). این کتاب در سال ۱۲۹۶ یعنی ۱۳۹ سال پیش، با چاپ سنگی در قطع رحلی بزرگ چاپ شده است.
«کتابهای دیگر در باب کلام، منهاج الطالبین، رد فرقه بابیه است که جزو کتابهای اولیهای است که در در فرقهی باب و بها توسط حاج حسینقلی جدید الاسلام نوشته شده است. این کتاب چاپ ۱۳۲۰ در بمبئی هندوستان است. کتاب اسرار العقائد از میرزا ابوطالب شیرازی نیز در ابطال عقائد بابیه است و در سال ۱۳۲۴ چاپ شده است.
«در باب اخلاق هم کتابهای خوبی دارد. چند نسخه معراج السعاده از مرحوم ملا احمد نراقی داریم. کتابهایی در باب شعر و ادبیات هم داریم، هم به عربی هم به فارسی. کتابهایی هم هستند که حوزویاند ولی دیگر خوانده نمیشوند و حتی در حوزهها هم ناشناختهاند.»
شاخصترین کتاب برای گراشیها
«اما کتاب جالبی که در باب اخلاق داریم، کتاب فوائد المشاهد و نتایج المقاصد است، که مواعظ و سخنرانیهای مرحوم شیخ جعفر شوشتری است. ایشان منبری معروف آن زمان در عراق بود و در کربلا، نجف و کاظمین به منبر میرفته است. اولین سخنرانی ایشان که در این کتاب آمده است، مربوط به سال ۱۲۹۹ است. یعنی دقیقا ۱۳۶ سال پیش.
«شخصی به نام محمد ابن علی اشرف طالقانی این سخنرانیها را نوشته است، و بعد یک گراشی به نام حاج زین العابدین ابن ملا درویش که به نام «تاجر جراشی» در کتاب نوشته شده است، بانی میشود و این کتاب را چاپ میکند. همانطور که رسم آن زمان بوده است و من کتابهای زیادی دیدهام که چون هزینه زیادی داشتهاند، تاجرها خیّر میشدند و آنها را چاپ میکردند. این کتاب در سال ۱۳۲۳ چاپ شده است.»
حجت الاسلام ابطحی در مورد جزییات زندگی و تجارت حاج زین العابدین توضیح زیادی ندارد، ولی میگوید: «ما تحقیقی کردیم تا یقین کنیم که ایشان گراشی است یا نه، که به این نتیجه رسیدیم که بله، ایشان گراشی است.»
حاج علی دیباچی نیز در تکمیل صحبتهای ابطحی میگوید: « ایشان جد حاج محمدعلی درویشی است. در صحبت با حاج احمد درویشی، قرار بر این شد که با او صحبت کند و اطلاع دقیقتری بگیرد.» دیباچی تاکید میکند این که در آن زمان، کسی از گراش به فکر چاپ کتاب بوده، نشان از فرهنگ بالای مردم گراش از گذشته تاکنون است.
ابطحی نیز درباره اهمیت کتاب اضافه میکند: «در آن زمان گراش روستایی بیش نبوده و هزار نفر هم جمعیت نداشته، ولی چنین فکرهایی هم در بینشان بوده است. شیخ شوشتری مشهورترین خطیب عراق در آن زمان بوده و استقبال شدیدی از سخنرانیهایش میشده است. بسیار انسان بامعنویت و بسیار صریح اللهجه هم بوده است. اگر کتاباش را کسی بخواند، میبیند که گرفتاریهای مردم آن زمان و معضلات اجتماعی را صراحتاً بیان میکرده است.»
کتابهای شاخص دیگر
«کتاب دیگری در مصیبت امام حسین (ع) داریم به نام فیض الدموع از میرزا محمد ابراهیم نواب که البته قدمت چندانی ندارد و مال ۱۳۴۵ شمسی است؛ ولی خصوصیت اصلیاش این است که به خط میرزا رضا کلهر است، خطاط مشهور دوره قاجاریه، و یکی از اثرگذارترین افراد بر روی خط نستعلیق، بعد از میرعماد الحسنی و درویش عبدالمجید طالقانی و قبل از عمادالکتاب و سید حسن و سید حسین میرخانی.
