ساعت ۲۱، بیستوهفتم مرداد ماه پژو ۴۰۵ با پلاک غیربومی در حال طی کردن خیابان، مورد سوءظن پلیس قرار میگیرد. این ماشین به مدت چند ثانیه روبهروی طلافروشی متوقف میشود و با دیدن پلیس گازش را میگیرد و فرار میکند.
او که در آن حوالی قدم میزد این سوژهی خوب را از دست نمیدهد و به میان مردم میرود تا جزییات بیشتری از این ماجرا به دست آورد. در قسمتی از خبرهایی که از او پیدا شده، آمده است «حدس میزنم سرنشین ماشین از آنهایی باشد که به جوراب زنانه علاقهی زیادی دارند. این قیبل افراد چند بار در شهر دیده شدهاند و معمولا سلاحی در دست دارند و به قصد سرقت وارد طلافروشی میشوند و گاهی یکی، دو شلیک هم میکنند که هیجانش بیشتر باشد.»
طبق تجربیات معتبر و نظرات کارشناسانهای که وجود دارد، این احتمال از اصلیترین انگیزههای سرنشین ماشین مذکور است. اما بر اساس تحقیقات انجام شده، این همهی ماجرا نیست. او در ادامهی خبرهایش آورده است «گمانههای دیگری هم میشود داشت مثلا قتل و امکان بودن جسد در قسمت عقب ماشین یا انواع قاچاق مواد مخدر یا حتی اعضای بدن!»
این کلاغ پرسیاه یکی از کارکشتهترین نویسندگان معتبر محلی محسوب میشود که جذابیت و هیجان قلم و خبرهایش زبانزد خاص و عام است.
خبر اصلی که او منتشر کرده بود، با این مضمون بود: «لحظاتی پیش سوءقصد به طلافروشی مرکزی گراش با هوشیاری کارکنان طلافروشی و مامورین نیروی انتظامی ناکام ماند. این سرقت توسط یک پژو ۴۰۵ طراحی شده بود که سارقان با حضور مامورین انتظامی پا به فرار گذاشتند.» واقعیت اما از این قرار است که این ماشین تنها برای چند ثانیه روبهروی این طلافروشی پارک دوبل کرده بود و راننده با انگیزهی نامشخصی که میتواند فرار از جریمه شدن هم باشد با دیدن پلیس پا به فرار میگذارد.