هفتبرکه: اجرای نمایش «قهوه قجری» در دی و بهمن سال ۱۳۹۸ را نقطهی عطفی در تئاتر طنز گراش میدانند. گروه هنری صبا توانست با اجرای این نمایش، هم نظر تماشاگران عام تئاتر را کسب کند و هم مخاطبان خاص را. بازبینی فیلم این نمایش در سی و دومین نشست «تماشا»، روز سهشنبه ۲۳ خردادماه ۱۴۰۲ در کنار بازیگران و عوامل این نمایش، به هدف مرور دلایل این موفقیت انجام شد. به همین بهانه، علی فخری، کارگردان و بازیگر این نمایش، دربارهی کمدی مضحکه و نقیضه نیز صحبت کرد.
نمایشنامهی «قهوه قجری» نوشته آتیلا پسیانی تاکنون بارها در سراسر ایران اجرا شده است. در این نمایشنامه، داستان «هملت» از ویلیام شکسپیر به داستانی ساختگی در دربار قاجار تبدیل شده و در قالب طنز روحوضی یا سیاهبازی عرضه شده است. این بازی با داستان و ژانر باعث شده است که نمایشنامه به یک متن جذاب و چالشبرانگیز تبدیل شود.
گروه هنری صبا به خوبی توانسته بود در اجرای سال ۱۳۹۸ از پس این چالشها برآید. این نمایش با کارگردانی علی فخری و با بازی خود او به همراه محمود علیپور، عاطفه امینزاده، احمدرضا حیدری و حسینعلی مقتدری در سینما فرهنگ گراش به روی صحنه رفت و با استقبال خوب تماشاگران روبهرو شد. خبر و گزارش تصویری از این اجرا را در هفتبرکه ببینید (اینجا).
پس از تماشای فیلمتئاتر، علی فخری به عنوان مهمان ویژهی جلسه صحبتش را اینگونه شروع کرد: «من دوست دارم خوب و بد این کار را از شما بشوم. تا یک کار نقد نشود و در موردش صحبت نشود، من به عنوان کارگردان نمیتوانم پیشرفت کنم. متاسفانه در گراش بیشتر رسم تشکر کردن و بهبه و چهچه است؛ ولی من اعتقادم بر این است که وقتی کارم نقد میشود، من وادار میشوم بیشتر مطالعه کنم و کار بهتری ارائه بدهم.»
او با اشارهای به ژانرهای مختلف کمدی، به ژانر «قهوه قجری» پرداخت: «کار ما یک نقیضه است که بر اساس داستان هملت نوشته شده است و نویسنده آن را با یک فرم سنتی ایرانی ارائه کرده است.»
او سپس به توضیح شیوهی اجرای کارهایش پرداخت: «کار من بیشتر دلی است. متنی را میخوانم و اگر دوستش داشتم، کار میکنم. شاید خیلی هم تماشاگر نیاید ببیند. ولی من میخواهم که معدود کارهایی که انجام میدهم، متنی باشد که دوست داشت باشم. «قهوه قجری» هم اینطور بود و من افتخار میکنم که بچههایی هستند در کنارم که شیوهی کار من را تحمل میکنند. ما برای این نمایش چند ماه تمرین کردیم. خودم از ابتدا بازیگر کار نبودم، ولی بازیگرمان رفت و من مجبور شدم خودم بازی کنم.»
محمود علیپور، یکی از بازیگران ثابت نمایشهای فخری، نیز در مورد روند آماده شدن نمایش برای اجرا گفت: «این کار متفاوتی بود که به شخصه دوستش داشتم. ما اوایل تمرینها خیلی گنگ بودیم نسبت به کار. حس میکردیم هیچی به هیچی نمیخورد. در جریان درک موضوع، مسعود غفوری به ما کمک کرد که متوجه شویم نمایشنامه چه چیزی را از ما میخواهد و باید چطور بازیاش کنیم.»
علیپور در مورد خصوصیات این نمایش هم گفت: «کاری کاملا متفاوت بود نسبت به نمایشهایی که قبلا کار کرده بودیم. نه دکور داشتیم و نه المانهای دیگر را. ولی به عنوان یک بازیگر میگویم که تغییر شخصیتها کار را جذاب میکرد.»
حسینعلی مقتدری که نقش آچار فرانسهی گروه صبا را دارد، به یکی از حسنهای این نمایش اشاره کرد: «قهوه قجری یک چیزش خیلی خوب بود: این تنها نمایشی بود که به من چسبید چون هیچ دکوری نداشت! فقط یک بند رخت بود که هر شب میبستیم و باز میکردیم!»
