حق پزشکان پرداخت نمیشود
دکتر حرفش را اینگونه شروع کرد«پزشکان نیز در کنار مزیتهای شغلی که دارند مانند صاحبان دیگر شغلها با مشکلات و دردسرهای خاص خودشان دستوپنجه نرم میکنند. دیدی که در جامعه وجود دارد این است که به پزشکان به عنوان یک قشر مرفه و بیدرد نگاه میشود و گاهی حتی متهم میشوند به توجه بیشاز حد به مسائل مالی و غافل شدن از رسیدگی به بیماران و استفاده نکردن از تخصص برای بهبود حال بیماران اما این فکر اشتباهی است که شاید به دلیل عملکرد بد بعضی از همکاران به ذهن مردم القا شده است.»
پرسیدیم منظورتان کدام عملکرد بد است؟ او میگوید:«بخشی از درآمد پزشک گره خورده به وضعیت بیمارستانها، در حال حاضر بیمهی تامین اجتماعی از پرداخت به موقع هزینهها به بیمارستانها شانه خالی میکند و به همین دلیل بیمارستانها با مشکلات مالی مواجه هستند و نمیتواند حق و حقوق پزشکها را به موقع پرداخت کند وعدم پرداخت به موقع حقوق پزشکها باعث میشود که بعضی از پزشکها با توجه به رنج و مشقتی که در دوران تحصیل تحمل کردهاند و سالهایی که برای تکمیل تحصیلات خود از دست دادهاند مبلغ دریافتی را در شان خود ندانند و نتوانند از گرفتن هدایای غیررسمی فرار کنند، یعنی علاوه بر میزان حقوق تعرفه مبلغی را به عنوان زیرمیزی از بیماران دریافت میکنند و با وجود مسائلی که وجود دارد با اینکه وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی از این مساله آگاه است اما آن را نادیده میگیرد و پزشکان را مورد بازخواست قرار نمیدهد اما همانطور که گفتم همهی پزشکان گرفتار این مساله نیستند ولی معمولا مردم یک نمونه را که دیدند آن را به کل پزشکان بسط میدهند.»
او در ادامه میگوید:«پزشکی که فارغالتحصیل میشود گاهی تا سی سال در حال درس خواندن بوده و تازه وارد اجتماع شده است و برای این که بتواند از تخصص و تحصیلاتش استفاده کند میبایست از حداقل امکانات برخوردار باشد بیتوجهای مسئولین و عدم حمایت از پزشکان باعث میشود از آن استعداد استفاده نشود و انگیزه دانشآموزان و دانشجویان نیز برای وارد شدن به آن رشته از بین برود.»
توقع از پزشکان بومی زیاد است
از دکتر محقق میپرسیم مشکلات اساسی پزشکان شاغل در گراش را بگوید؟ او در جواب میگوید:« توقعاتی که اطرافیان و همشهریان از پزشکان بومی دارند خیلی بالاست، مثلا توقع دارند که هر ساعت شبانهروز آن پزشک در دسترس باشد و تمام مسائل را رفع کند و پزشکی حق ندارد که در ساعتی از شبانهروز تلفنش را جواب ندهد و یا روزهایی وقتش را به استراحت و تفریح کردن اختصاص دهد، وقت و بیوقت ممکن است در خانهاش به صدا دربیاید تا فلان مریض اورژانسی را معاینه کند در صورتی که خیلی از اوقات مریضی که آنها اورژانسی تشخیص دادهاند دچار یک بیماری ساده بوده است.»
او همچنین دغدغهی پزشکان عمومی را ادامه تحصیل میداند و میگوید:«هر کسی دوست دارد ادامه تحصیل کند، اگر شرایطی فراهم کنیم که پزشکان بومی ما بروند ادامه تحصیل دهند میتوانند بیشتر در خدمت شهر و مردم باشند، من فکر میکنم پزشکان عمومی راه را برای ادامه تحصیل خود هموار نمیدانند، افرادی که در خارج از کشور ارتباطاتی دارند با رایزنی و حمایتهای اجتماعی و مسئولین و مردم هم با حمایتهای مالی میتوانند به پزشکان فرصت ادامه تحصیل بدهند.»
از او میپرسیم پزشکان در گراش از چه جایگاهی برخوردارند؟ او مکثی میکند و میگوید:« چیزی که میبینیم خیلی از وقتها احترام و بعض وقتها قدردانی است و اکثر مردم با دید مثبت و تکریم و احترام با پزشکان برخورد میکنند و میتوانیم بگوییم پزشکان از جایگاه خوبی بین مردم برخوردارند. ولی گاهی هم مسائلی پیش میآید که شایستهی یک پزشک نیست مثلا انتظاراتی دارند که در توان پزشک نیست و این باعث میشود گاهی بعضی افراد برخورد تندی با پزشکان داشته باشند وکلمات بدی به کار ببرند که باعث دلسردی یک پزشک میشود و حتی پشیمانیاش از تحصیل در آن رشته، ولی به هر حال این موارد زیاد فراگیر نیست.»
هفتاد پزشک در گراش
وقتی از تعداد پزشکانی که در گراش وجود دارد میپرسیم؟ جواب میدهد که« آمار دقیقی در ذهنم نیست اما شاید هفتاد، هشتاد پزشک داریم اعم از عمومی و متخصص که در داخل و خارج از کشور و یا در شهرهای مختلف ایران به مدارج عالی رسیدند و به عنوان عضویی از هیئت علمی مشغول فعالیت هستند، طبق آماری که در زمان جدا شدن نظام پزشکی در گراش گرفتیم، بالغ بر ۱۱۰ نفر پزشک در شهر داشتیم که چهل نفر از آنها ماما و هفتاد نفر از آنها هم پزشک بودند.»
