هفتبرکه: سعید سرخی، طراح گرافیک گراشی، در نمایشگاهی با عنوان «در جستجوی نسل نو» که انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران به مناسبت روز جهانی طراحی میزبانی کرد، با یک پوستر حضور داشت. این نمایشگاه از هفتم تا چهاردهم اردیبهشت در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران میزبان علاقهمندان به این هنر مدرن بود. به همین بهانه به سراغ این گرافیست رفتهایم تا در مورد مسیری که رفته، تاثیری که کار داوطلبانه بر هنرش گذاشته و هدفی که دارد صحبت کنیم.
مسیری که از دانشجوی جوان یک طراح حرفهای ساخت
سعید سرخی متولد ۷۶ و ساکن تهران است. در سال ۹۳ در رشتهی معماری در مقطع کارشناسی وارد دانشگاه شیراز شد و سال ۹۸ هم با قبولی در مقطع ارشد دانشگاه هنر تهران با رتبهی ۶۵ این بار رشتهی ارتباط تصویری و طراحی را خواند. او تقریبا دوازده سال است طراحی گرافیک انجام میدهد.
سعید مسیری را که تا به امروز پیموده، برای ما اینطور توصیف میکند: «شروع کارم از فعالیتهای داوطلبانه بوده است. از صفحهآرایی مجلههای سینمایی که از طرف انجمنهای سینمایی آنلاین منتشر میشد به خاطر علاقهام هم به سینما و هم به طراحی گرافیک، به عنوان طراحی آنلاین گرافیک شروع کردم. بعدها در گراش فیزیکیتر شد. از یک سری رویدادهای فرهنگی مثل آیین روشنای علم. بعدها فعالیتم در انجمن ایکوموس ادامه پیدا کرد. در کنار کارهای داوطلبانه، وارد فاز حرفهای هم شدم و دنبال راههایی برای کسب درآمد از این رشته هم بودم. مسیری که طی کردم و حس میکنم کاملتر شد. البته قبل از اینکه وارد این رشته شوم از مدتها قبل کار میکردم و چون دوست داشتم پشتوانهی آکادمیک هم داشته باشد وارد دانشگاه شدم. یعنی حوزهای نبود که برایم کاملا ناآشنا باشد و تجربه داشتم.»
سعید از دورهی کارشناسی برداشتن قدمهای موثر و هدفمند برای آینده را شروع و همزمان با تحصیل تجربههای زیادی کسب میکند. همکاری با برخی همایشهای معتبر و طراحی پوستر و تبلیغات، جوانههای حرفهای شدن او در این مسیر است. او میگوید: «از شروع دورهی کارشناسی در حوزههای مختلف مثلا در کارِ گروهی بیشتر وظایف مرتبط به حوزهی معماری مانند صفحهآرایی، شیتبندی و پس از تولید که به حوزهی گرافیک نزدیکتر است انجام میدادم. در کنار آن، در دفتر همکاریهای مشترک دانشگاه شیراز و دانشگاه علوم پزشکی کار میکردم. همکاری در چندین همایش تجربه و اعتماد به نفسم را بیشتر کرد؛ مثلا در یکی از آنها دکتر سمیعی به شیراز آمده بود و مسئولیت برگزاری مراسم در دفتر همکاریهای مشترک و پوستر و تبلیغات آن با من بود. یک رویداد دیگر «هیپوفیز اوج انسان» بود که اساتید از آمریکا و دیگر کشورها آمده بودند و در سازمان اسناد و کتابخانهی ملی برگزار شد و افراد علمی مطرحی آمده بودند، مثل دکتر خدادوست که خیلی به من کمک کرد تا در این مسیر اعتماد به نفس بیشتری برای ادامهی راه پیدا کنم. در آن دوره معماری میخواندم ولی کمک میکرد بعدا که میخواستم ارشد بخوانم از مسیرم اطمینان بیشتری داشته باشم. در دورهی کارشناسی با شرکتها بیشتر به صورت پروژهای کار میکردم چون برایم مهم است جنس کارهایی که انجام میدهم متفاوت باشد و دوست ندارم به روتین و یکنواختی بیفتد، بهخصوص که هر پروژهای یک سری متر و معیارهای خاص خودش را دارد و چیزهایی باید رعایت شود که ممکن است در پروژهی بعدی لزوما اولویت و ضرورتی نداشته باشد؛ مثلا جایی جنبهی اطلاعاتی کار و جای دیگر جنبهی هنری مهمتر است.»