«دو کتاب طبی خیلی نفیس هم وجود دارد، یکی مجمع الجوامع از حاج سید محمد خان، که کتاب ضخیمی در طب قدیم است و در سال ۱۳۴۹ قمری چاپ شده؛ و دیگری شرح اسباب در طب که متاسفانه موقع صحافی قبلی، صفحه اول به جلدش چسبیده است، و نویسنده و سال چاپاش معلوم نیست، و فقط در صفحات بعد نوشته با حاشیه میرزا عبدالباقی، که او هم طبیب بوده. سبک چاپ کتاب مال دوره مظفرالدین شاه است.»
مراقبت از گنجینه
مراقبت از کتابهای قدیمی کاری سخت و دقیق است. معمولا کتابخانهها این کتابها را نه تنها به امانت نمیدهند، بلکه در دسترس افراد مختلف هم نمیگذارند. ابطحی این حرف را تایید میکند: «بعضی از کتابها اینقدر برگهای شکنندهای دارند که در خود کتابخانه هم نمیتوانیم به کسی بدهیم. مثلا همین کتاب فوائد المشاهد، اگر دو سه بار باز شود، برگهایش خرد میشود. این نسخهها باید محفوظ بمانند.» شیوهی مرسوم این است که تمام صفحات اینگونه کتابها اسکن شوند و بعد فایل عکسها در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. خود کتابها موزهای هستند و باید در جای مخصوصی در کتابخانه نگهداری شوند.
حجت الاسلام ابطحی اضافه میکند: «ما تمام کتابها را تورق کردیم و کاغذها و نامههای قدیمی را در آوردیم؛ که خود مجموعهی نفیسی است. قصد داریم یک محفظه شیشهای درست کنیم و بعضی از این دستخطها را به نمایش بگذاریم.»
زیباترین وقف
قبل از این که به کتابخانه و زیارت کتابها برویم، حاج علی دیباچی به عنوان عضو هیات امنای مسجد صاحب الزمان (عج) تاکید میکند که از وقف کتاب به کتابخانه مسجد استقبال میکنیم: «الآن در خانههای گراش خیلی کتاب هست؛ کتابهایی که شاید فقط یک بار مطالعه شده و کنار گذاشته شده است و عملا بلا استفاده مانده است. ما از همشهریان و تمام کسانی که اهل فرهنگ و کتاباند تقاضا داریم که کتابهایشان را بیاورند و اهدا کنند به کتابخانه مسجد. حداقل دو منفعت دارد: یکی این که در دسترس کسانی قرار میگیرد که به آنها نیاز دارند؛ و دوم این که شاید کتابها در خانه ضایع شوند و از بین بروند، ولی در کتابخانه از آنها نگهداری میشود. البته کسانی قبل از سید اسدالله افقهی هم این کار نیک را انجام دادهاند، مثلا خانم مرحوم بنیطبا کتابهای ایشان را از قم به گراش آورد؛ یا آقای زین العابدین محبی که کتابهایش را به کتابخانه اهدا کرد؛ یا اخیراً حاج عبدالله جعفری حدود ۱۲۰ جلد کتاب به کتابخانه اهدا کرد.
«در پایان هم باید تشکری از حاج آقا ابطحی داشته باشیم. کتابخانه فعلی که میبینید بخش اعظماش مرهون زحمات ایشان است. ایشان ما را مجبور میکنند که کتاب برای کتابخانه تهیه کنیم، و روزی نیست که سری به کتابخانه نرنند. هر امام جماعتی هم که میآید، توصیه به بررسی و سر و سامان دادن به کتابخانه میکنند.»
حجت الاسلام ابطحی نیز متقابلا از هیات امنای مسجد صاحب الزمان تشکر میکند. او میگوید: «به بهترین کیفیت کتابخانه را از نظر سختافزاری تجهیز کردند. من یادم است که وقتی کتابخانه افتتاح شد، آقای کازرونی، امام جمعه کرج، تشریف آورد و وقتی آن را دید گفت: چنین کتابخانهای را با این کیفیت و فضا هیچ کدام از مساجد تهران هم ندارند. الحمدلله مجموعهی خوبی است، خصوصا با این کتابهای جدید که اضافه شده، و هر محققی به اینجا بیاید مطمئنا دست خالی برنمیگردد و کتاب قابل ملاحظهای پیدا خواهد کرد.»
پس از این صحبتها، همراه با حجت الاسلام ابطحی از پلههای کتابخانه مسجد پایین میرویم، و وارد بخشی میشویم که کتابهای جدید آرامآرام وارد قفسهها میشوند. تا افتتاح این بخش و همچنین موزهی نامهها و خطها زمان زیادی نمانده است.