او همچنین میگوید:«یکی از آرزوهای هر پزشکی این است که یک روز عضو هیئت علمی شود و به عنوان استاد در دانشگاه تدریس کند اما امکان هیئت علمی بودن در گراش فراهم نیست چون دانشکدهی علوم پزشکی تنها دو سال است که تصویب شده و تنها شامل رشتههای کارشناسی میشود اما پزشکی که مدرک فوق تخصص دارد میتواند وارد شهرهای بزرگ شود و به همردههای خودش یا یک رده پایینتر درس دهد و در آن صورت میتواند بیمارستانهای بزرگتر و بیماران متنوعتری را ببیند و در کنارش از امکانات رفاهی برای خودش و خانوادهاش استفاده کند و همچنین از درآمد بالاتری هم برخوردار شود اما پزشکان بومی معمولا ترجیح میدهند در شهر بمانند و به مردم شهرشان خدمت کنند.»
هنوز به پزشک بیشتری نیاز داریم
از دکتر محقق در مورد رشتههای مورد نیاز شهر میپرسیم و او پاسخ میدهد« جراحی زنان، چشمپزشکی، متخصص گوش و حلق و بینی،جراح مغز و اعصاب، نورلوژی و متخصص یورولوژی و بیهوشی، فوق تخصص نوزادان، متخصص قلب اینها رشتههایی مورد نیاز شهر هستند که فعلا در ذهنم است البته بعضی از همکارانم در حال حاضر در بعضی از این رشتهها مثل رادیولوژی و فوقتخصص نوزادان مشغول به تحصیل هستند و منتظر اتمام تحصیلاتشان و آمار دقیقی از کسانی که در خارج از کشور درس میخوانند هم نداریم فقط خبر دارم یک نفر در رشتهی جراحی مغز و اعصاب و یک نفر هم در رشتهی قلب در خارج مشغول به تحصیل است اما هیچ تضمینی نیست که برگردند و اینجا فعالیت خود را شروع کنند.»
میپرسیم آیا نیاز هست که دانشآموزان در انتخاب رشتههایشان باز هم به پزشکی فکر کنند؟ و او جواب میدهد« زمانی پزشکی رویای پدر و مادرها برای فرزندانشان بود تا این که کمکم همه گفتند همه چیز در پزشکی و دندان پزشکی خلاصه نمیشود و بقیهی رشتهها هم مورد نیاز جامعه است راست هم میگفتند اما به مرور آن رویا به تحلیل رفت، در سالهای ۶۵ تا ۷۰ در گراش قبولی در رشتههای پزشکی مثل داروسازی و دندانپزشکی و … خیلی زیاد بود مثلا سال ۶۸ که من قبول شدم تا سال ۶۹ نزدیک به نه نفر پزشکی و داروسازی قبول شدند و نسل دومیهای زیادی الان در گراش یا خارج از گراش به عنوان پزشک انجام وظیفه میکنند در سالهای ۷۰ تا ۷۱ هم بد نبود اما بعد کمکم قبولی در رشتههای پزشکی کمرنگ شد و بعضی از سالها اصلا در این رشته قبولی نداشتیم و یا قبولی در حد یکی، دو نفر بود. دلیل این عقبگرد که باعث شده قبولی کمی داشته باشیم افت تحصیلی بوده یا اینکه انگیزهی دانشآموزان کمتر شده را نمیدانم و این نیاز به بررسی بیشتری دارد.»
میپرسم این قضیه فقط مربوط میشود به آموزش و پرورش یا به جامعهی پزشکان هم ربط دارد؟ و او جواب میدهد شاید قسمت اعظمی از آن به آموزشوپرورش مربوط باشد اما مسائل زیادی در این قضیه دخیل است، شاید پزشکان و خانواده هم در ایجاد انگیزه برای دانشآموزان ضعیف عمل کردهاند مثلا پزشکان و همکاران ما میتوانستند با مراجعه به مدارس و دبیرستانها از مزایای رشته پزشکی به دانشآموزان اطلاعرسانی کنند و این رشته را به دانشآموزان معرفی کنند تا آنها دید بهتری نسبت به آن داشته باشند و به ارزشهای رشتهی پزشکی پی ببرند.»
او در ادامه میگوید:« به نظر من علتهای دیگری هم وجود دارد که ممکن از دید پنهان مانده باشد مثلا مادیگرا شدن جامعه اگر کسی بخواهد درآمد من پزشک را با کسی که برای تجارت به خارج از کشور سفر کرده است مقایسه کند متوجه میشود که گاهی آن شخص درآمد بهتری نسبت به من دارد و به پیشرفت و امکانات مادی بیشتری رسیده است و بعد با خودش میگوید وقتی از راه تجارت میتوانم به پیشرفت برسم چرا باید زحمت و مشقت درس خواندن را تحمل کنم؟ و این مساله انگیزه را از بین میبرد و باعث دلسردی آنها از تحصیل میشود، به نظر من دیگر لازم است ضرورت ادامه تحصیل در رشتههای پزشکی را به گونهای از طریق رسانهها و مدارس به خانوادهها و دانشآموزان گوشزد کنیم.»