هفتبرکه – زهرا خواجهزاده*: ترس از مدرسه یکی از اختلالهای روانی شایع در دوران مدرسه است که بیشتر در کودکان دبستانی دیده میشود. این مشکل نه تنها برای کودک و والدین، بلکه برای اولیای مدرسه نیز استرسزاست.
اگرچه ترس از مدرسه برای ورودیهای دبستان و پیشدبستانی که اولین بار حس جدایی را تجربه میکنند تا حدودی طبیعی است اما تأثیر کوتاهمدت و بلندمدت بر رشد اجتماعی، عاطفی و آموزشی کودکان دارد که اگر درمان نشود تا بزرگسالی همراه فرد خواهد بود و تحت عنوان اختلال روانی فوبیای مدرسه از آن یاد میشود.
این اضطراب با نشانههایی چون بهانهگیری، دل درد، سردرد، تعارض و ناسازگاری، گریه، مقاومت شدید در نرفتن به مدرسه، حالت تهوع، دروغگویی، قشقرق، درگیری با همسال و… بروز میکند. بروز و شدت آن در دختران و پسران یکسان است اما در خانوادههای پرتنش و اضطرابی با سبک فرزندپروری سختگیرانه بیشتر مشاهده میشود. علائم روانی این ترس نیز به صورت آشفتگی در خواب، پرخاشگری، ناخن جویدن، شب اداری، لکنت زبان و ترس از تاریکی نمایان میشود.
از جمله چیزهایی که میتواند عامل این تجربه باشد، طلاق، مشاجره خانوادگی، بدرفتاری هیجانی، تنبیه، وابستگی افراطی به والد و عدم حضور مادر و مراقبت ناکافی و در دسترس نبودن مادر در هنگام نیاز کودک است که میتواند به بهداشت روان و آینده کودک لطمه وارد سازد.
اگرچه برخی کودکان با تشویق ممکن است در مدرسه حضور یابند اما اولیای مدرسه را وادار میکنند که با منزل تماس بگیرند و یا خانواده را مجبور میکنند پشت در کلاس یا مدتی در کلاس بنشینند. معمولا مادران انتظار دارند این مشکل با راهکار فوری درمان شود اما اگرچه این مساله ظاهرا ساده به نظر میرسد، نیاز به آسیبشناسی دقیق دارد و گاهی برای کنترل آن نیازمند مداخله دارویی است.
بنابراین باید زمینهها را شناسایی کرد و علائم را کاهش داد تا بتوان درمان کرد. علاوه بر تنشهای خانوادگی، عوامل ژنتیکی اضطراب والدین و سختگیری و نظارت زیاد و محبت کم، عوامل محیطی و الگوهای رفتاری نیز میتواند نقش بسزایی در ایجاد اضطراب جدایی و مدرسههراسی داشته باشد. گاهی اوقات خانواده برای کنترل و تربیت درست با مراقبت شدید، کودک را میترسانند و بذر ترس را در وجود او میپاشند. مثلآ کودک را از بیرون رفتن منع میکنند و مدام آسیبهای موجود در محیط بیرون از خانه به کودک گوشزد میکنند و محیط بیرون از منزل را جای ناامن توصیف میکنند و بدین وسیله اضطرابِ درونی خود را به کودک منتقل میسازند. یا والدین برای تهدید بچه، از جملاتی مثل «من مادرت نمیشوم، تو بچه ما نیستی» یا «من از دست تو فرار میکنم» بذر ترس و ناامنی را در دل کودک میپاشند؛ به طوری که در مدرسه همیشه نگران است مبادا مادرم مرا ترک کند یا مبادا وقتی به خانه بروم، مادرم از خانه رفته باشد. این تشویش حال و آینده کودک را به مخاطره میاندازد.
راهکارهایی برای رفع ترس از مدرسه
از جمله راهکارهایی که میتوانیم برای رفع این مشکل پیشنهاد کنیم این است که وقتی کودک از مدرسه میترسد و یا از تعامل با دیگران امتناع میورزد، از تنبیه فیزیکی و کلامی خودداری کنیم. در مورد ترسش با کودک صحبت کنیم و با او همدلی داشته باشیم. مثلا به جای این که بگوییم «مدرسه که ترس ندارد» بگوییم: «تو از مدرسه میترسی، خوب این حق شماست که وقتی از مادر جدا شوی، نگران باشی. من هم وقتی کوچک بودم اولین بار که از مامانم جدا شدم خیلی ناراحت شدم. ولی عزیزم، الان در مدرسه میمانی من میروم منزل. غذا را برایت آماده کنم و منتظر میمانم که برگردی.» با احساس کودک باید همراه شد و با گفتگو، منشا اصلی ترس و اضطراب را شناسایی کرد.
راهکار دیگری که میتواند به حل این مشکل کمک کند این است که مشکلات احتمالی را که در بدو ورود به مدرسه در محیط آموزشی اتفاق میافتد، ارزیابی و شناسایی کرد. باید چگونگی ارتباط با همسالان، تعامل با مربیان، رفتار اولیای مدرسه را آسیبشناسی و ریشهیابی کرد تا مداخله و درمان مناسب انجام پذیرد.
مداخله مناسب دیگری که در جهت کاهش اضطراب میتوان استفاده کرد، افزایش و تقویت اعتماد به نفس کودکان است. کودکی که در خانوادهای رشد کرده که اولیا، خودشان عزت نفس پایینی دارند و یا خجالتی هستند و برچسب خجالتی به بچه میزنند، وقتی کودک وارد محیط میشود، مسلما در تعامل و صحبت کردن و یا ابراز وجود مشکل خواهد داشت. پس مهمترین چیزی که والدین در فرایند رشد کودک باید به آن توجه خاص داشته باشند، پرورش عزت نفس و تقویت اعتماد به نفس آنهاست. باید به کودک فرصت ابراز وجود داد. زیرا رشد اعتماد به نفس کودک راهکار موثری در کاهش ترس از مدرسه و اضطراب جدایی است.
