اختصاصی گریشنا: هیات امنای مسجد صاحبالزمان (عج) به منظور مشورت و هماندیشی برای حل مسائل شهر و بخصوص مسئلهی محدوده، از تمام هیاتهای امنای مساجد و دیگر گروههای فعال شهر دعوت به عمل آورد.
در گفتگو با خبرنگار گریشنا، حاج صمصام کشتکاران، یکی از اعضای هیات امنای این مسجد، دربارهی این دعوت توضیح داد: «مدتی است که مسجد صاحب الزمان را به تکروی و حتی خیانت به گراش متهم میکنند، در حالی که این مسجد همیشه سعی کرده است با منطق و تدبیر و بر اساس مصالح و منافع شهر عمل کند؛ و در این راه از مشورت و همفکری اساتید و صاحبنظران زیادی هم استفاده کرده است. این بار نیز برای نشان دادن حسن نیت، از تمام فعالان و هیاتهای امنای مساجد تمام سطح شهر دعوت میکنیم که در مورد مسائل مهم شهر از جمله مسئله محدوده با هم شور و مشورت کنیم.»
مسئلهی تعیین محدوده در روزهای اخیر با نامههای دکتر مهرابی و جوابیههای دفتر جعفرپور در گراش و تهران باز هم داغ شده است. کشتکاران اظهار میکند: «در این میان طوری برای بعضی از مردم وانمود میشود که مسجد صاحب الزمان در مورد محدوده کمکاری میکند یا حتی به ضرر گراش کار میکند. در حالی که ما همیشه گفتهایم هر کس یک تومان بگذارد، ما دو تومان میگذاریم؛ هر کس یک قدم بردارد، ما میدویم. مساله محدوده برای ما هم از هر چیزی مهمتر است، همان طور که سالها پیش هم بوده است. ولی انگار بعضی دوستان میخواهند این را مساله جدیدی وانمود کنند و گناه کمکاری و فرصتسوزیهای گذشته را به گردن ما بیندازند.» این عضو هیات امنای مسجد صاحب الزمان به عنوان نمونهای از صحبتها و نوشتهها علیه مسجد، به این نوشته دکتر وقارفرد درباره انتخابات شورای شهر اشاره میکند و میگوید: «ضمناً اخیراً اطلاعیه یا اعلامیهای منتسب به دکتر حسن وقارفرد در سطح شهر پخش شده است که در آن اتهاماتی به بعضی از افراد مسجد نسبت داده شده است. ما اعلام میداریم به منظور تنویر اذهان همشهریان عزیز از دکتر حسن وقارفرد دعوت به عمل آورده تا چنانچه ایشان سند و یا مدرکی دال بر خیانت کارکنان مسجد دارند در مقابل نمازگزاران ارائه دهند تا خادم از خائن تشخیص داده شود. در غیر این صورت، ما گفتههای ایشان یا هر شخص دیگری را که بر چنین طبلی که بوی نفاق و تفرقه میدهد بکوبد، کذب محض میدانیم و باید جوابگوی خدا و خلق خدا باشند.»
صمصام کشتکاران از هجمهای که به خاطر دایر کردن دفتر جعفرپور، نماینده مجلس، به مسجد صاحب الزمان وارد میشود نیز سخت گلایهمند است و اظهار میکند: «اگر بزرگان شهر بگویند این دفتر را ببندید، ما همین امروز تعطیلاش میکنیم. هم آقای غلامی از این همه فشار رها میشود و هم میتوانیم دفتر را اجاره بدهیم. ولی ما این همه هزینهی مادی و معنوی میدهیم چون اعتقاد داریم بالاخره بودن این دفتر بهتر از نبودن آن است. اگر با منطق و حرف حساب به ما نشان بدهند که نبودن دفتر به نفع و صلاح شهر و شهرستان است و ما هیچ کاری با نماینده نداریم، ما به نظر بزرگان و صاحبنظران و اساتید احترام میگذاریم.»
علی دیباچی، نماینده هیات امنای مسجد صاحب الزمان، نیز با اشاره به نقش مساجد در تصمیمگیری و ارشاد مردم گفت: «دامن زدن به اختلافات آن هم از طرف مساجد کار پسندیدهای نیست. ما از سال گذشته تاکنون بارها از دوستان قدیمیمان در مساجد تمام سطح شهر دعوت کردهایم. جلسهای هم با دوستان مسجد ولی عصر (عج) داشتیم که تقریبا همه آنها نیز در آن شرکت داشتند، و دربارهی بسیاری از موارد صحبت کردیم و تقریبا به مواضع مشترکی هم رسیدیم. ولی ما انتظار داشتیم هر دیدی، بازدیدی هم داشته باشد، که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. حالا باز هم ما پیشقدم میشویم تا هم حسن نیت خودمان را نشان داده باشیم، و هم سعی کنیم با استفاده از تجربه و نظریات همگان، راه بهتر را برای حل مشکلات و مسائل شهر پیدا کنیم. بخصوص که در آستانه انتخابات مهم شورا هم قرار داریم، و باید برای داشتن انتخابات پرشور و حسابشده تلاش کنیم.»
تکمیل خبر:
در بخش نظرات این خبر دکتر امیرحمزه مهرابی یادداشت کوتاهی نوشته است که برای تکمیل مطلب به این بخش افزوده شد:
دکتر مهرابی: بنده به نوبه خود به این برادران به خاطر این اقدام و پیشنهاد خداپسندانه و خیرخواهانه تبریک عرض میکنم و از صمیم قلب دست تکتک آنها را میبوسم.
