نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

همه می‌دانیم دروغ بد است، ولی…

هفت‌برکه – مسعود غفوری: یادداشتی بر نمایش «دروغ» کاری از گروه صحنه اوز.

همه می‌دانیم دروغ بد است (یا دست کم اینطور وانمود می‌کنیم، نه؟)، ولی به داستان نیاز داریم تا بفهمیم چرا و چطور. از طریق داستان است که ما دقیق‌تر درک می‌کنیم دروغ چه تاثیری روی تک‌تک آدم‌های درگیر می‌گذارد، چه آنکس که دروغ می‌گوید و چه کسی که می‌شنود و چه کسی که با آنها در ارتباط است. شاید این باعث نشود ما آدم‌های راستگوتری بشویم، ولی دست کم باعث می‌شود ما مسئولیت دروغگویی‌مان را بهتر بپذیریم.

اصولا شناخت ما از دنیا از همان لحظه‌ی تولد تا مرگ با روایت شکل می‌گیرد. شناخت ما از مقوله‌ی دروغ هم مثل هر مقوله‌ی دیگری به روایت‌ها وابسته است. به قول ولادیمیر ناباکوف (داستان‌نویس مشهور روس)، «آن روزی که پسرک چوپان می‌دوید و فریاد می‌زد «گرگ! گرگ!» و پشت سرش یک گرگ بزرگ خاکستری می‌دوید، ادبیات متولد نشد. ادبیات آن روزی متولد شد که پسرک فریاد زد «گرگ! گرگ!» ولی گرگی پشت سرش نبود.» (درس‌گفتارهایی در باب ادبیات).

البته کار ادبیات دقیقا هم این نیست. اگر قرار بود ادبیات به ما بگوید «دروغ بد است. نباید دروغ بگویید؛» که دیگر فرقی با خطابه و نصیحت نداشت. کار ادبیات این است که به ما نشان بدهد «حالا که همه می‌دانیم دروغ بد است، پس چرا همه دروغ می‌گوییم؟» ذات آدمی؟ ذات زبان؟ شرایط و موقعیت؟ «مصلحت و ملاحظه‌کاری»؟ برای هر دو آدمی که روبه‌روی هم قرار می‌گیرند جنس و معنای دروغ فرق می‌کند. کار ادبیات نشان دادن این پیچیدگی‌ها و برملا کردن گوشه‌های ناکاویده است. ادبیات آزار می‌دهد، چون مواجه شدن با این پیچیدگی و گوشه‌های تاریک آزاردهنده است و جرات می‌خواهد. ادبیات یک جواب سرراست و درس اخلاق نمی‌دهد، بلکه سوال‌های سخت‌تر و پیچیده‌تر ایجاد می‌کند.

فلوریان زِلِر در نمایشنامه‌ی «دروغ» همین کار را می‌کند. او از خلال یک موقعیت آشنا و نسبتا ساده، و با ساختن چند شخصیت عادی، پیچیدگی‌های روایی و شخصیتی عجیبی را برملا می‌کند. او ذهن تماشاگر را چنان به بازی می‌گیرد که در نهایت تشخیص دروغ از واقعیت برایش سخت می‌شود. او آنقدر چیره‌دست است که بتواند موقعیتی آیرونیک بیافریند که در آن بشود با مساله‌ی پیچیده و تلخی همچون احتمال خیانت شوخی کرد. این طنز آنقدر در خدمت داستان در می‌آید که درونمایه داستان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

گروه نمایش صحنه اوز که نمایشنامه «دروغ» را به روی صحنه برده است، به خوبی این پیچیدگی، ترکیب واقعیت و دروغ، طنز و آزاردهندگی را از دل نمایشنامه بیرون کشیده و جلوی روی مخاطب گذاشته است. علیرضا خادم‌پور و به‌آذین کرامتی، کارگردانان این نمایش و نمایش‌های دیگر گروه صحنه، نشان داده‌اند وسواس زیادی در انتخاب متن و توانایی بالایی در خوانش نمایشنامه دارند. به جرات می‌توانم بگویم نمایش قبلی آنها، «هفت دقیقه» اگر نه بهترین، یکی از بهترین نمایش‌هایی بوده که تاکنون در منطقه دیده‌ام. آنها در این نمایش هم از هنر بازیگران توانای گروهشان همچون فاطمه لطافت و عدنان دانشی به خوبی بهره برده‌اند تا نمایش «دروغ» را به یکی دیگر از نقاط پررنگ کارنامه‌ی گروه صحنه اوز و تئاتر جنوب فارس تبدیل کنند.

این نمایش تا ۱۸ آبان در سالن آمفی‌تئاتر کتابخانه اندیشه اوز اجرا می‌شود. عکس‌های فاطمه کمالی، عکاس گروه صحنه اوز، را از این نمایش ببینید.

 

اطلاعات نمایش:

نمایش کمدی درام «دروغ»

کاری از گروه نمایشی صحنه اِوَز

کارگردانان: علیرضا خادم‌پور، به‌آذین کرامتی

نویسنده: فلوریان زلر

مترجم: محمود گودرزی

بازیگران: عدنان دانشی، فاطمه لطافت، پریسا افسری، مجتبی نجم‌الدینی

منشی صحنه: مریم گرگین

نور: سینا نامی

صدا: شیما غفورنیا

طراحی صحنه: علیرضا خادم‌پور، به‌آذین کرامتی

طراحی پوستر: مرجان خرم

طراحی و ساخت تیزر: شیما غفورنیا

خرید بلیت از سایت لارتیک www.LARTIK.ir

خروج از نسخه موبایل