مهدی وفائیفرد*: اصل بر این است که انجام کارهای مثبت وظیفهی هر شخصی است که مسوولیتی را به عهده میگیرد و به همین دلیل همیشه نقطه ضعفها و کمکاریهای یک مسوول بیشتر به چشم میآید. آنچه نیز در رسانهها بیشتر به نقد کشیده و پررنگ میشود، کارهای ضعیف یک مسوول است.
اما اینبار، روزهاست قصد دارم دست به قلم شوم تا بر خلاف معمول رسانهها، از یک مسوول برای کاری که انجام داده و سنتِ نکویی که بنا کرده است، تشکر کنم. کار خوب، زیبا و قابل تقدیری که در این سالها، کم رنگ شده بود؛ سر زدن به خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس.
تا آنجا که من به یاد دارم، سالها قبل حجتالاسلام محمدرضا اسماعیلی ـ در کسوت امام جمعه گراش ـ توجه جدی به جانبازان داشت، به آنان سر میزد و حالشان را جویا می شد. بعد از او حجتالاسلام حلاجی اگر چه شاید کمتر، اما باز هم این راه را ادامه داد و به جانبازان، ایثارگران و خانوادههایشان توجه داشت.
بعد از این دو امام جمعه ـ برخلاف قبل ـ نوبت به فرماندار رسید. حمیدرضا کریمیفرد از نزدیک به یک سال و نیم پیش که بر صندلی فرمانداری گراش تکیه زد، این سنت پسندیده را به خوبی ادامه داد و حتی شاید بتوان گفت آن را در بین مسوولین نهادینه کرد. اطلاع ندارم حججالاسلام اسماعیلی و حلاجی علاوه بر جانبازان ۷۰ درصد، به سایرین هم سر میزدند یا نه؛ اما از زمان حضور کریمیفرد در گراش، همواره خبر و تصاویر حضور فرماندار گراش در منزل خانوادههای شهدا، آزاداگان و ایثارگرانی با درصد جانبازی کمتر از ۵۰ درصد به گوش میرسید و این جای خوشحالی داشت.
این اواخر و پس از اتفاقاتی که برای چند تن از جانبازان عزیز شهرمان افتاد، با بعضی از رزمندهها و خانوادههایشان که صحبت میکردم، نگرانی را در صحبتهایشان تشخیص میدادم. گویا هر آن منتظرند خبری ناگوار به گوششان رسیده و یا حتی خود سیاهپوش یکی دیگر از ایثارگران شوند.
ایثارگرانی که در اوج جوانی، به جبههها اعزام شدند و با بدنی پر از ترکش و روحی که از موج توپ و خمپاره خراش دیده بود، به شهر خود بازگشتند. آنها هشت سال زمانِ یادگیری حرفه و کار را از دست داده بودند و در این بین آنانی که باید متکی به خود میبودند و پشتوانهی مالی نداشتند، سادهترین کارها را به عهده گرفتند؛ و دم بر نیاوردند!
سرکشی فرماندار و نفس حضور در کنار یک جانباز و ایثارگر و دقیقهای دمخور شدن با آنان، اگرچه به ظاهر دردی از دردهای آنان دوا نمیکند، اما اثر آن بر روحیه ایشان و خانوادهی وی ـ که سالهاست کمتر مسوولی، حتی از نهادهای مربوطه سراغی از آنان میگیرند ـ مثبت و موثر خواهد بود.
این سنت حسنهای است که کریمیفرد از همان روزهای ابتدایی بر خود واجب دید و یکشنبههای هر هفته را به این امر اختصاص داد. در کنار او دیگر مسوولین نیز ـ با شوق یا اکراه ـ همراهاش شدند و توفیق حضور در کنار این انسانهای صبور را پیدا کردند. هرچند هنوز جای برخی مسوولین در قاب عکسها خالی است!
امروز دولتی جدید بر سر کار آمده است و فردا صبح حمیدرضا کریمیفرد جای خود را به اصغر فرودی ـ به عنوان اولین فرماندار گراش در دولت اعتدال ـ میدهد و از این شهر خداحافظی میکند. ابتدا باید بهعنوان یکی از کسانی که با مشکلات جسمی و روحی جانبازان و خانوادههایشان آشنا هستم، از کریمیفرد تشکر کنم. بعد هم باید متذکر شوم این نوشته مثال نقضی خواهد بود بر برخی صحبتها که میگوید ما گراشیها خوش استقبال و بد بدرقه هستیم. در پایان نیز امیدوارم سنت نکویی که کریمیفرد به جای گذاشته است، با رفتناش محو نشود. هم فرماندار جدید و هم مسوولین شهر باید برای سرکشی و رسیدگی به خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران همت داشته باشند و ساده از کنار این موضوع نگذرند. نگذارید بار دیگر خانوادهای داغدار بیتوجهی جامعه و در راس آن مسوولین شود. این حداقل کاری است که میتوان انجام داد.
* مهدی وفاییفرد: فرزند جانباز هفتاد درصد جواد وفاییفرد و دانشجوی خبرنگاری