هفتبرکه: بازخوانیِ اسناد و مدارکی که خیرین و فعالان اجتماعی و سیاسی گراش در اختیار دارند، یکی از بهترین راهها برای شناخت تاریخ معاصر گراش است. حاج علیاکبر بهادر، خیر و فعال اجتماعی گراش که در دبی مشغول به کار است، یکی از این افراد است. نظم و پیگیری او را میتوان از عزمش برای حفظ و دستهبندی اسنادش و همچنین گشادهدستیاش برای بازخوانی آنها مشاهده کرد. پیش از این، روایت حاج علیاکبر بهادر از بازسازی و تولیت حسینیه گراشیها در دبی (اینجا) و تاسیس اداره آموزش و پرورش در گراش (اینجا) و راهاندازی اولین داروخانه و دراگاستور در گراش (اینجا) در هفتبرکه منتشر شده است.
این گزارش، شرح حالی است از زمین و مراحل ساخت مسجد ایرانی در جمیرا که الان به مسجد امام حسین علیهالسلام معروف است. حاج علیاکبر بهادر با استناد به مدارکی که در دست دارد، به مرورِ مراحل ساخت این مسجد و معرفی افرادی که در آن نقش داشتهاند پرداخته است. سپس به تاثیرِ ساخت این مسجد بر اخذ یک امتیاز بزرگ برای گراش اشاره کرده است: مجوز تاسیس جمعیت هلال احمر گراش.
متن گزارشی که او برای هفتبرکه فرستاده است، با افزودن توضیحاتی در مورد مدارکی که به پیوست آن ارسال کرده است، در ادامه میآید.
تشکر از مسئولان جدید و قدیم
حاج علیاکبر بهادر گزارشش را با تشکر از مسئولان و متولیان جدید و قدیم مسجد شروع میکند: «با تشکر فراوان از زحمات ایتالله سید صادق پیشنمازی، نماینده محترم ولی فقیه در امارات عربی متحده در دبی، و جناب آقای حاجی حمید چراغی، مسئول دفتر مسجد امام حسین علیهالسلام. حفظهم الله و اطال اعمارهم. تشکر فراوان از همه خدمتگزاران آن مسجد، امیدوارم که خداوند متعال اجر جزیل برای این آقایانی که مشغول به خدمترسانی و برگزاری مراسمها هستند عطا فرماید. ثانیاٌ: به کسانی که از ابتدای ساخت و مجوز و گرفتن زمین و غیره، کارهای لازمه را انجام دادند و سهام مؤثری داشتند، تشکر و سپاسگذاری بیحد میکنم، بهویژه از مرحوم دکتر سیفالله وحید دستجردی و همچنان مرحوم سید رضا برقعی مدرس، نماینده امام خمینی(قدس سره).»
از حسینیه گراشیها تا مسجد ایرانی
حاج علیاکبر بهادر تعریف میکند که چطور حسینیهی گراشیها در دبی به یکی از مراکز مهم فرهنگی در ابتدای انقلاب اسلامی تبدیل شده بود، تا جایی که از دل همین رونق، ایدهی ساخت یک مسجد بزرگتر برای ایرانیان مطرح شده است: «بنده از سال ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۳۵۷ شمسی) مسئول و خادم اهل البیت علیهم السلام در حسینیه گراشیها در دبی بودم. اوایل انقلاب جمهوری اسلامی ایران بود و آقایان محترم از سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دبی، از هلال احمر جمهوری اسلامی ایران (هم خودشان و خانوادههایشان)، معلمها و سرپرست مدارس جمهوری اسلامی ایران، مسئولان بانکهای ایرانی، مسئولان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و شرکت نفت ایران در مراسمی که منعقد میکردیم، آقایان و خانوادههای محترم ایشان حضور پیدا میکردند. بنده از گویندههای برجسته و محترم و مداحان بزرگ در سطح ایران دعوت میکردم، چون آن زمان مرکز دینی و مذهبی ایرانیها در دبی در حسینیه گراشیها بوده است. با اضافه شدن جمعیت مراجعین به حسینیه و مجلس، جا کم میآوردند.
«من به این فکر افتادم که دو نفر به بیمارستان ایرانی در جمیرا بفرستم تا بنشینند و آمار خروج و دخول مردم را بگیرند، چون آنجا در مقابل بیمارستان، مرکز ستاد ما بود. خواستیم آن را به مسجد تبدیل بکنیم و از جمعیت حساب و کتابمان قانعکننده باشد. پیشنهاد به من بود که آنجا در زمینی که متعلق به هلال احمر جمهوری اسلامی ایران و زیر نظر جناب آقای دکتر وحید بود، مسجدی بسازیم.»