طراحی یا دیزاین؟
از نظر او البته دو مقولهی طراحی و دیزاین متفاوت است و او تا حدودی این تفاوتها را به زبانی سادهتر برای ما توضیح میدهد: «به نظرم طراحی معادل کاملی برای دیزاین نیست چون خیلی با drawing اشتباه گرفته میشود و برای همین خیلی جاها کلمه به صورت دیزاین در فارسی نوشته میشود، چون یک فرایند حل مسئله دارد و مثل هنر دغدغهی شخصی جایی ندارد و بیشتر مسئلهای است که در پروژه وجود دارد، مثلا گاهی میتواند صفحهآرایی یک دفترچه باشد که طراح باید به ترکیببندی اجزایی که در آن صفحه قرار میگیرد توجه کند؛ یک موقع بیلبورد و گاهی کارت ویزیت است. همهی اینها جدا از بحث سلیقه و خلاقیت یک اولویتهایی در ماهیت خود دارد که طراح باید به این مسئله توجه کند.»
او در دورهی ارشد همکاری با انتشارات مختلف را ادامه میدهد و موضوع پایاننامهاش عنوانی وسوسهبرانگیز برای کندوکاو در آن است: «فرهنگ و هویت دیداری در مکانهای روزمرهی شهری: مطالعهی موردی کافههای تهران». چه چیزی جذابتر از کافههای تهران با طراحیهای خاص و متفاوت در این ابر شهر. اما باز هم ریشهی علاقهمندی او به این دست موضوعات به عضویتش در انجمن ایکوموس گراش برمیگردد. او در این باره میگوید: «در دورهی ارشد هم با نشر چشمه به عنوان موشنگرافیست و بعد نشر افق به عنوان طراح گرافیک همکاری کردم و بر اساس سابقهام در معماری ترجیح دادم پایاننامهام در حوزهای باشد که بشناسم، بر محوریت کافهها که از جنبههای مختلف بررسی کردم. در پایاننامهام بیشتر به این نتیجه رسیدم که به حوزهی مردمشناسی علاقهمندم و همچنین به خاطر چند سال فعالیت در انجمن ایکوموس با این حوزه ارتباط بیشتری میگرفتم و دوست داشتم یک یکپارچگی بین مقاطع تحصیلیام و حوزههایی که کار کردم وجود داشته باشد.»
«در جستجوی نسل نو» ثمرهی حضور در جشنوارهی فیلم کوتاه کل
انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران که از انجمنهای قدیمی و معتبر هنری در ایران است زیر نظر شورای جهانی طراحی قرار دارد و این نهاد از دههی شصت میلادی هر سال ۲۷ آوریل را به عنوان روز جهانی دیزاین نامگذاری کرده که در ایران روز جهانی طراحی است. انجمن صنفی تقریبا هر سال هفتهی گرافیک ایران را برگزار میکند.
سعید از سال ۱۴۰۱ عضو این انجمن است. امسال سه برنامه در هفتهی گرافیک برگزار شد که از جمعه هفتم اردیبهشت در خانهی هنرمندان تهران شروع شد: اولین برنامه آیین گشایش نمایشگاه و بزرگداشت آثار کامران کاتوزیان؛ دومین برنامه نمایشگاه پوسترِ در جستجوی نسل نو که اثر او در این نمایشگاه به نمایش در آمد؛ و برنامهای با عنوان «رو در رو، گفتگوی دو نسل از طراحان گرافیک تهران.»
