هفتبرکه – سمیه کشوری: معرفی فیلم «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری، و موسیقی کیتارو (ماسانوری تاکاهاشی)
ماهی و گربه: گرداب مرگ
«ماهی و گربه» به کارگردانی و نویسندگی شهرام مُکری دومین فیلم بلند او محسوب میشود که در صد و سی دقیقه اتفاق میافتد. فیلم داستانِ چند دانشجوی دختر و پسر را بازگو میکند که برای شرکت در جشن بادبادکبازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست. داستان بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. گویا در سال ۱۳۷۷ خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه رستورانی بین راهی گوشت چرخکردهی انسان را میپخته است.
در ابتدا به نظر میرسد میخواهیم یک فیلم جنایی و خشن ببینیم اما فیلم عاری از خشونت فیزیکی است و فقط نشانههایی ما را به جنایت ارجاع میدهد. فیلم در یک سکانسپلان اتفاق میافتد و یکی از دلایل متفاوت بودن فیلم نیز همین است. البته خردهای که منتقدان بر این فیلم میگیرند این است که فیلم از جهت فرم بسیار خلاقانه است اما از توجه به محتوا باز مانده است. فیلم حال و هوای سبکهای سورئالیسم و رئالیسم جادوئی را دارد.
مخاطب هنگام تماشای فیلم خود را در گردابِ زمانِ چرخنده گرفتار میبیند که هیچ راه گریزی از آن ندارد و در نهایت هم به مرگ ختم میشود. به گفتهی خودِ شهرام مکری، شکستن زمان و نشان دادن روایتهای موازی در سکانسپلان، الهامگرفته از تابلوهای مورتیس اِشر (نقاش و گرافیست هلندی) است.
در «ماهی و گربه» میتوان رد پای کارتونهای زمان کودکی را دید که ملموسترین آنها شنل قرمزی، پینوکیو و گربهنره و روباه مکار و… است. علاوه بر پرداختن به موضوع و قصهی کارتونها، حتی گریم و طراحی لباس هم از این کارتونها وام گرفته شده است. لباس و گریم دو مرد قاتل دقیقاً شبیه گربهنره و روباه مکار در انیمیشن پینوکیو است. یا در جایی یکی از دانشجوهای دختر در جنگل نشسته و به درختی تکیه زده است و شنل قرمزی روی شانهاش دارد. دقیقاً همین قاب را با همین کادر، در قصهی شنل قرمزی میبینیم وقتی به جنگل میرود تا برای مادربزرگ بیمارش خوراکی ببرد.
این فیلم موفق شد جوایزی نظیر جایزهی ویژهی بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز را در سال۲۰۱۳ به دلیل «محتوای خلاقانه»، جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم لیسبون پرتغال ۲۰۱۳، جایزهی هیئت داوران جشنوارهی دبی و بیش از چهل حضور بینالمللی را به خود اختصاص دهد. از این رو به یکی از پرافتخارترین فیلمهای چند سال اخیر ایران تبدیل شده است.
روح دریایی کیتارو
ماسانوری تاکاهاشی، آهنگساز و نوازنده ژاپنی، در ۴ فوریه ۱۹۵۳ در شهر تویوهاشی در کشور ژاپن به دنیا آمد. بعدها دوستانش نام مستعار کیتارو را برای وی برگزیدند. او در خانوادهای به دنیا آمد که پیرو مذهب شینتو بودند. پدر و مادر او هر دو کشاورز بودند. او از کودکی متوجه میشود که با دهقانان اطراف خود متفاوت است و همیشه در سرش صدای موسیقی میشنود. پس یک گیتار میخرد و بدون معلم و با روش سعی و خطا گیتارنوازی میکند. به گفته خودش او که هرگز معلم نداشته، آموخته است که تنها به گوشها و احساسات خود اعتماد کند. باورش دشوار است، ولی یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان سواد موسیقی به مفهوم کلاسیکش را ندارد.
پس از موفقیت آلبومها و اجرای چند کنسرت، شبکه تلویزیونی «اناچکی» برای ساخت موسیقی سریال مستند «جاده ابریشم» به سراغ او میآید. نمایش این مستند و انتشار آلبوم آن، موجی از شهرت و محبوبیت بینالمللی را به همراه دارد که در نهایت منجر به بردن جایزه گرمی و جایزهی گلدنگلوب و همچنین ساخت موسیقی فیلم «بهشت و زمین» برای الیور استون کارگردان آمریکایی میشود.
کیتارو تاکنون ۳۰ آلبوم منتشر کرده که بسیاری از آنها جزو پرفروشترینها بودهاند. برای مثال از آلبوم «روشنی یک روح» تاکنون تنها در آمریکا حدود دو میلیون نسخه به فروش رفته است. او اکثر آثارش را در استودیو شخصیاش در یکی از کوهپایههای ژاپن ساخته، نواخته و ضبط کرده است. کیتارو در مهر ۱۳۹۳ در تالار وزارت کشور به دعوت شرکت طنین رؤیایی پارسه و سپیدنمای دوران با همراهی گروه ارکستر سمفونیک ایران به روی صحنه رفت.
آهنگ «روح دریاچه غرب» کیتارو از آلبومی به نام Impressions Of The West Lake بسیار شنیدنی است، طوری که ذهن را با خود درگیر میکند و به فکر فرو خواهد برد. گویا این آلبوم نامزد جایزه گرمی هم شده است.