از برادران مسجد ولیعصر(عج) هم درخواست برادرانه و عاجزانه دارم دست دوستی بهم بدهید و کدورتها را کنار بگذارید و با هماهنگی بیشتر از گذشته به مردم دوستداشتی و بی غل و غش گراش خدمت کنید. (گفته می شود دو سر طناب وقتی پاره میشود و دوباره گره میخورد به هم نزدیکتر میشوند.) مطمئنم این بار با تعریف سازو کار هایی برای همکاری، این کدورتها پیش نخواهد آمد.
تصمیم در مورد دفتر دکتر جعفر پور به هیات امناء مسجد مربوط میشود ولی اگر از بنده نظر بخواهید پیشنهاد میکنم در محل دیگری مستقر بشود بهتر است تا شائبهای باقی نماند.
در مورد کاندیداهای شورا هم اگر به لیست مشترک از هر دو محله برسید خیلی عالی است ولی اگر احتمال میدهید در این مرحله مقداری مشکل است، فعلا آن را رها کنید و برای وقت دیگری بگذارید.
هر کمکی هم از این برادر کوچکتان ساخته است، بفرمایید با کمال میل انجام میدهم. اگر امر بفرمایید و حضورم در گراش میتواند مفید باشد، با وجود این که واقعا سرم شلوغ است ولی برای بازگشت همدلی حاضرم حتی با پای پیاده و مشتاقانه خدمت برسم.
می خواستم پیرو این خبر، نوشته ای مفصلتر و در قالب یک نامه بنویسم ولی از بس خوشحال شدم بیدرنگ و بدون فوت وقت این کامنت را گذاشتم….از خداوند برای همدلی و صمیمیت بیشتر دوستان و همرزمان گذشته و حال طلب کمک میکنم .
و این هم نامه حسن وقارفرد:
بنام خدا
با سلام و با آرزوی موفقیت شما برادران و خواهران عزیزم در کلیه امور زندگی بخصوص در راه خدمت به گراش عزیز و مظلوم.
۱- خوشحالم از اینکه چنین متنی در سایت چاپ شده و اظهار نظر های بسیار متین و خوشحال کننده ای بیان شده است. امیدوارم همین تفکر خود راهگشائی باشد برای اتحاد و هم دلی بیشتر و در مدت کوتاه باقیمانده لیستی از افرادی تهیه کنیم و به شورای شهر بفرستیم که دغدغه گراش داشته باشند.
۲- صمصام عزیز من علیه هیچ مسجدی صحبت نکردم ونوشته ای هم بقلم تحریر در نیاوردم و از شب نامه هم خبری ندارم، بلکه معتقدم که مساجد مکان های مقدسی هستندو نباید این کشمکش ها را به مساجد کشاند و نسبت داد. فقط انتقاد من از شخصی بود که برای انتخاب شدنش (۱% هم امکان نداشت) از پیر مرد ۹۲ ساله (پدرم) تا جوانهای ۱۶ ساله قبل از باز شدن دربها صف کشیده بودند تا رایشان را بیک گراشی بدهند. چند صبائی نگذشته بود که فرش قرمز پهن شدو آقا تشریف آوردند و دفتر دستک راه انداختند، در همان روز آقای جعفر پور لایه ای به دولت داده بودند برای استان شدن لارستان که با مخالفت نمایندگان داراب، جهرم، و لامرد مواجه شده و از دستور کار دولت خارج کردند. من از مسئول دفتر ایشان تقاضا می کنم که کپی از این لایه را بین مردم گراش پخش کنند و ببینید گراش در کجای این لایه قرار دارد. بقول یکی از دانشجویان لاری بنده (خانم مهندس ق) می گفت وقتی ما کو چک بودیم بما می گفتند، گراش کوچه ای از لار است، حالا می فهمیم که بزرگتر از یک کوچه است.
۳- صمصام عزیز ما نه خائنیم و نه خیانتکار، من هم مثل شما درد گراش دارم و قلب هر دوی ما برای گراش عزیز می طپد. ما دنبال گراشی آباد، آزاد، و مستقل هستیم و می خواهیم از امانتی که نیا کان ما بما سپردند خوب و بنحو احسنت نگهداری کنیم و شهری آبادتر، آزادتر، و مستقل تر به فرزندان خود تحویل دهیم. که آیندگات بر ما افتخار کنند و به خود ببالند که چه خوب نیک اندیشانی بودند پدران و مادران ما.
۴- شاید همین عشق به گراش و گراشی باشد که حدود ۳۰۰۰-۲۰۰۰ صفحه کتاب در رابطه با تاریخ ، اداب، و رسوم منطقه مطالعه کرده و دست بقلم برده تا تاریخ گراش عزیز را به رشته تحریر در آورم (اگر مشغله زندگی بمن اجازه دهد). نام کتاب “گراش پارسیان” زیرا ما نه لاری هستیم و نه لارستانی، بلکه از دیار پارسیانیم و روزی دارای حکومت و جاه و جلالی بودیم. همین کلات (همایون دژ) هر روز دارد با ما حرف می زند اما کسی نیست که حرف های او را بشنود. بعضی مواقع صحبت از خانه سازی یا درخت کاری روی کلات می شود در صورتی که یک دنیا هویت زیر این مخروبه ها پنهان شده است.
۵- مرز هر مملکتی ناموس آن مملکت است، مرز هر شهری ناموس آن شهر است، و مرز هر خانواده ای (چهار دیواری) ناموس آن خانواده است. گراشی در طول تاریخ “مردش به غیرت و همت و زنش به حیاء و عصمت” معروف بوده، من و شما پاسدار این ارزشها هستیم. فکر می کنم بهتر است باین مسائل دامن نزنیم، حرف زیاد است، حضورا خدمتتان عرض خواهم کرد.
والسلام – خادم مردم گراش- حسن وقارفرد گراشی