هفتبرکه: منصور پدرام، شاعر و هنرمند لارستانی، پسین شنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۲ در ۷۶ سالگی درگذشت.
به گزارش هفتبرکه، منصور پدرام متولد ۱۳۲۶ در شهر لار بود که در قالبهای مختلف ادبی به ویژه غزل به فارسی و لاری طبع آزمایی کرده است. از منصور پدرام شش کتاب به نامهای «سماع سرخ حماسه»، «پدرام»، «گزیده اشعار»، «زمزمه خیال»، «تلواسه» و «آوای غزل» منتشر شده است.
پدرام در گفتگو با رسانه دیدار در مورد فعالیت ادبی خود میگوید: «از دیرباز علاقهمند به ادبیات بودم البته نه به عنوان شاعر، از روی علاقه و مجموعه کتابخانهای فراهم آوردم و از آنها استفاده کردم به علاوهی خورده ذوقی که داشتم من را به سمت شعر برد.»
نخستین کتاب او سماع سرخ ستاره سال ۱۳۷۸ در نشر همسایه منتشر شد. این کتاب به ۴۵۰ شهید لارستان تقدیم شده است. تلواسه نیز مجموعه شعرهای لاری اوست که تجربهای تازه برای بومیسرایی بود. پدرام میگوید دو سال برای ترجمه و آوانگاری این کتاب وقت گذاشته است. کتاب دیوان پدرام جامعترین کتاب اوست که هنوز به صورت عمومی منتشر نشده است.
پدرام در مورد ضرورت بومیسرایی گفته است: «من عقیده دارم که زبان فارسی و شعر فارسی هرچه بوده گفتند، بهترینش هم گفتند و کار ما چندان مقبول نخواهد بود و آنچه مسلم است ما اگر بتوانیم آنچه برای زبان لاری خودمان و هویت فرهنگی خودمان را احیا کنیم واقعا کار ارزندهای است. در حد مقدور انجام دادهام و عزیزان دیگری مانند آقای مفتوحی هم با علاقهی وافر این کار را انجام میدهند.»
منصور پدرام کارمند بازنشسته بانک ملی بود و به جز شعر در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشت. از جمله برخی ترانههای او مانند «یار ای یار» بسیار شنیده شده است.
هنردوستان لار، یکشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵ در قطعه هنرمندان دارالرحمه با منصور پدرام وداع میکنند. مجلس یادبود مرحوم نیز در مسجد النبی(ع) شهر جدید و مسجد فضلالله خانی شهر قدیم لار برگزار خواهد شد.
دکتر صادق رحمانی، شاعر نامدار گراش و ناشر نخستین کتاب پدرام، نیز با چهار رباعی یاد او را گرامی داشت.
رحمانی نوشته است: « منصور پدرام، از آن جمله انسانهایی بود که بیدروغ و بینقاب میزیست. هنر شاعری و موسیقی را با درونی پالوده در آمیخته بود. سالها پیش با شاعرانی چند در بهاری دلانگیز در خانه ایشان در شهر جدید لار گرد آمدیم و در پرتو حضورشان دفع ملالی کردیم. هرچند سالها دست به ساز نبرده بود، اما در حضور دلپذیر سیدعلی هاشمیان آواز خواند و حالی خوش به حاضران دست داد. منصور همیشه و هرگاه که ملاقاتی دست میداد، از ایده همایش شاعران در بهار به نیکی یاد میکرد و تداوم آن را خواستار بود.»
رحمانی در مورد کتابهای پدرام میگوید: «سماع سرخ حماسه از جمله کتابهای او بود که با درونمایه جنگ و دفاع هشت ساله در انتشارات همسایه منتشر شد. دو مجموعه شعر لاری او نیز در زمان حیاتش فرصت انتشار یافت که در نوع خود پیشگام بود و ماندگار خواهد ماند. خاک بر او خوش باد.»
۱
آن شاعر نغمهسنج خوشنام آرام
تابید و نشد تمام آرام آرام
خورشید دمیده باز در صبحی پاک
چون لاله شکفت روح پدرام آرام
۲
تو رفتی و بی تو در دلم شور افتاد
زآن شور که در گوشهی ماهور افتاد
چون شوق اناالحق از دلش برمیخاست
صد شعله به خاکستر منصور افتاد
۳
زان دغدغههای ناب ای مرد رها
از تو سخنی بهجاست در این دنیا
دلواپس گویش محلی بودی
«تلواسه» و «آوای غزل» ماند به جا
۴
حیرتزده از بام جنون پر زد و رفت
با نغمهی دل پردهی دیگر زد و رفت
از گوشهی لار راه پدرام عزیز
آغاز شد و به سیم آخر زد و رفت
شعری از دکتر ابراهیم مهرابی در گرامیداشت منصور پدرام :
پدرام! چه آرام زدی گام
منصور بُدی، شاعرِ ایام
خورشیدِ فلق! نور فشاندی
در باغِ شفق، مِهرِ لبِ بام
شهدِ سخنات، کامِ خلایق
آن کو بگرفتست زتو جام
در رقصِ سُرایش، یَلِه بودی
در چرخِ سَماع، بلبلِ ایام
از منظر چشمات، همه زیبا
طاووسِ کلامِ تو، چو یک دام
خوش باش درآن جنتِ فردوس
مِی نوش! تو در هلهلهی شام
«پدرام» به معنی خجسته است
اَشعارِ تو از اسمِ تو ایهام
ما فاتحهخوانِ خودِ خویشیم
تو، تخت نشینِ دلِ افهام