نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

آیین چراغی برای دکتر محقق: یک پزشک در قامت یک مدیر

هفت‌برکه: ۲۲ سال پیش، شیخ احمد چند نفر را به منزل پدرش فرستاد و درخواست کرد که رییس بیمارستان شود و او پذیرفت. از آن زمان تا حالا که بیمارستان گراش مجهزترین مرکز درمانی جنوب استان فارس است، او دست از خدمت به مردم برنداشت.

یک روز بعد از سالروز تولدش، دوستان، همکاران و هم‌کلاسی‌های دوران مدرسه‌اش در مطبش در ساختمان سیمرغ دور هم جمع شدند تا سید جواد در یک جمع صمیمی در سیزدهمین آیین چراغی که برای اوست، شمع کیک تولدش را فوت کند. 

چراغ خدمت را خاموشی نیست

این دومین برنامه آیین چراغ بعد از هفت سال وقفه است، برنامه‌ای که به ابتکار موسسه‌ی فرهنگی و هنری هفت‌برکه برای پاسداشت چهره‌های اجتماعی، علمی، فرهنگی و هنری شهر برگزار می‌شود.

محمد خواجه‌پور، مدیر رسانه‌های هفت‌برکه، اولین کسی است که در این جمع صحبت می‌کند. او با توضیح کوتاهی درباره‌ی اهداف برگزاری برنامه آیین چراغ شروع کرد: «برنامه آیین چراغ با استناد به شعر «آیین چراغ خاموشی نیست» با این هدف برگزار شد تا بتوانیم از کسانی که خدمتی به این شهر کرده‌اند، تقدیر کنیم؛ با این رویکرد که بگوییم هنوز به یادشان هستیم و این پاسداشت در کنار دوستان، مشوقی باشد برای آن‌ها تا این مسیر را ادامه دهند و همچنان به شهر گراش خدمت کنند. حدود ۷ سال پیش این برنامه شروع شد و در این برنامه افراد مختلفی تقدیر شدند دوره جدید با استاد اکبری شروع شد و برای دومین ماه، در خرداد در خدمت دکتر محقق هستیم.»

خواجه‌پور در مورد خدمات دکتر محقق نیز به شکلی خلاصه گفت: «دکتر محقق یکی از کسانی هستند که در گسترش علوم پزشکی و خدمات درمانی در گراش موثر بودند و می‌شود گفت که عمرشان را در این راه گذاشتند. دکتر محقق از زمانی که فارغ‌التحصیل شد، در حوزه‌ای که کمتر مورد علاقه پزشکان است، فعالیتش را با کار مدیریتی آغاز کرد. و حالا دور هم جمع شده‌ایم تا هم او از خودش برایمان بگوید و هم دوستانش که شناخت بیشتری از او دارند خاطراتشان را برایمان تعریف کنند.»

پدرم می‌گوید تا می‌توانی به مردم خدمت کن

سید جواد محقق یکم خرداد ۱۳۴۷ در گراش به دنیا آمد. او سال ۱۳۷۵ مدرک دکترای پزشکی عمومی را از دانشگاه علوم پزشکی شیراز گرفت. دکتر محقق فرزند سید جعفر است، کسی که برادرش سید خلیل و فرزندش سید محمد را در جنگ با عراق از دست داده و از چهره‌های مورد اعتماد مردم گراش و منطقه است.

سید جواد سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد و حاصل آن دو فرزند پسر است. سید امیر مدرک کارشناسی ارشد جنین‌شناسی دارد و در حال حاضر مشغول گذراندن دوران سربازی است. سید سعید دانشجوی مهندسی برق است.

سید جواد محقق که از استقبال دوستانش برای حضور در این برنامه غافلگیر شده است، تاکید می‌کند که تلاشش عمل به وصیت پدرش است: «پدرم همیشه می‌گوید تا می‌توانی به مردم خدمت کن. گراشی‌ها پدرم را می‌شناسند. خود او هم شخصیتی حامی دارد و به همه کمک می‌کند. من هم روی همین وصیت تاکیدم را گذاشتم روی خدمت به مردم. لذت می‌برم از خدمت به مردم و هدفم بسط و گسترش خدمات بهداشتی و درمانی در منطقه خودمان است.»

