از جشم شما – ولی بامری: ما ایرانیها وقتی به پزشک مراجعه میکنیم، اغلب با یک تجربهی مشترک مواجه میشویم: پزشکان پول «ویزیت» میگیرند، اما در عمل به نوعی فقط ما را «سی» میکنند. شما که انگلیسیتان خوب است میدانید که visit کردن معمولا آگاهانه و دقیق است؛ اما see کردن معمولا غیر ارادی و اللهبختکی! همینجا بگویم که پزشکان دقیق و آگاه که برای بیمار وقت میگذارند کم نیستند، اما خب، متاسفانه خیلی هم زیاد نیستند!
پیشدرآمد: نوبتگیری سختتر از مارگیری
زانویم ورم کرده و التهاب دارد و احساس درد میکنم. به زحمت شمارهی مطب را پیدا میکنم و طبق ساعتی که در صفحهی اینترنتی پزشک میبینم، تماس میگیرم، اما متاسفانه جواب تلفن داده نمیشود. این را از قبل آموختهام که بدون تماس به مطب نمیروم. فعلا من یک هیچ جلو هستم و بیجهت به مطب دربسته نرفتهام.
بالاخره منشی مطب جواب میدهد و درخواست نامنویسی میکنم. برای ساعت هفت وقت میدهد و قبل از اینکه چیزی بپرسم تلفن قطع میشود!
وقتی وارد مطب میشوم، اول از همه باید هزینهی ویزیت را پرداخت کنم. این همان پولی است که برای «دیده شدن» پرداخت میشود. اما آیا واقعاً چیزی بیشتر از یک «نگاه سریع» دریافت خواهم کرد؟ تا به حال که نه.
قدم اول: ورود و نشستن در اتاق انتظار
به محض ورود، بلافاصله متوجه میشوم که باید مدت زمانی را در اتاق انتظار سپری کنم. این زمان شاید بیشتر از زمانی باشد که خود پزشک برای من اختصاص میدهد! اینجا با انواع و اقسام بیمارانی که منتظر هستند، آشنا میشوم. در اینجا میتوانم داستانهای جالبی از بیماریهای مختلف بشنوم و حتی در مواردی اطلاعات پزشکی جدید کسب کنم!
قدم دوم: فراخوانی به اتاق پزشک
بعد از انتظار طولانی، نامم خوانده میشود و به اتاق پزشک فراخوانده میشوم. اینجا نقطهای است که هیجان شروع میشود.
قدم سوم: لحظهی دیدار پزشک
همین که وارد میشوم، پزشک با یک نگاه تیزبینانه، سر تا پای مرا بررسی میکند. این دقیقاً همان «سی کردن» معروف است. پزشک با همین اسکن چشمی، گویی از خزانه غیب درد من را میفهمد. در کمتر از دو دقیقه، سوالاتی را از من میپرسد که احساس میکنم جواب دادن به آنها بیشتر از معاینه خودش زمان میبرد.
پزشک فاصلهاش را از من حفظ میکند و حتی به محل درد (زانو) نگاه هم نمیکند. من ناامیدانه توضیح میدهم که زانویم ورم کرده، و خودم نقطهای را که التهاب دارد با انگشت نشان میدهم، اما پزشک نه سرش را بالا میآورد و نه گوشش با من است.
قدم چهارم: نسخهنویسی و خداحافظی
پزشک در حالی که به سرعت نسخهای را برای من مینویسد، میگوید: «میتوانید بروید.» اینجاست که متوجه میشوم ویزیتم به پایان رسیده و در کمتر از دو دقیقه، هم وضعیت من برای پزشک مشخص شده، هم پزشک به تشخیص دقیق رسیده، و هم شیوهی درمانش را به دستم داده است.
نظر هوش مصنوعی چیه؟
برای این که مطمئن شوم حرفم از روی هوا نیست از گوگل و هوش مصنوعیاش پرسیدم که زمان ویزیت دکترها باید چقدر باشد. چند سال پیش یک معاون وزرات بهداشت گفته بود: مدت زمان ویزیت یک پزشک عمومی ۱۵ دقیقه، پزشک متخصص ۲۰ دقیقه، پزشک فوق تخصص ۲۵ دقیقه و ویزیت روانپزشک ۳۰ دقیقه است.
احتمالا آن معاون محترم نفسش از جای گرم بلند میشده یا این که قانون و دستورالعمل جدیدی آمده و پزشک ما طبق آخرین متدهای پزشکی ویزیت کرده است.
پسدرآمد: بنازم به این پزشکان!
با تمام این ماجراها، میتوان گفت که تفاوت بین «ویزیت» و «سی» کردن پزشکان در ایران بیشتر یک تجربهی طنزآمیز است. شاید این روند کوتاه و سریع به نظر برسد، اما همیشه به یاد داشته باشید که این پزشکان با همان نگاههای سریع خود تلاش میکنند بهترین تشخیص را برای شما بگذارند. خداوند نگهدار چنین پزشکانی باشد ولی به تعداد آن پزشکانی که عجله نمیکنند و برای بیمار وقت میگذارند اضافه کند.