نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

پاسخ حسینی به نقد شاه‌محمدی بر کنسرت پارسینا

ابوالحسن حسینی، نوازنده و آهنگساز و لیدر گروه پارسینا یادداشتی در جواب مطلب علی‌اکبر شاه‌محمدی در اختیار ما قرار داده که می‌خوانید؛

با تشکر از دوست عزیزم جناب آقای شامحمدی بابت این دید موشکافانه‌شان.
لازم دانستم چند نکته را برای مخاطب‌های گریشنا و دوستداران فرهنگ و هنر شهر عرض کنم. شاید با گفتن “بضاعت ما همین بود” پاسخ تمام سئوالها داده شود. اما همیشه گفته‌ام بهتر از این‌ها می‌توانیم باشیم. اما به خاطر آماتور بودن تمامی عوامل اجرایی و همچنین مخاطب؛ چه در این برنامه و چه در سایر برنامه‌های اجرایی در سطح شهر، بهتر از این نمی‌توان انتظار داشت. وقتی تمام دغدغه یک نوازنده که باید تمرکز بر اجرایش داشته باشد، می شود نصب وسائل و اجرای دکور و تنظیم صدا و چیزهای دیگر، چیزی بیشتر از این نمی‌شود انتظار داشت. مشکل یکی دوتا نیست. تمام تمرکز تیم صدا بر روی این بود که صدا به بهترین شکل به گوش برسد. با این وجود تجهیزات صدا، سالن اجرا، شرایط روی استیج مناسب اجراهای شلوغ و پر تعداد نیست. درست است ساز درامز یکی از ارکان اساسی یک گروه می‌تواند باشد اما وقتی نشود صدای او را درست صدابرداری کرد همه‌ی کار را تحت الشعاع قرار می‌دهد و همه‌ی زحمات را به هدر می دهد. در این اجرا ما خیلی از سازها را نداشتیم که می‌توانستیم داشته باشیم. البته ما با نوازنده‌های درامز در منطقه مذاکره داشتیم که به دلیل درخواست دستمزد بالا نتوانستیم به توافق برسیم.
اما اعتقاد من بر این بود که همیشه نیاز نیست کلی نوازنده باشند تا یک کار اجرا شود. گروه های معروفی در دنیا هستند که ۲ یا ۳ یا ۴ نفره‌اند. اما هدف من چیز دیگری بود. اگر هر سازی که مناسب اجراهای پاپ و راک باشد در شهر وجود داشت مطمئن باشید من از آن استفاده می‌کردم. اما دریغ از نوازنده. ما هنوز یک نوازنده گیتار بیس نداریم، یا ساکسفون یا فلوت و یا دیگر سازها.
در بحث خوانندگی همانطور که جناب شامحمدی گفته بودند خواننده ممکن است در بعضی از نت‌ها ضعف داشته باشد. ممکن است یک خواننده به کلاس سلفژ نیاز داشته باشد، ممکن است اصلا در یک شب بخصوص صدای ایشان برای اجرا آماده نباشد. اما همه‌ی این ها به خاطر مخاطب آماتور، گوش آماتور و سلیقه‌ی آماتور قابل اغماض است.
وقتی که یک آهنگساز تکلیفش با مخاطبش معلوم نباشد این چیزها کاملا عادی است. مخاطب ما هنوز در بین سبک‌های مختلف دست و پا می‌زند. کجای دنیا مرسوم است که مخاطب در یک کنسرت راک ، بیاید کار پاپ یا رپ یا کلاسیک بشنود؟ در حالیکه مخاطب ما (در ایران به طور کلی) در هر کنسرت همه جور کار را دوست دارد بشنود. از راک گرفته تا سنتی و پاپ و… به همین خاطر نوازنده‌ها و خواننده مجبور است مانند موم در ذهن مخاطب تغییر شکل دهند. از یک دامنه‌ی صدایی به دامنه‌ی صدایی دیگر کوچ کنند و برگردند و جور دیگری اجرا کنند. نتیجه آن می‌شود که دیدید. و این که چند نت اشتباه شود و یا بخشی از ملودی اشتباه شود هیچ ایرادی ندارد. مهم مخاطب است و ما هم مجبوریم با آن کنار بیاییم. با این وجود با اضافه کردن صدای آقایان اسدی ، انصاری و محمد امانی (در شب آخر) سعی بر این بود تا از صداهای جدید استفاده شود. در جلسات هماهنگی که با قبل از اجرا داشتیم بارها بر این مطلب تاکید کرده بودم که در صداهای مختلف با تنالیته‌ی متفاوت استفاده شود که بن بست رسیدیم. ترکیب صداهای سوپرانو و آلتو به همراه صدای تنور یکی از آرزوهای همیشگی من است. اما دریغ از یک خواننده. از صدای سوپرانوی زنانه هم به خاطر مجوز و همچنین شرایط اجتماعی شهر نمی‌شود استفاده کرد. حال”تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل”

از بحث نوازنده و خواننده که بگذریم به خاطر مجوز، خیلی از سبک ها از جمله ” آهنگ های بندری ” که جناب شامحمدی گفتند را نمی‌توانیم اجرا کنیم در حالیکه در استان همسایه، هرمزگان به راحتی مجوز می‌گیرند. به هر حال ما قرار نیست هیچ خط قرمزی را رد کنیم، اما هر خواسته‌ای را هم به خاطر مراحل سخت مجوز نمی‌توانیم اجابت کنیم.

بارها گفته ام و اینجا هم دوباره عرض می‌کنم. من به دنبال اجرای زیبا و دوست داشتنی هستم. یعنی اینکه مخاطب من از موسیقی من لذت ببرد. حاضر نیستم با هر شرایطی کار کنم که حتما باید کلی نوازنده روی استیج باشد یا حتما باید فلان سازها باشد و غیره… آن هم با همه ی دردسرهایی که وجود دارد، بدون هیچ سود مادی و حتی ضررهایی که در هر اجرا داشته‌ایم.

حتی دوست دارم با بچه های سنتی اجرا کنیم. یه اجرای فیوژن با حس و حالی متفاوت اما زیر ساخت سنتی. به بچه های سنتی هم اعلام آمادگی کرده ام که یک اجرای سنتی داشته باشیم. چند روز بعد از کنسرت با استاد گلستانی عزیز هم در اینباره صحبت کرده‌ام. با آقای اسد حسین شیری استاد سنتور گراش و آقای رایگان استاد ویولن و چند ساز سنتی دیگر هم صحبت کرده‌ام. چرا انجام نمی‌شود نمی‌دانم.

و حتی دوست دارم یک اجرای بی کلام داشته باشیم. از همان کارهایی که همه شنیده‌اند. کلاسیک ایرانی، کلاسیک خارجی، آهنگ‌های کارتون‌های دوران بچگی و از این دست کارها که خیالمان راحت باشد مخاطبی که روبرویم نشسته است هر چیزی را که می شنود را دوست دارد. همه با یک سلیقه‌ی یکسان. به امید آن روز.

اصلاحیات
در نوشته‌ی آقای شامحمدی کار راک رو از آقای گلشیری معرفی کرده بودند که اصلاح می کنم از آقای یغما گلرویی بود.

– آهنگساز آهنگ جدایی هم مشخص نیست کی انجام داده، تنظیم دوباره‌ای بود از من.

خروج از نسخه موبایل