او در مورد شروع و نتیجه‌ی کار هم می‌گوید: «همیشه مراکز درمانی گراش را با شیراز مقایسه می‌کردم چون خودم دانشجوی علوم پزشکی شیراز بودم. آنجا می‌دیدم مریض‌هایی از مناطق جنوب استان قبل از رسیدن به بیمارستان شیراز در بین راه جانشان را از دست می‌دادند. از این موضوع ناراحت می‌شدم و با خودم می‌گفتم باید خدماتی که در حوزه درمان در شیراز است در گراش هم باشد. پاشنه را کشیدم و با کمک خیرین، مخصوصا مرحوم شیخ احمد و فرزندانش، یک مرکز درمانی معمولی به مجهزترین بیمارستان منطقه و جنوب استان فارس تبدیل شد. مرکزی که مریضان کم‌بضاعت خدمات ارزان می‌گیرند، مریضان مستاصلی که از سایر مناطق دیگر می‌آیند و خدمات درمانی می‌گیرند و لبخند رضایت آن‌ها و دعای خیرشان برای ما کافی است.»

سید جواد مرور خاطراتش را از معلمان و دوستان دوران مدرسه‌اش شروع می‌کند: «در مقطع ابتدائی در مدرسه برق روز، در پایه راهنمایی در مدرسه ابدی و شهید جعفری بودم و دوران دبیرستان را در دبیرستان حاجی‌پور گذراندم. دو سال هم در دبیرستان مدرسه ایرانیان کویت درس خواندم. اسامی اکثر معلمین و دبیرانم یادم است و احساس دین نسبت به آن‌ها دارم: مرحوم خانم منور، آقای تقوی، آقای ده‌بزرگی، آقای سعیدی، آقای کامیاب، آقای میراحمدی، آقای وفاپور، آقای حق‌شناس، آقای فاتحی، آقای حق‌دوست، آقای رحیمی‌نژاد، آقای ایزدی، آقای مهندس وقارفرد، آقای نوروزی، آقای چترآذر و آقای آشفته خیلی برایم زحمت کشیدند و بر گردنم حق دارند.»

او در ادامه، اسامی همکلاسی‌های قدیمی و رفیقان امروزش را هم مرور می‌کند: «با آقایان دکتر سرخی، عزیز نوبهار، دکتر ایزدی، دکتر مقدسی، دکتر حسن‌زاده، دکتر حسن‌پور، اصغر متین، دکتر محمودی، دکتر حسن‌نژاد، دکتر عبدالهی، احمد حقیقی، جواد اکبری، مرتضی حسینی و ابوالحسن زارعی هم‌کلاس بودم و رفاقت دارم.»

دکتر محقق وقتی داشت در دانشگاه، رشته مهندسی زمین‌شناسی می‌خواند، فهمید برای این کار ساخته نشده است و از دانشگاه انصراف داد: «ابتدا رشته مهندسی زمین‌شناسی قبول شدم. دو سال هم درس خوندم ولی علاقه‌ای نداشتم و انصراف دادم و دوباره کنکور شرکت کردم و پزشکی شیراز قبول شدم و با علاقه زیاد در سال ۱۳۶۸ تحصیلات پزشکی را شروع کردم.»

شیخ احمد خواست رییس بیمارستان شوم

او از زمانی می‌گوید که شیخ احمد از او خواست رییس بیمارستان شود: «به محض این که طرح دوساله‌ی پزشکی را در شبکه بهداشت لارستان (بیمارستان خنج و بیمارستان و مرکز بهداشت اوز) به اتمام رساندم، مرحوم شیخ احمد چند نفر را فرستاد منزل پدرم و درخواست کرد که رییس بیمارستان بشوم. بلافاصله پذیرفتم. شوق خدمت به زادگاهم مانع از پرداختن به کار انتقاعی شد و به مدت هفت سال رییس بیمارستان ماندم و در این مدت با حمایت‌های مرحوم شیخ احمد، هیات امنا و به‌ویژه نماینده ایشان، آقای حاج قنبر سلطانی، نسبت به توسعه بیمارستان اهتمام ویژه داشتم به طوری که به یکی از بهترین و مجهزترین بیمارستان‌های استان فارس تبدیل شد و مرکز ارجاع بیمارن منطقه جنوب فارس و بخش‌های از استان های هرمزگان و بوشهر است.»

می‌گوید: «جز این، نسبت به راه‌اندازی دانشکده پیراپزشکی گراش که بعدها به علوم پزشکی تبدیل شد اقدام کردم و پس از استقلال دانشکده علوم پزشکی گراش که باعث تحول شگرفی در گراش و منطقه شد، سمت‌های مختلفی داشتم، از جمله پنج سال معاونت توسعه و سه سال معاونت درمان. در یک سال اخیر هم رییس شورای راهبردی و سیاست‌گذاری دانشکده هستم. علاوه بر این به عنوان معاون درمان بیمارستان هنوز مشغول به کار هستم و عصرها نیز در مطب خصوصی خودم فعالیت دارم.»