احمدرضا حیدری، از بازیگران نمایش، نیز گفت: «این از کارهایی است که نسبت به گذشته نمایشیام با افتخار ازش نام میبرم. اینجا تشکر میکنم از علی فخری که مسیر نمایشیام را تغییر داد.»
محسن مهرابی، مدیر اجرایی نمایش، نیز گفت: «۲۱۰۰ نفر در هشت شب این کار را دیدند. کاری که جُنگ نیست. این نقطه عطفی در تئاتر گراش است. وجه تمایز این کار با کارهای قبلی این است که دراماتورژ داشت و این کار را خیلی متفاوت میکرد. ولی در نهایت کارگردان مجبور است که کار را گراشی کند و جاهایی در ترکیب بازیگرها هم دست ببرد.»
او ادامهی این روند را در نمایش کمدی در گراش لازم دانست: «قهوه قجری نباید ما را قانع کند به اجرای کمدی به این شکل. کاش کرونا نبود و دو سه کمدی دیگر به این شکل روی صحنه میرفت. تماشاگر ما اصولا سخت میخندد و عادت کرده است به تکههای سنگین. اگر کارهای باارزش که مخاطب را هم آموزش بدهد، اجرا شود، کار بزرگی است. ما سعی کردیم با ارائهی کار به شکل حرفهای، از بروشور و پوستر گرفته تا فیلمبرداری با سه دوربین، به مخاطبین احترام بگذاریم.»
مسعود غفوری، مشاور هنری این نمایش، نیز در مورد دراماتورژی کار صحبت کرد. او در توضیح ژانر نقیضه یا پاردوی پستمدرن گفت: این ژانر وقتی شکل میگیرد که نویسنده یک اثر کلاسیک را میگیرد و با آن بازی و شوخی میکند. ژانری قدیمی است که از قرنها قبل وجود داشته، اما در دوران پستمدرن، شکل و محتوای دیگری به خود گرفته است. اینجا دیگر خبری از هدف و پیام اخلاقی نیست، بلکه کاملا بر شکستن ساختار و کلانروایتها و بازی کردن با تمام عناصر نمایشی تاکید میشود.»
غفوری در مورد اجرای «قهوه قجری» هم گفت: «کار گروه صبا از جهاتی سخت بود، چون عمدهی مخاطبان در گراش شناختی از هملت ندارند و شاید درصد خیلی کمی از آنها از متوجه میشوند که این اقتباسی مضحکه از هملت است. از طرفی، هر چند مخاطب با فرم سیاهبازی آشناست، اما انتظار این همه بازی با ساختار را هم ندارد. اصولا در زمان اجرا، ما از کلمهی سیاهبازی استفاده نکردیم. به همین خاطر، گروه مجبور شده بود این لایههای ازدسترفته را با شگردهایی مثل اضافه کردن لهجهها و تکهپرانیها جبران کند.»
محمد خواجهپور نیز در ادامه گفت: «نمایش در واقع روی سه پایه بنا شده بود: نمایشنامهی هملت شکسپیر؛ تاریخ ایران با تاکید بر تاریخ قاجار؛ و نمایش ایرانی با تاکید بر سیاهبازی. ولی مخاطب با هیچکدام از این سه پایه آشنایی نداشت و این کار را در اجرا سختتر میکرد. به همین خاطر طبیعی بود که اشارات زبانی و مربوط به شهر گراش بیشتر در نمایش بیاید تا ارتباط با مخاطب حفظ شود. ویژگیهای نمایش سیاهبازی را هم در این نمایش داشتیم، از جمله لهجهها و موسیقی زنده و بگومگوی استاد و شاگرد و ….»
خواجهپور در انتها گفت: «فکر میکنم میشد یک سطح بالاتر رفت و یک ریسک کرد: این که روی پایهی چهارم که بخش گراشی شدن نمایش بود، بیشتر کار شود. ما این پیشنهاد را دادیم ولی پذیرفته نشد چون گروه اعتماد به نفس رفتن به آن سمت را نداشت و صرفا به عوان یک قلاب استفاده میشد که مخاطب را دوباره بکشاند. البته نقطه قوت نمایش همین بود که توانست با لایههای مختلفی که داشت، مخاطبان مختلفی را جذب کند. جا دارد که همین روال در اجرای نمایشهای طنز در گراش پی گرفته شود.»