سعید میگوید: «یکی از برنامههای هفتهی گرافیک امسال مشخصا تقابل نسل جدید و نسل پیشکسوتهایی است که همیشه به عنوان استاد از آنها یاد میشود. اینکه باید تا کجا به پیشکسوتها و کجا به نسل نو اهمیت داده شود. نمایشگاه امسال یکی از مسائلش این بود که از طراحان جوانتر فعالیت کنند و کارهای آنها به نمایش گذاشته شود. از شروط آن مثلا این بود که طراح باید متولد سال ۶۷ به بعد باشد یا پوسترها باید فرهنگی اجتماعی باشند و یک سری شروط تخصصیتر مثلا در تنظیمات و ابعاد رنگ و بعد هیئت انتخاب کارهایی که واجد شرایط بودهاند و با کیفیت هستند برای نمایش انتخاب کرده است.»
نکتهی جالب اینجاست که پوستری که از او بر دیوار این نمایشگاه به نمایش در آمد، به طراحیهای داوطلبانهای برمیگردد که برای جشنواره فیلم کوتاه کل در گراش انجام داده؛ زادگاهش که فضایی آرام و امن برای رشد او بوده است.
جشنوارهی فیلم کوتاه کل گراش؛ ریشههای رشد و تجربهاندوزی
داستانِ طراحی این پوستر به همکاری او با جشنوارهی فیلم کوتاه کل، دو سال قبل از ورودش به مقطع ارشد برمیگردد. شاید آن وقتها فکرش را نمیکرده سالها بعد این پوستر به نمایشگاه معتبر دیگری راه یابد. او میگوید: «پوستر من با نام «شیوههای فیلمسازی ارزان در سینمای مستقل» مربوط به سال ۹۶ است و برای یکی از کارگاههای جانبی جشنوارهی فیلم کوتاه کل طراحی کردم که با ارائهی بهتاش صناعیها برگزار شد. ایده اصلی پوستر ترکیب قلک با حلقهی فیلم است. با توجه به عنوان پوستر هم مسئلهی محدودیت مالی و هم محوریت موضوع سینما پررنگ شده است. در طراحیِ پوسترِ اصلی جشنواره سیزدهم فیلم کوتاه کل هم از حلقهی فیلم کمک گرفتم و همراه با برکهی کل که در حلقهی فیلم آب بود. در کنار این، در طراحی گرافیکی محیطی جشنواره هم بنرهایی بود از اطلاعات کارگردانها، تا کاتالوگ جشنواره حاوی لیست فیلمها و توضیحات آن و بیلبوردهای محیطی و مواردی مانند بلیطهایی که برای رای دادن تماشاگران طراحی شده بود، و بنرهای استفاده شده روی سن و لابی و تریبون که سعی کرده بودم جشنواره هویت یکپارچهای داشته باشد.»
فعالیتهای داوطلبانه راهی برای شکوفایی
همانطور که خواندیم، شروع کار او به صورت داوطلبانه و در زادگاه خودش با دایرهی امنتری از دوستان و همکارانش بوده است. سعید از اهمیت این فعالیتها در کسب اعتماد به نفس، تجربه و گذر از آزمون و خطا میگوید: «قبلا یک سری تبلیغات شبکههای اجتماعی تا اینفوگرافیهای مسیرهای دسترسی به گراش برای مسافرانی که به گراش میآیند هم کار کردهام. کارهای داوطلبانه باعث میشود کسی که سابقهی زیادی ندارد هم فرصتی برای آزمون و خطا داشته باشد و هم بیشتر دیده شود. برای خود من و هر هنرجوی دیگری، دیدن کارم روی بیلبورد شهری خیلی تشویقکننده و انگیزهای برای ادامهی کار بود. چیزی که خیلی اهمیت دارد فضای کارهای داوطلبانهای است که در اختیارت قرار میگیرد که باعث میشود بدون ترس از مسئولیت زیاد کار کنی چون در ابعاد بزرگتر که بحث پول به خاطر وجود یک قرارداد مهم در میان است، احتمال خسارت وجود دارد. در این کارهای داوطلبانه معمولا مسئولیت کمتری است و دست آدم برای خلاقیت بازتر است و برای شروع کار محک خوبی است و اعتماد به نفس خوبی میدهد و میتواند نقش خوبی در کارهای گروهی ایفا کند.»
او در این سالها بیشتر پیگیر و مشغول تحقیق در زیرشاخههای طراحی تجربهی کاربری user experience و رابط کاربری user interface است و میدانیم باز هم نام این طراح جوان گراشی را در موفقیتهای بعدیاش خواهیم شنید.