بهبود بخشیدن مهارت ارتباطی کودک و قرار گرفتن در گروه همسالان و بازی کردن و تعامل نیز در تقلیل اضطراب تأثیر بسزایی خواهد داشت. از برچسب خجالتی بودن کودک باید خودداری کرد، چون این برچسب در ذهن کودک حک میشود و هنگامی که در برابر جمع قرار میگیرد در ذهن این عبارت تکرار میکند و دچار درماندگی آموختهشده میگردد. معمولا بچههایی که خجالتی هستند جزو کودکان مبادی آداب و باادب شناخته میشوند. در نتیجه این القاب کاذب در او تقویت میشود و چون از ارتباط اجتماعی ضعیفی برخوردارند، نمیتوانند در جمع خوب عمل کنند. و این خود میتواند منشأ اضطراب شود.
با آموزش مهارتهای جرأتورزی و یا مهارت «نه گفتن» و حل مساله و دیگر مهارتها، میتوان میزان اضطراب جدایی و یا انزوای او را کاهش داد. که این نیز به میزان آموزش والدین و همکاری آنها با کارشناسان مسائل تربیتی در جهت بهبود این مشکل بستگی دارد. برخی والدین فضای مدرسه را چنان برجسته میکنند که کودک تصور میکند باید از بازی و محیط کودکانه خداحافظی کند. در این صورت، والدین باید علاوه بر مهم شمردن درس و مدرسه، به دنیای کودکانه توجه خاص داشته باشند. چون بچهها پذیرای قوانین خشک و ساختاریافته محیط آموزشی نیستند نباید آنها را از قواعد و قوانین مدرسه ترساند و آن را دستوپاگیر جلوه داد. برعکس، باید فضای مدرسه را جای امن و مکانی جذاب معرفی کرد.
عامل مؤثر دیگری که میتواند اضطراب را کاهش دهد ایجاد محیط مناسب برای استراحت و خواب کافی است چون کودکی که خواب کافی ندارد، حال بیدار شدن از خواب در وقت مناسب را نخواهد داشت. در شروع سال تحصیلی و بازگشایی مدارس، فضای آموزشی، مدیر، ناظم و مربی را باید به کودک معرفی و شناسایی کرد تا کودک آمادگی لازم داشته باشد.
برخی والدین عباراتی را مدام تکرار می کنند که «اگر مدرسه نروی نمیتونی کار کنی، ادب یاد بگیری، دیگران تو را دوست نخواهند داشت.» این عبارات منفی میتواند از عوامل تأثیرگذار بر ایجاد اضطراب باشد چون کودک فکر میکند باید بار محیطی خشک را متحمل شود و مرتب مواظب رفتارش باشد و این محدودیت برای او خوشایند نخواهد بود.
از آنجایی که کودک بیشتر به مادر وابسته است، بهتر است گاهی پدر کودک را به مدرسه ببرد تا وابستگی کمتر و اضطراب جدایی اتفاق نیفتد. بهتر است قبل از بازگشایی مدارس شیوه ارتباط با مربیان و یا انجام کارهای شخصی به کودک آموزش داده شود تا کودک به طور مستقل بتواند کارهایی همچون دستشویی رفتن را انجام دهد و از اضطراب جلوگیری شود. والدینی که مدام در منزل از مدرسه ایراد می گیرند و از مدیر و مربی عیبجویی میکنند، زمینه را برای اضطراب کودک فراهم میکنند؛ یعنی احساس ناامنی و عدم اعتماد نسبت به اولیای مدرسه را در ذهن بچه القا میکنند. در نتیجه استرس و اضطراب را در نهاد کودک تشدید مینمایند.
توصیههایی در مورد با غریبه دوست نشدن و چیزی از دیگران نگرفتن را باید به صورت مثبت به کودک گوشزد کرد نه در ضمن ارتباط اجتماعی او. کودک را نباید از تعریف کردن مسائل و رویداد روزانه که در مدرسه رخ میدهد منع کرد باید به او فرصت صحبت و اظهار نظر داد. عدهای چون تحمل دیدن ناراحتی فرزندشان را ندارند فرصت طلایی ابراز احساسات را از کودک میگیرند و احساسات آنها را سرکوب میکنند که این امر منجر به اختلال میشود و به صورت شب ادراری، کابوس شبانه و یا ناخن جویدن نمایان میگردد.
جملات ظاهرا سادهای که در خانواده زیاد تکرار میشود، مانند «برو مدرسه تا یک نفس راحتی بکشم» یا «از دستت خسته شدم»، نیز عباراتی منفی هستند که از موارد آسیبزاست و بر روح و روان کودک بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
آخرین راهکاری که میتوان برای کاهش اضطراب و مدرسه هراسی بدان اشاره کرد این است که محیط خانه نباید سرشار از اسباببازیهای متنوع و امکانات تفریحی باشد که کودک با محرومیت تجهیزات مدرسه مقایسه کند و فضای خانه را بر مدرسه ترجیح دهد و انگیزه او را در رفتن به مدرسه پایین آورد. باید محیط از نظر رفاهی متعادل باشد تا هنگام قرار گرفتن در محیطی با امکانات محدود، از نظر روانی دچار سرخوردگی و دلزدگی نشود.
* زهرا خواجهزاده، کارشناسی ارشد روانشناسی، موسس و مسئول فنی مرکز مشاوره همراز