نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

شِکوِه از شِکُوه

هفت‌برکه – دکتر ابراهیم مهرابی: بنده مهندس شهرساز نیستم. از این روی از خیلی از قوانین موجود شهرسازی، مضایق تصمیم‌سازی، ضرورت‌های پدافند غیر عامل و الزامات بالادستی خبر ندارم. اما با توجه به مسافرت‌های متعدد به شهرهای داخل و خارج کشور و دیدن خیابان‌ها، محلات، دکوراسیون شهری و بافت‌های اختصاصی آنها، احساس می کنم شهر گراش دچار یک بیماری ضد هارمونی و ضد ضرورت شده است. وقتی در خیابان اصلی گراش قدم می‌زنید، لحظه‌به‌لحظه و قدم‌به‌قدم، شِکوه ساختمان‌های فرهنگی، آموزشی، مذهبی و… تو را مجذوب خود می‌کند. این شِکُوه گویا با شما با دو زبان متضاد سخن می‌گوید:

۱. روزی ضروری بودم و شِکوُه داشتم.

۲. اینک اما فضا را برای اشتغال و ارتزاق جوانانِ جویای کار تنگ کرده‌ام و لذا مورد شِکوِه هستم! 

در چند سال اخیر، با افزایش نیروی کار و جویای شغل (بخصوص با سخت شدن حضور و کار در کشورهای حوزه خلیج همیشه فارس)، اغلب مردم گراش متوجه شده و به زبان می آورند که:

۱. تعداد واحدهای تجاری در خیابان‌های اصلی شهر بسیار کم است (گرچه در مجموع، اعم از خیابان اصلی و فرعی و کوچه‌ها نرم مناسبی را داریم).

۲. اجاره‌بهای واحد تجاری خیلی گران است و سال به سال نیز به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد.

عوامل متعددی می‌تواند در این دو مساله، بخصوص افزایش اجاره‌بها، دخیل باشد؛ از جمله تورم بالا و… اما در اینجا فقط به یکی از عواملِ عمده و تاثیرگذار (که در گراش بیشتر جلوه و اثر داشته) اشاره می‌کنیم: «جانمایی و ایجاد واحدهای آموزشی، فرهنگی، مذهبی و… در مکان‌هایی که در اولویت نخست، مخصوص ایجاد واحدهای تجاری هستند.»

خوانندگان محترمی که به بلوارهای شهدا، سپاه، شیخ احمد انصاری، معلم و… و خیابان امام اشراف دارند، تعداد واحدهای چندگانه فوق را در ذهن خود مجسم کنند تا ببینند چه متراژ وسیعی از مرکز شهر و بَرِ خیابان‌های اصلی در اختیار واحدهای غیرتجاری است در حالی که باید به صورت واحدهای تجاری (ولو بخش پیشین آن مراکز، مانند مدرسه سعادت) ساخته می‌شدند. از سمت شمال: موزه در حال ساخت، پارک سیمرغ، کلانتری قدیم، پارک شهر، اداره آموزش و پرورش قدیم و جدید، اداره راه، بیمارستان، درمانگاه، سالن شوری، هرمز کامپیوتر، پلیس ۱۰+، پارک غدیر، ساختمان اداری جهاد، مرکز فرماندهی پلیس، موسسه هفت برکه و رضوی، مدرسه در حال ساخت شیرزادی، دادگاه سابق، سازمان تبلیغات، دانشگاه آزاد، اداره آبفا، کودکستان، هنرستان، اداره امور آب روستایی، منابع طبیعی، محیط زیست، بنیادمسکن، مدرسه سعادت، مدرسه زاهدی، مدرسه سلیمی، مدرسه در اختیار اتاق اصناف، تکیه شهدا، سپاه سابق، پارک لاله (اخیرا بخشی برای ایجاد چایخانه)، مسجد حوض (ولی عصر)، مدرسه‌های نرجس خاتون و ام البنین، مسجد الغدیر، حسینیه اعظم، مسجد بقیه الله الاعظم، مدرسه علمیه، مسجد حاج رضا (علی ابن ابی طالب)، بیت الزهرا، مسجد سیدالشهدا، حسینه حضرت زینب، اداره پست، اداره اوقاف، مدرسه فاطمه زهرا، جهاد کشاورزی فعلی، مدرسه سیدالشهدا، سالن سراجی، استادیوم و تمام بانک‌های هفده‌گانه در این مسیر!

سطح اشتغال همین تعداد واحدهای غیر تجاری را در نظر بگیرید؛ مطمئنا اگر همین واحدها (به فرض ضرورت ایجاد) فقط یک کوچه بعد از برِ اصلی خیابان اصلی شهر ساخته شده بود، امکان ساختِ چه تعداد واحد تجاری فراهم می‌شد و چه نقشی در کاهش اجاره‌بها و کنترلِ قدرت مانور مالکین، ایفا می‌کرد. امروزه به دلیل کسری شدید واحدهای تجاری در خیابان‌های اصلی، امکان مانور مالکین در افزایش اجاره‌بها فراهم‌تر شده است و لذا به صورت نامتعارفی، به صورت سالانه نرخ را بالا می برند (هر چند باید تشکر کرد از مالکین عزیزی که در ایام همه‌گیری کرونا، اجاره‌ی ماه‌های زیادی را یا نگرفتند یا کاهش دادند؛ نیز از مالکین بزرگوار برخی پاساژها و مجموعه‌های تجاری که از ابتدا، با نیت همیاری خیرخواهانه و انسان‌محورانه، اجاره بها را کمتر از حد معمول و نرخ روز اخذ می‌کنند).

