هفتبرکه: خیرخواهی کربلایی قدرت زینالدینی پس از مرگ او نیز با اهدای عضو ادامه داشت. قدرت زینالدینی ۱۴ بهمنماه ۱۴۰۲ در اثر تومور مغزی درگذشت و با موافقت خانواده، کلیه و کبدش اهدا شد.
از شناسایی بیماری تومور مغزی تا درگذشت قدرت زینالدینی ۵۱ساله بیش از دو هفته طول نکشید و این مرگ ناگهانی خانواده و دوستان قدرت را غافلگیر کرد. شغل اصلی او برقکشی بود و در بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و مذهبی مشارکت فعال داشت. میشد او را به ویژه در برنامههای موکب شباب المحسن، مجمع القرآن و برنامههای رضوی دید که گوشهای از کارهای فنی را به دوش گرفته است.
محمدصالح شاکری، داماد مرحوم، در گفتگو با هفتبرکه گفت: «شخصیتی داشتند که اهل کمک کردن بودند و از نظر معنوی دل بزرگی داشتند. حتی یتیمی را هم به سرپرستی گرفته بود. پس از قطعی شدن مرگ مغزی، با توجه به این روحیه خیرخواهی، هر چند کارت اهدای عضو نداشت اما همه اعضای خانواده با این کار موافق بودند تا باقیات الصالحاتی برای مرحوم باشد.»
توموری که مهلت نداد
قدرت زینالدینی تقریباً دو هفته پیش با علائم سرگیجه و سردرد به بیمارستان مراجعه میکند. دکتر بعد از انجام آزمایشهایی یک توده را در سر او تشخیص میدهد و مرحوم را برای انجام امآرآی به شیراز ارجاع میدهد. شاید اگر اعلام میشد که وضعیت چقدر وخیم است، او سریعتر برای درمان اقدام میکرد. یک هفته بعد از این، به خاطر تاخیر درمان، علائم قبلی مرحوم شدت بیشتری میگیرد و در منزل بیهوش میشود. بعد از بیهوشی، او با آمبولانس ۱۱۵ به بیمارستان گراش انتقال داده شد.
بعد از انتقال به بیمارستان و تشخیص، دکترها متوجه میشوند که تومور مغزی بیمار بسیار بزرگ است و حال مریض وخیم اعلام میشود. عمل در آوردن این توده فقط در شیراز انجام میشود و چون حال بیمار مساعد نبوده و سطح هوشیاری او پایین بوده است، پزشکان تشخیص میدهند که برای انتقال به شیراز باید کمی سطح هوشیاری بیمار بالا بیاید و بعد انتقال داده شود. برای بالا بردن سطح هوشیاری لازم بوده کمی از فشاری که به روی مغز بوده است کم شود. در گراش بخشی از کاسهی سر را برمیدارند که فشار روی مغز کاهش پیدا کند اما متاسفانه این عمل جواب نمیدهد. در نهایت بعد از ۵ یا ۶ روز بستری بودن در بخش آیسییو بیمارستان گراش، قدرت زینالدینی دارفانی را وداع گفت.
یک پیشنهاد: اهدای عضو
شاکری از اینکه چگونه بحث اهدا عضو مطرح شد، میگوید: «معاون درمان و پزشک بیمارستان نمازی از شیراز به گراش آمدند و از پدرزنم ویزیت و عیادت کردند. بعد از بررسی، کمیسیونی با حضور خانواده و برادرهای مرحوم تشکیل شد و در این مورد صحبت شد که بیمار در این حالت مرگ مغزی، امیدی به برگشت ندارد. به دلیل محل غده، خونرسانی به مغز انجام نمیشود و مغز الان مرده است و فرصت خیلی زیادی هم نیست تا بقیه اندامها هم از کار بیافتد.
«پزشکها بعد از طرح این موضوع، گفتند که ما پیشنهادی داریم و این پیشنهاد کاملاً اختیاری است. شما هم میتوانید کامل ردش کنید اما ما بر حسب وظیفه این پیشنهاد را مطرح میکنیم که رضایت بدهید مابقی اعضایی که هنوز سالم و زنده هستند، اهدا بشود.
«بعد از مطرح شدن این موضوع، خانوادهشان که شامل دخترها، پسر، همسر و برادرهای مرحوم بودند بلافاصله و بدون مخالفت قبول کردند. شاید یکی از دلایل پذیرش موضوع این بود که خانواده قبلا یک گیرنده عضو پیوندی داشت و همه میدانستند که این تصمیم چقدر میتواند به زندگی دیگران کمک کند.»
شاکری از اینکه آیا گیرندههای عضو را میشناسید یا نه گفت: «شناختی از گیرندگان عضو نداریم. چون اگر عضوی اهدا بشود میرود در بانک اعضا و از آن طرف بیمارانی که در صف دریافت عضو هستند ناشناس هستند و این اتفاق به صورت سیستمی اتفاق میافتد و افراد همدیگر را نمیشناسند و ممکن است یک بیمار در شیراز یا جایی دیگر باشد، اصلا گراشی نباشد.»
شاکری به خانوادههایی که در این موقعیت قرار میگیرند توصیه کرد: «من شاید نتوانم حرف دل خانوادههای آنها را به طور مستقیم بزنم، اما کار خداپسندانهای است و شاید اگر در آن مقطع خود فرد هم بتواند صحبتی بکند این را تایید بکند. اهدای عضو باقیات الصالحات است و همه ما به این باقیات الصالحات نیاز داریم. خدا این فرصت را به بعضیها میدهد و نباید از آن دریغ کنیم.»
مرحوم قدرت زینالدینی متولد سال ۱۳۵۱ هجری شمسی است و از او یک پسر و دو دختر به یادگار مانده است.