نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

کمد ۱۴۵: چگونه اچی خود را تربیت کنیم؟

هفت‌برکه سمیه کشوری: فیلم افسانه اُچی The Legend of Ochi یک فیلم فانتزی، ماجراجویی و خانوادگی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۵ به نویسندگی و کارگردانی ایسایا ساکسون است. «افسانه اوچی» اولین فیلم بلند این کارگردان است. در این فیلم هلنا زنگل، فین ولفهارد، امیلی واتسون و ویلم دفو بازی می‌کنند.

داستان فیلم در سرزمینی خیالی به نام کارپاتیا می‌گذرد، جایی که دختر نوجوانی به نام یوری با مادرش زندگی می‌کند. یوری در دنیایی بزرگ شده که به او آموخته‌اند موجودات عجیب‌وغریبی به نام اُچی دشمن انسان‌ها هستند. اما زمانی که یک بچه‌اُچی زخمی را پیدا می‌کند، تصمیم می‌گیرد او را نجات دهد و به خانواده‌اش بازگرداند.

از این نظر، فیلم می‌تواند یادآور انیمیشن محبوب «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» باشد. یوری در این مسیر، او با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود: از جمله پدر جنگ‌جویش، مادری مرموز، و حقایقی که باورهایش را زیر سوال می‌برند. سفر یوری به دل طبیعت، سفری برای شناخت خود، خانواده و دنیای اطرافش است.

یوری (با بازی هلنا زنگل) دختری کنجکاو، شجاع و آرام که برخلاف آنچه آموخته، می‌خواهد حقیقت را خودش کشف کند. هلنا زنگل، که قبلاً در فیلم‌هایی چون «خبرهایی از دنیا» خوش درخشیده بود، در این نقش نیز درخشان ظاهر شده و با نگاه و سکوت‌هایش احساسات را منتقل می‌کند. ماکسیم (ویلم دفو) پدر سخت‌گیر و شکارچی یوری است که نگاه خشن و مرموزی به موجودات طبیعت دارد. دفو بار دیگر با بازی خاص و چهره‌ تأثیرگذارش، نقش مردی سرسخت اما پیچیده را به‌خوبی اجرا کرده است. داشا (امیلی واتسون) مادر آرام، مهربان اما در عین حال رازآلودی است که پیوندی عجیب با طبیعت دارد. واتسون نقش مادری محافظ اما مرموز را با ظرافت بازی کرده است.

موجودات اچی با طراحی خاص خود بیننده را از همان جذب می‌کند. آن‌ها پشمالو، نارنجی‌رنگ و مهربان‌اند. برخلاف تصور اولیه، دشمن نیستند؛ بلکه بخشی از طبیعت‌اند که انسان‌ها درکشان نکرده‌اند. طراحی آن‌ها با عروسک‌های واقعی انجام شده، نه جلوه‌های کامپیوتری، که حس نوستالژیک و واقعی‌تری به فیلم داده است.

یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های فیلم، سبک بصری آن است. کارگردان ایسایا ساکسون از تکنیک‌های سنتی استفاده کرده، مثل فیلم‌برداری در طبیعت واقعی (رومانی و کارپات‌ها)، استفاده از عروسک‌های واقعی به‌جای انیمیشن دیجیتال و نورپردازی ملایم و طراحی صحنه‌های طبیعی.

موسیقی فیلم توسط «دیوید لانگ‌استرت» ساخته شده که با استفاده از سازهایی مثل فلوت، ویولن، و صداهای طبیعی، فضای رازآلود و احساسی فیلم را تقویت کرده. موسیقی به‌قدری خوب در دل داستان نشسته که بدون آن، لحظات احساسی فیلم تأثیر خود را از دست می‌دادند.

در نتیجه‌ی همه‌ی اینها، طراحی بصری خارق‌العاده باعث شده منتقدان سبک بصری دست‌ساز و طبیعی فیلم را تحسین کرده‌اند. بازی خوب بازیگران به‌ویژه هلنا زنگل، که بدون دیالوگ‌های زیاد، احساسات را منتقل می‌کند، حس نوستالژی سینمای کلاسیک فانتزی، و پیام‌های انسانی درباره طبیعت، درک متقابل و صلح از نقاط قوت این فیلم هستند. در مقابل، می‌توان گفت که داستان گاهی ساده و قابل پیش‌بینی است و شخصیت‌پردازی برخی کاراکترها می‌توانست عمیق‌تر باشد. ریتم کند در بخش‌هایی از فیلم ممکن است برخی مخاطبان را خسته کند.

فیلم افسانه اُچی بیشتر برای این گروه‌ها مناسب است: علاقه‌مندان به فانتزی و موجودات خیالی، خانواده‌ها و کودکان (محتوای سالم دارد)، کسانی که از جلوه‌های طبیعی و سنتی لذت می‌برند، مخاطبانی که فیلم‌های کم‌دیالوگ و شاعرانه را دوست دارند.

فیلم فقط درباره نجات یک موجود نیست. در لایه‌های عمیق‌تر، می‌توان این پیام‌ها را دید: اینکه طبیعت دشمن ما نیست، ما باید آن را بفهمیم. آن‌چه به ما یاد داده‌اند، همیشه درست نیست؛ باید خودمان کشف کنیم. کودکان گاهی بهتر از بزرگ‌ترها، درک و همدلی دارند. قدرت واقعی در مهربانی و شهامت اخلاقی‌ست، نه در زور. گرچه داستان آن پیچیده یا پرحادثه نیست، اما در عوض ما را به یاد ارزش‌هایی می‌اندازد که در زندگی روزمره فراموش‌شان کرده‌ایم: همدلی، فهمیدن دیگری، و محافظت از زیبایی‌های جهان.

به همین خاطر، دیدن فیلم را می‌توان به راحتی برای یک دورهمی خانوادگی با بچه‌ها و نوجوانان پیشنهاد کرد.

خروج از نسخه موبایل