نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

برای یادمان سارا و صبا در گراش، مسئولین با هم هماهنگ نبودند

هفت‌برکه: «چهار سال از رفتن سارا و صبا و همسرم می‌گذرد. می‌خواستم به یادشان برای جوان‌های شهرم کاری کنم اما مسئولین با هم هماهنگ نبودند. حتی به پیشنهاد و قولی که خودشان برای نامگذاری یک خیابان به نام سارا و صبا دادند هم عمل نکردند.» دکتر سید عباس سعادت این گله را از کانادا به گوش ما می‌رساند.

بعد از فاجعه هواپیمای اوکراینی، دکتر سیدعباس سعادت اعلام کرده بود که می‌خواهد به یاد دخترانش سارا و صبا و همسرش فرشته چوپان‌نژاد، پروژه‌هایی را اجرا کند. امروز ۱۸ دی‌ماه در سالگرد این فاجعه، دکتر سعادت در گفت‌وگویی واتساپی با هفت‌برکه گفت: «الان چهارمین سال شهادت بچه‌هایم سارا و صبا  است. می‌خواستم به یاد عزیزانم خدمتی به شهر کنم. چند پروژه را خودم پیشنهاد دادم و مسئولین شهر هم پیشنهاد نامگذاری یک خیابان به اسم آنها را دادند اما تا الان که هیچ کاری انجام نشده است. انگار می‌خواستند با من بازی کنند. کسی واقعا پای کار نبود. نه فرماندار، نه شهردار و نه شورای شهر.»

او ادامه می‌دهد: «یک جلسه‌ با اعضای شورای شهر داشتم. در آن جلسه پیشنهاد دادم که خیابان بازار را که خانه‌ی پدرم، عمویم و چند نفر دیگر از اقوام‌هایم آن‌جاست، به نام خیابان سارا و صبا سعادت نامگذاری کنند که متاسفانه جبهه گرفتند و پذیرفته نشد. یک پروژه دیگر نیز در ذهنم داشتم که دوست داشتم برای جوانان انجام شود: مجتمع و سالن ورزشی و چندمنظوره که نقشه آن را مهندسین در کانادا به من داده بودند، ولی متاسفانه هیچ کاری نکردند و پیگیری موضوع را به همدیگر پاس می‌دادند. یادم است معاون وزیر آمده بود و زمینی را نشان او دادند که قرار است پروژه در این زمین اجرا شود ولی هیچ پیگیری انجام نشد. متاسفانه ارگان‌ها با هم هماهنگ نیستند، یا با هم اختلاف سلیقه دارند و کار را به یکدیگر پاس می‌دهند.»

سعادت روی این موضوع تاکید می‌کند که امیدوار است اگر کسی تصمیم به انجام خدمتی برای مردم را داشت از او حمایت شود: «فکر نمی‌کنم با این طرز فکر و عملکردی که مسئولین دارند بتوانم ایده‌‌ها و پروژه‌هایم را در این شهر عملی کنم و در واقع به فکر انجام پروژه در جای دیگری هستم. حتی اگر خارج از ایران باشد برای من هیچ فرقی نمی‌کند. امیدوار بودم که بتوانم اینجا کار کنم که متاسفانه نمی‌دانم به چه علت هیچ همکاری نمی‌کنند. حتی نامگذاری یک خیابان کوچک، چیزی را که خودشان پیشنهاد داده بودند هم عملی نکردند و فراموش کردند. آدم تاسف می‌خورد از این نوع برخورد. امیدوارم هر کسی می‌خواهد خدمتی کند، مسئولین دست او را بگیرند تا بتواند برای شهر و مملکت خودش موثر و مفید باشد. امیدوارم کسانی که ادعای بزرگی دارند، بزرگتر فکر کنند و دست دیگران را هم بگیرند.»

او در پایان گله‌هایش از دلتنگی‌هایش برای خانواده‌ی از دست رفته‌اش نیز برای ما حرف می‌زند: «رفتن سارا و صبا برای من دردناک بود ولی رفتن همسرم برایم سخت‌تر و سنگین‌تر بود چون او برای من مثل یک دوست و تکیه‌گاه بود. بعد از این حادثه یاد گرفتم دیگر دل به هیچ کسی و هیچ چیزی در دنیا ندهم. به هیچ کسی. چون وقتی آن از دست می‌دهیم واقعا دردناک است. من هیچوقت فراموش نمی‌کنم و هیچوقت نمی‌بخشم هر کسی را که مسئول کشته شدن آن‌ها بود.»

خروج از نسخه موبایل