حسینیه، محل ارتباط گراشیها با مقامات کشوری
رفتوآمد مسئولان کشوری در حسینیهی گراشیهای دبی، امری چنان معمول است که شاید نیاز به مدرک نداشته باشد. برای مثال، مراسم چهلم درگذشت دکتر سیفالله وحید دستجردی، مدیر وقت هلال احمر که در سال ۱۳۷۸ فوت کرد، در این حسینیه برگزار شد. این رفتوآمد نه تنها باعث رونق بیشتر حسینیه گراشیها در دبی بوده است، بلکه به برقراری ارتباطاتی میان تجار و فعالان گراشی با مقامات ایرانی هم منجر شده است. در میان اسناد و نامههای حاج علیاکبر بهادر، میتوان نشانههایی از این ارتباطات را مشاهده کرد. برای مثال، در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۱، جواد انصاری، سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در دبی، به بهادر به عنوان مسئول حسینیه گراشیها نوشته است: «نظر به این که در برگزاری مراسم بزرگداشت دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جنابعالی و دیگر برادران گراشی کوششهای مفید و قابل تقدیر نمودهاید»، تشکر و قدردانی میکنم.
در تاریخ ۴ آذر ۱۳۶۲، نیز سید باقر سخایی، سرکنسول جمهوری اسلامی در دبی، در نامهای به هیات امنای حسینیه و نمایندهاش حاج علیاکبر، از همکاری ایشان تشکر کرده است: «نظر به همکاری همهجانبه حسینیه گراشیها با سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دبی بخصوص در برگزاری مراسم هفته جنگ و در اختیار گذاشتن اماکانات حسینیه در مراسم ۲۸ صفر […] سرکنسولگری […] وظیفه خود میداند که از این همکاری صمیمانه قدردانی کند.»
چند نامه نیز در میان اسناد بهادر مربوط به کمکهای او و دیگر گراشیها به جمعیت هلال احمر در دبی است. از جمله نامهای برای تایید دریافت مبلغ ۲۵هزار درهم اهدایی براداران خیر گراشی مقیم دبی به سیلزدگان کشور در سال ۱۳۶۵.
بخشی از این نامهها نیز گویایی ارتباط خود حاج علیاکبر با مقامات و سرکنسولگری ایران در دبی است. برای مثال، در آذرماه ۱۳۵۸، محمدحسن عرفانی، سرکنسول ایران در دبی، از بهادر دعوت کرده است که «جهت نظارت بر حسن جریان انتخابات قانون اساسی که در روزهای ۱۱ و ۱۲ آذرماه جاری برگزار میشود از ساعت ۸ صبح لغایت ۶ بعدازظهر در سرکنسولگری حضور به هم رسانید». بهادر در سال ۱۳۶۰ نیز در انتخابات ریاست جمهوری ایران، عضو هیات نظارت حوزه فرعی شماره ۲ در دبی بوده است.
موافقت با ساخت مسجد در شب اربعین
به گفتهی بهادر، این پیشنهاد به دکتر سیفالله وحید دستجردی، مدیر وقت هلال احمر، در سفری که به دبی داشته ارائه شده است و او این موافقتش را در شب اربعین در حسینیه گراشیها با این پیشنهاد اعلام کرده است. جالب است که در همان مجلس، مبلغ هنگفتی برای شروع به کار از طرف خیرین اهدا میشود.
بهادر میگوید:
«مدیر هلال احمر ایرانی در دبی جناب آقای دکتر وحید بود. ایشان خدا رحمتشان کند، مردی اهل دل و اهل دین و فرهنگ و نیکوکار بودند و مرتب هر وقتی به دبی تشریف میآوردند برای بازدید از بیمارستان و غیره، به مغازه بنده مراجعه میکردند و میگفتند که بر خودم واجب میدانم که هر وقتی بنده به دبی بیایم، بایست اولاْ به خدمت جناب برادر بهادر بیایم و این چونکه بین ما و دکتر وحید محبت و دوستی و احترام بلکه رابطه برادری واقعی بود.
«بنده عرضه داشتم به دکتر وحید که جناب دکتر، عرض مختصری خدمت شما دارم و این است که میخواهم جنابعالی را به فیض و سعادت برسانم. پیشنهادم اینکه آنجا که ستاد ما بود، واقع در جای صیدلیه الضیافه فعلی، به محبت عطا بفرماید که جای آن مسجدی برای ایرانیها بسازیم.
«ایشان تعجب کردند و فرمودند که آنجا یک درمانگاهی را میخواهیم بسازیم. بنده گفتم که آنجا فعلا درمانگاه دارید. جوابش این بود که درمانگاهی که میخواهم بسازم هم بزرگتر و هم مدرنتر میباشد. از من فرصت دو روزه خواستند تا کمی به این پیشنهاد فکر بکنند. این حرفها تا آن وقت فقط بین من و دکتر وحید دستجردی بود.
«دو روز گذشت و شب اربعین فرا رسید. ایشان برای شرکت در مراسم به حسینیه گراشیها تشریف آورده و بنده را ابلاغ کرده که به موضوع مسجد موافقت نمودهاند. به گفته خودشان از اینکه بنده به وی گفتم که به فیض میرسانم و در آن شب اربعین ما از روی منبری که جناب آقای حجتالسلام و المسلمین شیخ محمد فاضل کدکنی میرفت، موضوع مسجد جمیرا را اعلام کردیم و در همان شب مبلغ ۳۸ هزار درهم جمعآوری شد که بعداْ به میلیونها درهم رسید. پول را به خدمت مرحوم جنت مکان آقای رضا برقعی دادیم که از فردای آن شب کارهای اداری را دنبال کردند. این داستان شروع کار مسجد جمیرا است که بحمده تعالی اکنون صدها مسلمان از آن مسجد بهره میبرند.»