دکتر محقق با گروه‌های مختلف خیرین گراش در ارتباط است و با آن‌ها همکاری دارد. می‌گوید: «از خیرین بزرگوار برای ساخت‌وساز مراکزی مانند توسعه بخش‌های بیمارستان، ساخت مجتمع درمانی آبشار، درمانگاه سعادت، درمانگاه حضرت ابوالفضل(ع) و خرید تجهیزات پیشرفته بیمارستانی درخواست مساعدت مالی می‌کردم و اکثر مواقع پاسخ مثبت می‌گرفتم. از میان گروه‌های مختلف خیرین، مرحوم شیخ احمد بیشترین تاثیرگذاری را در همه حوزه‌ها داشتند و در ادامه کار، فرزندان بزرگوار ایشان هستند که با آن‌ها ارتباط بیشتری دارم. همت تمام خیرین عزیز جای تقدیر دارد.»

همکاری دکتر محقق با خیرین تنها محدود به حوزه درمان و بهداشت نیست. او در موسسه خیریه امام علی(ع) که خدمات گسترده‌ای دارد، موسسه خیریه مسکن‌ساز گلستان (خال زینل) و موسسه خیریه بیمارستان امیرالمومنین(ع)، عضو هیات مدیره است و مشغول به فعالیت عام‌المنغعه و اجتماعی است.

سید جواد در سخن دوستان

در بخش دیگر برنامه آیین چراغ، دوستان و همکاران دکتر محقق که در این برنامه حاضر بودند، از او گفتند و شنیدند.

مهندس هادی هادی‌پور، مدیر بیمارستان گراش، با بیان این که دکتر محقق حق برادر بزرگتری را به گردن من دارند، گفت: «حدود شانزده سال است به صورت مستقیم با بیمارستان سر و کار دارم و در این مدت اگر کسی حامی بود، آقای دکتر محقق بود. در بخش بهداشت و پزشکی در شهر گراش اگر آقای دکتر نفر اول نباشد، دومی حتما خودش است. چندین بار در نمایشگاه تجهیزات بیمارستانی در تهران حضور داشتم. همیشه هر جا مراجعه می‌کردم اگر می‌گفتم از گراش هستم، در آن شرکت و غرفه تعریف و تمجید دکتر محقق بود. اغراق نیست اگر بگویم تمام تجهیزاتی که الان در بیمارستان گراش است و مردم دارند از آن استفاده می‌کنند، همه با پیگیری دکتر محقق فراهم شده است.»

دکتر سمیعی که در حال حاضر رییس بیمارستان است، نیز گفت: «من دکتر را از ده دوازده سال پیش می‌شناختم. از همان موقع تا الان، همیشه تلاش‌های دکتر برای پیشرفت بیمارستان گراش بوده و من حالا بیشتر پی بردم که چقدر زحمت کشیدند و با تلاش خالصانه کمک کردند که بیمارستان رشد کند و به این مرتبه و درجه‌ای که الان دارد برسد. من به عنوان همکار و دوست به او افتخار می‌کنم و از این که درکنارشان به مردم خدمت می‌کنیم، خوشحالم.»

دکتر منوچهر حیدری، متخصص رادیولوژی، که پیش از این به عنوان معاون درمان فعالیت داشت و مطب او در ساختمان پزشکان مقابل مطب دکتر محقق است، گفت: «من هر چیزی یاد گرفتم و به هر جایی رسیدم، یک درصدی مهمی از پیشرفت‌هایم را مدیون دکتر هستم. چند سفر مدیریتی داخلی و خارجی هم با هم داشتیم. مختصر و مفید بگویم که وقتی در سفر بود هم با ما نبود چون در طول سفر هم تمام‌وقت مشغول صحبت با خیرین و انجام کارهای مدیریتی بود! تنها نقطه‌ی تقابل من با دکتر محقق این است که من استقلالی‌ام و دکتر محقق پرسپولیسی. در هر صورت افرادی مثل دکتر کم هستند. گاهی نسبت به او بی‌مهری شده است اما امیدواریم که بودنش را قدر بدانیم.»

برادرش، سید یوسف محقق، در این جمع به یک جمله کوتاه بسنده می‌کند: «برادرم باعث افتخار خانواده است.»

