احمد عظیمی، وکیل دادگستری: بحران اخیر آب بیش از هر چیز نشان داد که نقطهی آسیبپذیر ما فقط «منبع آب» نیست، بلکه پایداری خط انتقال، تابآوری شبکه و مدیریت بحران است. ترکیدگیهای پیدرپی بعد از تعمیر، یعنی باید به جای درمان مقطعی، سراغ رفع ریشهای ضعفهای فنی، مقاومسازی، نوسازی قطعات فرسوده و ایجاد مسیرهای ایمنتر رفت.
کاهش وابستگی به آب سد، مطالبهای قابل درک است؛ اما تأکید افراطی بر برداشت از چاههای شهر بهعنوان راهحل اصلی، با واقعیت تلخ جنوب فارس سازگار نیست: آب زیرزمینی سرمایهی بین نسلی است و وقتی سطح آب پایین رفت یا کیفیت افت کرد (شوری و افت فشار)، بازگشتش ساده و سریع نیست. تبدیل چاهها به منبع دائمی، شاید امروز بحران را آرام کند، اما میتواند بحران بزرگتر فردا را بسازد.
راه منطقی این است:
۱) چاهها آماده و تجهیز شوند و فقط بهعنوان «پشتیبان در شرایط اضطراری» وارد مدار شوند؛
۲) برای پایداری، روی رفعِ ضعفِ خط انتقال، مخازن ذخیرهی کافی، مدیریت فشار و نشتییابی و برنامهی نگهداری پیشگیرانه سرمایهگذاری شود؛
۳) همزمان، با مدیریت مصرف و اصلاح الگوی مصرف، از تکرار این وضعیت جلوگیری گردد.
حق مردم آب پایدار است؛ اما پایداری یعنی تصمیمی بگیریم که هم امروز جواب بدهد و هم فردای گراش را گرو نگذارد.
