نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

یک تماشای متفاوت: میهمانی در نمایش افاده‌ها طبق طبق

هفت‌برکه: اعضای انجمن نمایش گراش در بیست و نهمین برنامه‌ی «تماشا»، مهمان گروه نمایش «افاده‌ها طبق طبق» بودند تا این نشست به شکلی متفاوت از نشست‌های قبل برگزار شود. نمایش کمدی «افاده‌ها طبق طبق» به نویسندگی داوود فتحعلی بیگی و کارگردانی سید محمد شریفی، کارگردان و بازیگر پیشکسوت لار، از پنجم تا بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ در تالار وحدت لار اجرا می‌شود. به این بهانه، به جای تماشای فیلم‌تئاتری در ژانر کمدی، اعضای انجمن روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت به تماشای این نمایش رفتند و پس از اجرا نیز به صحبت‌های کارگردان نمایش درباره‌ی «سنت سیاه‌بازی در تئاتر ایران» گوش فرا دادند.

وقتی استاد مهدی شکیبا و محمد غلامی روی صندلی کنار صحنه نشستند و شروع به نواختن تار و تمبک کردند، یعنی نمایش شروع شده است. دقایقی بعد یک نوازنده دیگر نیز به آنها اضافه شدند و صحنه را آماده‌ی حضور سیاه سرخپوش کردند که خوش‌آمدی بگوید و بعد هم سید محمد شریفی، کارگردان نمایش، و دستیارش برای خوش‌آمدگویی آمدند. شریفی گفت: «این یک برنامه تخت حوضی و سیاه‌بازی است. ما حدود نه ماه تمرین کرده‌ایم و‌ امیدوارم لبخند به لبتان بیاوریم.» با خارج شدن آنها، نمایش شروع شد.

«افاده‌ها طبق طبق» داستان یک حاجی است که دو دختر دارد و قرار است برای آنها خواستگار بیاید. انتظارات دخترها از خواستگارها باعث جدالی بین دو جبهه می‌شود و معرکه‌ای برای سیاه درست می‌کند که همه را دست بیندازد و برقصد و تماشاگران را بخنداند.

سید محمد شریفی که خود یکی از اعضای هیات نظارت نمایش لار است، پس از اجرای نمایش به صحبت در مورد نمایش سیاه‌بازی پرداخت. او گفت: «من از قدیم علاقه به کارهای سنتی داشتم و در این زمینه مطالعه می‌کردم. در کلاس آقای جابر عناصری در اراک و نادر شهسواری در لار درباره سیاه‌بازی هم شرکت کردم و یک نمایش هم به نام «سلیمان و گل اندام» را قبل از سال‌های کرونا در لار به روی صحنه بردم و در گراش هم در فضای باز اجرا کردیم.»

شریفی در مورد متن نمایش «افاده‌ها طبق طبق» نیز گفت: «تا این که به این متن علاقه‌مند شدم. اجرای متن اصلی نزدیک به سه ساعت زمان می‌برد، و من کمی تغییرش دادم چون قصه اصلی بد تمام می‌شد. من گفتم سیاه‌بازی نباید بد تمام شود، چون کمدی است و باید شاد تمام شود. در بازبینی نمایش هم اعضای هیات نظارت گفتند دو ساعت و ربع زیاد است، پس تبر برداشتیم و ۴۵ دقیقه از کار کم کردیم. این کار سال ۸۵ نوشته شده است. شاید برای آن زمان خوب بوده، ولی الان خیلی چیزهایش خنده‌دار نیست. دوستان یاری کردند و تعدادی هم نایاری کردند و کار را به اینجا رساندیم.»

شریفی سپس به بازگویی تاریخچه‌ و خصوصیات نمایش روحوضی و سیاه‌بازی پرداخت. «عقیده بر این است که سیاه‌بازی از خیلی دور وجود داشته است، ولی در دوره معاصر رونق زیادی گرفت و در مهمانی‌ها و عروسی‌ها و… اجرا می‌شد. یک تخته روی حوض وسط حیاط می‌گذاشتند و روی آن برنامه اجرا می‌کردند. به همین خاطر «روحوضی» نامیده می‌شود. از سر شب برنامه شروع می‌شده تا صبح: بازیگرها اجرا می‌کردند و نوازنده‌ها می‌نواختند و رقاص‌ها می‌رقصیدند و برنامه‌های مختلف دیگر. بین نمایش هم گروه اکروبات و شعبده‌باز و ‌معرکه‌گیر و الاغ‌سواری می‌آمدند و برنامه را شاد می‌کردند. به اینها می‌گفتن کارد مطبخ.»

