هفتبرکه: بهزیستی یعنی کوششی برای بهبود و بهتر کردن زندگی. این اداره به عنوان جایی که در بسیاری موارد پشتوانهی افراد نیازمند است، گاهی نقش پررنگی در بهبود کیفیت زندگی یک فرد بازی میکند. خواه این کمک معنوی باشد یا مادی، اثرات آن میتواند مسیر زندگی یک مددجو را عوض کند. به مناسبت هفتهی بهزیستی، با یکی از مددجویانی که توانسته با کمک وام اشتغالزایی بهزیستی، در شغل مناسبی مشغول به کار شود، گفتگو کردهایم. برای احترام به درخواست این مددجوی گرامی، نام واقعی او ذکر نشده و نامی که در گفتگو میخوانیم، مستعار است.
امید به زندگی؛ از چشمهایی که تاریکی نمیبیند
خلاصهی حرف مجید «امید به زندگی» است. این را میشود از میان صحبت ساده، کوتاه و و بیآلایش او دریابیم وقتی از رضایت و آسایش خانواده و دو فرزندش حرف میزند.
مجید متولد سال ۱۳۵۴ است و به طور مادرزادی مشکل بینایی در یکی از چشمها دارد. خودش میگوید: «مشکل بینایی من به صورت مادرزادی است و متاسفانه آن زمان امکانات کم بود و مثل الان که غربالگری انجام میشود، سنجش بینایی نبود و من از یک چشم کمبینا هستم. متاسفانه هیچ راهی برای بهبود بیناییام نیست. چندین دکتر هم مراجعه کردم و گفتند هیچ راه درمانی ندارد.»
مجید تا دبیرستان درس خوانده و متاهل است و دو فرزند دارد. او ساکن گراش است و آشنایی او با بهزیستی به سال ۱۳۹۸ برمیگردد. کمبینایی یک چشم او بنبست نبوده و راهی به آیندهای روشن برایش باز میکند. مجید میگوید: «چند سال پیش، شغل دیگری داشتم. رئیس سابق اداره بهزیستی، آقای غلامی، مشتری ما بود و با ایشان آشنایی داشتم. من مشکل بیناییام را با آقای غلامی در میان گذاشتم. ایشان گفت باید به کمیسیون پزشکی بروی تا شاید بتوان از خدمات بهزیستی استفاده کرد.»
بعد از تلاش زیاد و گذراندن مراحل اداری، بالاخره مشکل بینایی مجید به تایید کمیسیون پزشکی میرسد و او به همین دلیل تحت پوشش خدمات بهزیستی قرار میگیرد. او میگوید: «بعد از طی مراحل کمیسیون پزشکی و چشمپزشکی، به من گفتند باید کارت معلولیت برای شما صادر شود. آن زمان شغلم طوری بود که فشار زیادی به چشمهایم وارد میشد. برای همین آن شغل را رها کردم.»
راهی به زندگی، با یاری بهزیستی
مشکل بینایی مجید باعث میشود اداره بهزیستی به او وام اشتغالزایی بدهد و او این موضوع را آغاز راه تازهای در زندگیاش میداند. او میگوید: «با مساعدت اداره بهزیستی و وامی که به من دادند، توانستم شغل دیگری را راهاندازی کنم.»
مجید حالا هفت سال است در یک فروشگاه پوشاک بچگانه مشغول به کار است. رضایت او نشان میدهد زندگی او تنها با تغییر کوچکی که با کمک بهزیستی بوده است، رنگ و روی زیباتری گرفته است و او توانسته احساس امنیت خاطر و آسایش بیشتری به خانوادهاش بدهد. او میگوید: «در حال حاضر پوشاکی بچگانه دارم و از سال ۱۳۹۸ مشغول به این کار شدم. خدا را شکر با وام دیگری که سال قبل آقای سلیمانی و آقای داوریفرد محبت کردند، توانستم کسبوکارم را رونق دهم و خدا را شکر راضی هستم.»
او در مورد شرایط و نوع وامی که دریافت کرده میگوید: «اولین وام با بهرهی ۴ درصد بود و مبلغ ۲۰ میلیون تومان و بازپرداخت ۵ساله بود. خدا را شکر توانستم به دلایلی زودتر بازپرداخت کنم. وام دوم ۱۵۰ میلیون تومان بود که آن هم کارمزد ۴ درصد و ۷ساله است.»
مجید میگوید از طریق خدمات بهزیستی به او یک کنتور آب دادهاند و قول دادهاند یک کنتور برق نیز در روزهای آینده به او داده شود. او منتظر وام دیگری است، تا بتواند کسبوکارش را باز هم توسعه دهد. میگوید: «قول دادهاند با تامین بودجه، یک وام بلاعوض ۲۰۰ میلیون تومانی هم بدهند که امیدوارم خدا کمک کند و فراهم شود. باید تشکر ویژه کنم از آقای سلیمانی و آقای داوریفرد و خانم راستی که هر موقع مشکلی برایم پیش آمده در کوتاهترین مدت مشکلم را برطرف میکنند. از خانم حاجب در مرکز مثبت زندگی هم تشکر میکنم که چند وقت یک بار به ما سر میزنند و از وضع زندگی ما آگاه میشوند.»
داستان زندگی مجید، امیدوارانه و با آرامش، در جایی از این شهر ادامه دارد.