«بنده عرضه میدارم که پدرخوانده این پروژه و آن زمین، بنده حقیر علی اکبر نجف بهادر میباشد. و جناب آقای مرحوم جنت مکان دکتر وحید دستجردی و باردهی مستقیم آن جناب حجت الاسلام و المسلمین مرحوم جنت مکان سید رضا برقعی مدرس است و جناب طال عمره حجت السلام و المسلمین شیخ محمد فاضلی کدکنی. بنده از کسانی که زباناْ و مالاْ در این امر مهم و خیر و خداپسندانهی بنای مسجد نقشی و یا مسئولیتی، چه مالی و چه معنوی، داشتهاند نهایت تشکر و قدردانی و سپاسگذاری مینمایم و از درگاه خداوند متعال خواستارم که خیر دنیا و آخرت به ایشان عطا فرماید.»
امتیازی برای گراش: مجوز هلال احمر
اما این پیشنهاد و گشادهدستی گراشیها برای ساخت مسجد در دبی، خیری هم برای شهر گراش داشته است: اخذ مجوز تاسیس جمعیت هلال احمر در گراش. اگر به وضعیت کشور در آن مقطع ابتدای انقلاب توجه کنیم، و همچنین به این نکته که دو شهر مجاور، لار و اوز، هر دو هلال احمر داشتهاند، میتوان به سختیِ کارِ اخذ مجوز برای گراش و اختصاص زمینی برای آن بیشتر پی برد.
بهادر توضیح میدهد: «این همه محبت که جناب دکتر جنتمکان دستجردی در حق ما داشتند، بنده یک پیشنهاد داشتم برای گراش. مخصوصا بعد از اینکه منطقه آموزش و پرورش گراش را مستقل کردیم (اینجا بخوانید) یک زمینی بود به وسعت ۲۰ هزار متر که آن را در این زمین ساختند. بنده از دکتر وحید خواستم که یک مجوز از هلال احمر صادر کنند و من زمین را به ایشان واگذار کردم.»
زمینی که هلال احمر اکنون در آن واقع است، در بلوار شهدا و روبهروی گلزار شهداست. حاج علیاکبر به عنوان نمایندهی جمعیت هلال استان فارس، از سال ۱۳۶۸ مسئول پیگیری اختصاص این زمین به هلال احمر بوده است. این مساله نیز در چند نامه به وضوح مشخص شده است، از جمله در نامهای به تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۶۸، که محمدحسین گلریز خاتمی، مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان فارس، به «سازمان زمین شهری گراش لار» نوشته است:
«از آنجا که در نظر است انشالله شعبه جمعیت هلال احمر در آن منطقه دایر گردد، و این امر نیاز به حدود ده هزار متر زمین جهت دفتر مرکزی پایگاه امداید و مرکز پرورش اسلامی جمعیت هلال احمر دارد، خواهشمند است با نماینده این جمعیت برادر بهادر همکاری لازم به عمل آورید. لازم به تذکر است ساختمانهای مورد بحث با همکاری و سرمایهگذاری اهالی خیراندیش منطقه گراش تاسیس خواهد گردید.»
موافقت با تاسیس هلال احمر گراش
بهادر در ادامه، از موافقت وحید دستجردی برای تاسیس جمعیت هلال احمر در گراش میگوید: «ایشان گفتند در نزدیک شما، هم شهر لار و هم شهر اوز داریم. لیکن بنده خواهش کردم که «همه مردم همه چیز را دارند و ما گراشیها هم حق داریم که برای خودمان داشته باشیم که مستقل باشیم». و این جنتمکان قبول فرمودند.»
جمعیت هلال احمر گراش در نهایت در سال ۱۳۷۲ در ساختمان شیرشمسی، روبهروی حسینیه اعظم به طور رسمی افتتاح شد و همزمان با افتتاح، کلنگزنی ساختمان هلال احمر در زمین روبهروی گلزار هم انجام شد. بانیان خیر این ساختمان خانواده بخشی بودند، و ساختمان را به یادبود پدرشان حاج حسینعلی بخشی ساختند. این ساختمان در سال ۱۳۷۷ به اتمام رسید و جمعیت هلال احمر در آن مستقر شد.
بهادر در مورد ساختوسازهایی که در این زمین ۲۰هزار متری برای هلال احمر انجام شده است، میگوید: «تابهحال خودم ندیدهام؛اما از زبان برادر عزیزم حاجی اسدالله بخشی شنیدم که ما این ساختمان را به نام حاج حسینعلی (کیخا) بخشی ساختیم و غیر از این کسی دیگر اطلاع ندارم.»