او در مورد خصوصیات نمایش سیاه‌بازی هم گفت: «کار عمدتا بداهه‌پردازی بود. یعنی فقط روند داستان به بازیگرها گفته می‌شده و متنی در کار نبوده است. از شگردهای مختلف مثل پرگویی سیاه، تکرار، حرف‌توحرف، نعل وارونه، پشت دری، همدردی، تکه‌پرانی و پکری و دست انداختن استفاده می‌کردند و کار را پیش می‌بردند. در میان شخصیت‌ها، سیاه از همه پررنگ‌تر است که داستان را پیش می‌برد. زبانش هم کاکایی است که از زنگبار آفریقاست. او کودن‌نما ولی زیرک و متخصص انواع رقص‌هاست.»

شریفی در مورد اهمیت لباس در سیاه‌بازی نیز گفت: «لباس‌ها نمادین و تکراری و آشنا هستند و نشان‌دهنده شخصیت. شخصیت‌های نمایش شامل سیاهپوش (که بدنی نرم دارد و رقصنده خوبی است و رک‌گو و زبان درنده و خودمختاری دارد)؛ شاهپوش (که بزرگ‌جثه و ظاهرا شجاع است ولی در واقع ضعیف و ترسو است)؛ وزیرپوش (که چاپلوس و متملق و حیله‌گر است)؛ زن‌پوش و دخترپوش که معمولا دختر حاجی یا زن حاجی هستند؛ جوان‌پوش و پیرپوش؛ شلی‌پوش (که تنبل و تن‌پرور است و صلاحیت نشستن بر جای پدر را ندارد)؛ لوده‌پوش؛ و سیاهی لشکرها و نیزه‌دار و جارچی و طبال است. کل مجموعه را در قدیم «مطرب» می‌نامیدند.»

شریفی نمایش سیاه‌بازی را با نوعی کمدی قرون وسطایی در اروپا به نام «کمدی دل‌آرته» مقایسه کرد: «آن نوع نمایش هم با ماسک و پانتومیم و موسیقی و آکروبات‌بازی همراه بوده و عموما در فضای باز اجرا می‌شده است. استندآپ‌کمدی هم یکی از شاخه‌های سیاه‌بازی محسوب می‌شود.»

او در مورد گروه سیاه‌بازی نیز گفت: «این گروه یک مدیر گروه داشته که سردسته یا سربازیگر نامیده می‌شده، و بقیه اعضا دست‌پوش یا تن‌پوش و صورت‌پوش بوده‌اند که در واقع بازیگران نمایش بودند. گروه موسیقی و رقصنده‌ها را هم نمی‌توان از سیاه‌بازی جدا کرد. گروه شالی‌کش یا صندوق‌دار هم داشته که تدارکات کار را انجام می‌دادند. یعنی از روز قبل، اتاق صورتخانه را راه می‌انداختند و لوازم را آماده می‌کردند. اگر کسی می‌خواست وارد گروه سیاه‌بازی شود، باید از صندوق‌داری شروع می‌کرد.»

شریفی در نهایت در مورد اهمیت مطالعه در مورد سیاه‌بازی گفت: «در دوران معاصر، بزرگانی همچون علی نصیریان و بهرام بیضایی و داوود فتحعلی بیگی در این زمینه مطالعات زیاد و کارهای شاخصی انجام دادند.»

محمدحسین نراقی، بازیگر نقش سیاه در این نمایش و یکی از طنزپردازان پیشکسوت لار، نیز گفت این اولین کار سیاه‌بازی اوست. او که سابقه‌ی زیادی در نمایش‌های کمدی «ببه‌یعقوب» در لار دارد، به بازگویی تجربه‌هایش از بازیگری طنز پرداخت.

عبدالرضا افشار، یکی از طنزپردازان باسابقه گراش، در انتها از گروه نمایش «افاده‌ها طبق طبق» برای اجرای این نمایش در گراش نیز دعوت کرد.

 

نشست‌های تماشا را از این صفحه دنبال کنید.

خروج از نسخه موبایل