نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

کمد ۱۱۹: در سایه سار سرو: بومی‌تر، جهانی‌تر

هفت‌برکه – سارا اسکندری: شیرین سوهانی و حسین ملایمی با انیمیشن ۱۹دقیقه‌ای «در سایه‌سار سرو» In the Shadow of the Cypress اولین اسکار انیمیشن را برای ایران به ارمغان آوردند و یک بار دیگر نشان دادند که اگر هنرمندان ایرانی برای جهانی شدن تلاش می‌کنند، مسیر جهانی شدن از بومی بودن می‌گذرد. استفاده‌ی آنها از عناصر بومی در کنار طرح کردن یک مفهوم جهان‌شمول، پذیرش فیلم را برای مخاطب جهانی ممکن کرد.

آیا این انیمیشن با چنین ظاهر ساده و داستان سرراستی، شایستگی چنین توجهی دارد؟ از هر زاویه‌ای به این اثر نگاه کنید، و هر بار که آن را ببینید، متوجه ظرافت‌های بیشتری می‌شوید، که ارزش و لیاقت آن را بیشتر ثابت می‌کند.

در این افسانه بی‌کلام، یک ناخدای دریایی سابق با دخترش در ساحلی دورافتاده در جنوب زندگی می‌کند. پدر با عوارض ناشی از رنج‌های جنگ ایران و عراق دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و دختر طاقتش را برای تحمل این عوارض به امتحان گذاشته است. حالا ناگهان نهنگی در نزدیکی ساحل دراز می‌کشد. دختر سعی می‌کند آن را نجات دهد و پدر او را همراهی می‌کند. اما تا کجا؟

این فیلم از ابتدا تا انتها، با جلوه‌های بصری خیره‌کننده، خط داستانی جذاب و شخصیت‌های دوست داشتنی‌اش هر بیننده‌ای را مجذوب می‌کند. سبک انیمیشن ساده و زیباست؛ یک انیمیشن درجه یک، با رنگ‌های زنده و توجه به جزئیات که دنیای خیالی را زنده می‌کند. از سایه‌ها به طور کاملا موثر استفاده شده و بیننده را مسحور نگه می‌دارد. از نظر تکنیکی، تصویر کردن شخصیت‌ها و مکان‌ها با زاویه‌های تند و خطوط کشیده، هم روحیه پدر را بهتر می‌شناساند و هم به صورت خاص، فضای جنوب را با نشانه‌هایی ساده نشان می‌دهد. ظاهر پدر کاملاً چشمگیر است، چرا که ضربه روحی او را بسیار شکسته کرده است. بدنی بسیار لاغر و ضعیف دارد و شگفت است که حتی قدرتی برای روشن کردن موتور قایق دارد. صداگذاری فوق‌العاده، کاملاً با شخصیت‌ها مطابقت دارد و به احساسات آنها عمق می‌بخشد.

جنوب همیشه برای ما نشانه‌هایی از رازآلودگی و مسحورکنندگی دارد. در این فیلم نیز گاه‌به‌گاه از جلوه‌ها و تکنیک‌های رئالیسم جادویی استفاده می‌شود تا بدون این که نیاز به رد و بدل شدن کلامی بین شخصیت‌ها باشد، حس و فضاسازی به زیبایی منتقل شود؛ مثلا آنجا که دختر چمدان به دست دارد و از خانه بیرون می‌رود، و پدر لحظه‌ای تبدیل به باد می‌شود و دخترش را در آغوش می‌فشارد. این صحنه‌ی کوتاه، به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌ی یک خداحافظی تلخ است.

مضمون اصلی فیلم را می‌توان «ایثار» دانست. اما فیلم سعی نمی‌کند این ایثار را در چشم مخاطب فرو کند. دختر سال‌هاست در کنار پدر مانده است؛ و پدر هم به خاطر دلخوشی دختر، از هر چه دارد می‌گذرد. از سوی دیگر، این ایثار در کنار جلوه‌های شکوهمند خود، رگه‌های مشخصی از مرگ‌اندیشی دارد که از تقدس‌بخشی به ایثار جلوگیری می‌کند و پیام فیلم را از سطح یک نظام و ایدئولوژی فراتر می‌برد و آن را جهان‌شمول می‌کند.

مفهوم مهاجرت نیز از موضوعات نهفته در زیرلایه‌های فیلم است. دختر زیر فشار زندگی و احتمالا خستگی از روحیه‌ی ناپایدار پدر، چمدان می‌بندد؛ ولی بعد یک عامل، یعنی نجات نهنگ گیرافتاده، باعث ماندن و تلاش او برای نجات می‌شود. یک خوانش سیاسی از روایت این است که شاید نسل قدیم، همانگونه که در سال‌های پیش برای دفاع از خانه و وطن تلاش کرد، حالا هم باید برای نجات وطن و ماندن نسل تازه، دوباره دست به یک ایثار و از جان‌گذشتگی بزرگ بزند.

و نهنگ که در این اثر کاملا نمادین است؛ شاید نمادی از میهن و به گل نشستن آن. با این حال، داستان فیلم چنان ساده است که به تلاش زیادی برای فهمیدن لایه‌های بسیار زیاد آن نیاز نیست. حتی اگر از خوانش‌های نمادین بگذریم، فیلم دارای یک داستان کلاسیک و سرراست است که مخاطب را جذب می‌کند. چیزی که تماشاگران این فیلم را در مرحله‌ی آخر جذب خواهد کرد، پیچش پایانی و غافلگیرکننده‌ی آن است.

«در سایه‌سار سرو» یک فیلم به‌ظاهر ساده با داستانی آرام است، درباره‌ی یک پدر و دختر، یک کلبه و یک لنج، و یک نهنگِ در گل‌افتاده، در جنوب ایران. اما جادوی هنر چنان در تار و پود فیلم پیچیده که آن به در سراسر جهان برده است.

خروج از نسخه موبایل