پسرش، سید امیر، که زحمت اصلیِ هماهنگی برای برگزاری این نشست دوستانه را هم متحمل شده بود، پیگیری و مدیریت جدی پدرش را مهم‌ترین ویژگی او می‌داند و می‌گوید: «از بین ویژگی‌هایی که بابا دارد، مهم‌ترین آن سماجت و پیگیری در کارشان است. من که به دنیا آمدم بابا در شیراز دانشجو بودند. چند سال بعد در شهرهای اطراف طرح می‌گذراندند و بعد در پاساژ صادق مطب داشتند و بعد از آن نیز در بیمارستان مسئولیت گرفتند. من هر چه به یاد دارم بابا همیشه در رفت‌وآمد و سفر بودند و در شیراز و تهران مسائل مربوط به بیمارستان را پیگیری می‌کردند. این تلاش او برای من مقدس بود، علی‌رغم این که ما خیلی از فرصت‌های با هم بودن را از دست می‌دادیم، ولی همیشه به او افتخار می‌کنم.»

محمدعلی شامحمدی، مدیر عامل موسسه هفت‌برکه، گفت: «یکی از ویژگی‌های دکتر محقق این است اگر کسی با ایشان تماس بگیرد و نتواند جواب بدهد، هر زمان که فرصت شد، خودشان تماس می‌گیرند. این خصوصیتی است که ما معمولا در بین مدیران دولتی کمتر می‌بینیم.»

مهدی آینه‌افروز، رییس سابق اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش و از دوستان دکتر محقق می‌گوید: «دکتر هر کمکی که برای پیش بردن برنامه‌ها و اهداف بیمارستان و رفع موانع و مشکلات در رشته پزشکی و برای حمایت از بیماران باید انجام می‌دادند، انجام دادند. خودم دیدم که از تفریحاتشان برای خدمت به مردم می‌گذشتند. امیدوارم فعالیتشان تداوم داشته باشد چون بازنشستگی پایان خدمت نیست.»

آینه‌افروز خاطره‌ای از وظیفه‌شناسی و نوع‌دوستی دکتر محقق نیز تعریف کرد: «در جلسه‌ای در فرمانداری بودیم. حاضران در جلسه با دادن خدمات بهداشتی و درمانی به اتباع بیگانه مخالفت می‌کردند و می‌گفتند نباید به آنها خدمات داد. اما دکتر در آن جلسه، مقابل همه حرف‌ها ایستاد و گفت: «ما هر مریضی را با هر دین و مذهب و نژاد و آیینی که داشته باشد، مداوا می‌کنیم و کار درمانی را برایشان انجام می‌دهیم. ما در درمان بیماران هیچ نوع تفاوتی قائل نیستیم.» این دیدگاهی که ایشان دارند، باعث افتخار شهر است.»

محمد شکاری، رییس جمعیت هلال احمر گراش، با اشاره به ارتباط و همکاری خوب بین هلال‌احمر و بیمارستان گفت: «هلال احمر و بیمارستان تعاملات خوبی با هم دارند و این یک حُسن است که ما هیچگاه مشکلی با بیمارستان نداشتیم و همیشه در تعامل بودیم. دکتر محقق مدیریت در سایه را خوب انجام می‌دهند و همیشه موفق بودند و جزو مسئولینی هستند که در شهرستان همیشه فکر مردم بودند. چون ما در هلال احمر کارمان همین است، مردمداری را در دکتر دیده‌ایم.»

دکتر عابدین، همکار او که در این جمع حضور داشت، گفت: «استاد حامی خوبی برای من بودند و من را حمایت کردند. یکی از دلایل اصلی که در گراش ماندگار شدم، استاد محقق بود. خدا را شکر که مطب‌مان در یک طبقه است و همیشه از صحبت‌هایش استفاده می‌کنم. ایشان یکی از نعمت‌های بزرگ بیمارستان گراش هستند.»

خاطره‌ای که احمد حقیقی از بازی دکتر محقق در نقش «گُل‌جوادِ پاکستانی» تعریف می‌کند، پایان‌بخش این برنامه بود: «دستگاه اکسیژناتور در ایران نبود و چون عمل قلب در بیمارستان وابسته به داشتن این دستگاه بود، ما مجبور شدیم به دبی سفر کنیم. یک شرکت اردنی مسئول فروش این دستگاه بود، اما می‌گفتند چون ایران تحریم است، امکان فروش به ایرانیان را ندارند. اینجا بود که دست به کار شدیم و ما دو نفر، نقش روسای بیمارستان ابن‌سینای کابل را بازی کردیم: من شدم «گل‌احمد» و دکتر شد «گل‌جواد»! و توانستیم هشت دستگاه تحویل بگیریم و آن را با لنج به ایران برسانیم.»

 

خروج از نسخه موبایل