تاثیر کسری واحد تجاری در مکان‌های فعال، بر ضریب بیکاری و کاهش اشتغال و سرگردانی نیروی کار نباید از نظر دور داشت.

بی‌شک وقتی پیشنهاد افزایش واحد تجاری در خیابان‌های اصلی داده می‌شود، نباید از یک ضرورت مهم دیگری غافل شد و آن تعبیه فضای مخصوص پارک خودروها است. در شهرها و اکثر روستاهای کشورهای پیش‌رفته و در حال پیشرفت، در کنار تمام فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ، به عنوان یک ضرورتِ غیر قابل اغماض، پارکینگ مسطح یا طبقاتی ایجاد شده است.

بلوار خلیج فارس، با وسعتِ بخشِ ماشین‌رو، گستردگی پیاده‌رو و تقدم واحدهای تجاری بر بقیه کاربری‌های چندگانه فوق الذکر، نمونه نسبتا موفقی است برای رونق تجاری درون شهری و جذب مشتری خارج از شهر. اخلاق مشتری‌مدار فروشندگان نیز به این رونق و حضور غیرگراشی‌ها برای خرید، کمک شایانی کرده است.

 

به هر حال، پیشنهاد می‌گردد:

۱. مسئولین و موظفین از طریق دولت یا مجلس یا حتی شورای اسلامی استان‌ها، مثل خیلی از کشورهای دنیا، سقف افزایش سالانه اجاره بهاء را با درصد کم تعیین کنند. مثلا در آلمان اجاره‌بها حداکثر ۵ درصد نسبت به سال قبل قابل افزایش بود ولی خود مردم کمتر از ۵ درصد اضافه می‌کردند.

۲. شهرداری با ایجاد و ساخت موسسات مشابه موسسات فوق در بَرِ اصلی خیابان‌های مرکزی شهر مخالفت کند و اجازه کار صادر نکند یا با تغییر کاربری بخش مشرف به خیابان به تجاری، حسب ضرورت و لحاظ کردن همه بایستگی‌ها و الزامات عقل‌پسند و ضروری موافقت کند.

۳. مردم و خیرین نیز این معضل را مد نظر قرار دهند و اصرار بر ایجاد واحدهای چندگانه فوق در بَرِ خیابان‌های اصلی نکنند یا لا اقل بخش مشرف به خیابان را با موافقت سازمان‌های دخیل به تجاری تغییر کاربری دهند. این بینش و رفتار نیز، خود یک نوع نذر نرم و نشانه بلوغ واقفین خیراندیش خواهد بود.

۴. طراحان شهری بخصوص در تفکیک‌های آینده در اختصاص کاربری‌های آموزشی، فرهنگی، مذهبی دقت لازم را داشته باشند.

۵. شورا و شهرداری برای خیابان‌های اصلی قدیم و جدید با عرض بالا که استعداد دارد تا به صورت لاینی تجاری خاص (مثلا راسته اغذیه، راسته لوازم خانگی و…)  تبدیل شوند، تسهیلات و تخفیفات ویژه‌ای برای تغییر کاربری‌های ممکن و ساخت واحد تجاری قایل شوند.

۶. حسب ضرورت‌های پدافند غیر عامل و فعال بودنِ حداقلیِ خیابان‌ها در شب، لااقل با استفاده از ایجاد و تلفیق پیادروهای ورزش_محور با واحدهای کوچک تجاری مثل کافه و…، در محلات و خیابان‌های فرعی، نظارت عمومی شبانه را جهت کاهش نرخ بزه افزایش دهند. دو سال پیش برای بلوار عاشورا همین پیشنهاد را در مسجد مهدیه به شورای محترم شهر دادم.

۷. در نگاهی آینده محور، در امتداد بازارهای موجود و فعال که نسبتا جا افتاده‌اند، مانند بازار مرکزی، مسیر توسعه را مسدود نکنیم؛ کاری که متاسفانه در قالب ساخت همراه‌سرای بیمارستان کردند و اینک بازار بزرگ، در کوچکی خویش، ماندگار و حیران شده است!  

نکته پایانی: آنچه می‌بینیم، درست یا نادرست، واقعیت امر است. فعلا درصدد یافتن و معرفی مقصر (مسئولین، واقفین و…) نیستیم، اما پیشنهاد می‌شود در آینده، با نگاهی علمی، آینده‌نگر و کارآمد به این مشکل پرداخته شود. گراش، شهری است پویا، متمایل به بالندگی بیشتر با خیراندیشان پرسخاوت. پس همه دست به دست هم دهیم تا شِکُوه بی‌شِکوِه‌ی این سرایِ سترگ را دو چندان کنیم. بی‌تردید، اگر بخواهیم، می‌شود!

د. ابراهیم مهرابی

۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

عکس به انتخاب هفت‌برکه بوده است.

خروج از نسخه موبایل