نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

کمد ۴۲: شاعرانه در تصویر و صدا

هفت‌برکه سمیه کشوری: معرفی فیلم شاعرانه‌ی «دختر ساکت» ساخته کولم بایراد (۲۰۲۲) و دکلمه‌های شاعرانه‌ی خسرو شکیبایی فقید

 

یک فیلم شاعرانه

فیلم «دختر ساکت» The Quiet Girl یک فیلم درام ایرلندی محصول سال ۲۰۲۲ به نویسندگی و کارگردانی کولم بایراد است. اولین فیلم ایرلندی زبانی است که نامزد دریافت جایزه اسکار (بهترین فیلم بین‌المللی) در نود و پنجمین دوره‌ی جوایز اسکار شده است. این یک نقطه‌ی عطف برای فیلم ایرلندی‌زبان است. فیلم اقتباسی از داستان کوتاهی نوشته‌ی کلر کیگان، نویسنده‌ی ایرلندی، به نام «راوی بی‌نام» در سال ۲۰۱۵  است.

داستان این فیلم در سال ۱۹۸۱ اتفاق می‌افتد و درباره‌ی یک دختر حدوداً ده‌ساله و گوشه‌گیر به نام کایت است. همان‌طور که از نام فیلم پیداست روایت فیلم هم مثل دخترک آرام و با درنگ پیش می‌رود. پیوند عمیق کایت با طبیعت آن هم وقتی آدم‌های اطرافش یا عصبانی‌اند یا دلخور، به طرز چشمگیری شاعرانه و زیباست. تا جایی که می‌توان گفت با یک فیلم شاعرانه روبه‌رو هستیم.

تمرکز این گونه فیلم‌ها بیشتر بر انتقال معنا و احساس یا ساختن نوعی حال و هواست که مخاطب را از چرخه‌ی اتفاقات عادی و منطق زندگی روزمره جدا می‌کند و نگاهی شاعرانه به او می‌بخشد. فیلم شاعرانه‌ی ناب، یعنی فیلمی که به تمامی از تصویرهای شاعرانه ساخته شده باشد.

سینمای شاعرانه الزاماً ربطی به کلام شاعرانه ندارد، زیرا در این هنر، فیلم‌سازها باید شاعر تصویر باشند و نه شاعر کلمه، آن‌چنان‌که مجسمه‌ساز شاعر حجم است، نقاش، شاعر رنگ، آهنگ‌ساز شاعرِ صدا و معمار، شاعر فضا است. پازولینی کارگردان، نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز و روشنفکر معاصر ایتالیایی در تعریف سینمای شعر می‌گوید: «سینمای شعر، سینمای اندیشه است نه سرگرمی؛ از این ‌رو، الزاماً متکی به معیارهای موردپسند مخاطب عام حرکت نمی‌کند… سینمای شاعرانه چیزهایی که عادت نشده را بازنمایی می‌کند».

بازی‌ها در این فیلم درخشان و تاثیرگذارند و بدون تکیه بر گفتار، احساسات شخصیت‌ها را به بهترین شکل به مخاطب منتقل می‌کنند. کارگردانی زیبا و با حساسیت اجرا شده است. مناظر زیبایی که به تصویر کشیده شده است گویای احساسات درونی شخصیت‌ها است. با کشف راز توسط دختر ساکت، فیلم با همان آرامی جلو می‌رود اما پایانی عمیقاً تکان‌دهنده دارد. پایانی که به دخترک معنای محبت و با عشق زیستن را با آدم‌ها یاد می‌دهد. تا جایی که در ادامه همان تصاویر در همان قاب معنای عمیق‌تر و زیباتری پیدا می‌کنند.

ستاره‌ی اصلی فیلم کاترین کلینچ همان دخترک ساکت است که تا به حال روی پرده نرفته است. اما بار کل فیلم بر دوش اوست و او هم به خوبی از عهده‌ی آن برآمده است.

 

یک صدای شاعرانه

در این قسمت قصد داریم دکلمه‌خوانی خسرو شکیبایی را معرفی کنیم. دِکلَمه یا روخوانی یا بِه‌خوانی به فن خواندن شعر یا متن به طوری که آهنگین و با شور و حرارت باشد و بتواند احساسی متناسب با موضوع نظم (شعر) یا نثر (متن) مذکور را به مخاطب القا کند، گفته می‌شود. کسی که دکلمه می‌کند را دکلماتور می‌گویند. دکلمه در اصل یک واژه‌ی فرانسوی است که از واژه لاتین declamation گرفته شده‌است. منظور از آن خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت‌های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام است.

خسرو شکیبایی هنرپیشه سینمای ایران بود. او تحصیلاتش را در رشته‌ی بازیگری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان برد. تا پیش از انقلاب فقط در عرصه‌ی تئاتر و دوبله فعالیت داشت و فعالیت حرفه‌ای در سینما را با بازی در فیلم «خط قرمز» (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) آغاز کرد. خسرو شکیبایی بیش از چهل فیلم سینمایی بازی کرده است. بازی در نقش حمید هامون در فیلم «هامون» ساخته‌ی داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقش‌هایی است که او ایفا کرده‌است.

خسرو شکیبایی پنج سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال ۱۳۴۷ وارد حرفه‌ی دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت. او علاوه بر هنرنمایی در نقش‌آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون،  برخی از سروده‌های فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود. بنابراین خوانش این شعرها با صدای دلنشین خسرو شکیبایی برای ما به یادگار مانده است.

کافی است عبارت دکلمه‌های خسرو شکیبایی را جستجو کنید و ساعت‌ها از صدای او در حال خواندن شعرهای شاعران بزرگ لذت ببرید؛ از جمله شعر درخشان سید علی صالحی، «حال همه‌ی ما خوب است، اما تو باور مکن.»

خروج از نسخه موبایل