هفتبرکه – یحیی یحییپور: چند روز پیش خبر «سفر نماینده و رییس شورا به قطر و امارات» در هفتبرکه منتشر شد (اینجا) ولی متاسفانه حتی من که در شبکههای اجتماعی همیشه فعالیت دارم، از این سفر خبردار نشده بودم و الآن خبرش را از گریشنا میخوانم. امیدوارم این همه دیدار و گفتگو و عکس، دستاوردی هم برای مردم داشته باشد.
برای این سفر باید از قبل اطلاعرسانی میشد، که مثلا ما برای رایزنی و حل مشکلات شما، از فلان تاریخ تا فلان تاریخ میآییم دبی و قطر. اگر از قبل خبر میدادند، هر کسی هر مشکلی داشت، اعلام میکرد. مثلا خیلیها مثل من، مشکل اصلیمان نداشتن حساب بانکی است. حتی اگر میگفتند فلان روز به فلان جا بیایید و حرفتان را بزنید، من راضی بودم که درِ دکانم را ببندم و بروم رودررو با نماینده صحبت کنم.
سادهترین چیز در تجارت، داشتن حساب بانکی است که برای ایرانیان در امارات به صورت قانونی ممکن نیست. هزینهی افتتاح حساب تجاری برای تجار ایرانی ۱۰ هزار تا ۱۵ هزار درهم است، چیزی که برای ملیتهای هندی و پاکستانی و بنگلادشی، مجانی است. اما وقتی ما به بانک میرویم، همین که فهمیدند ملیت ایرانی داریم، یا میگویند ممکن نیست و یا میگویند پرینت ششماهه حساب بیاورید. میگویم وقتی حساب بانکی نداریم، پرینت ششماههاش را از کجا بیاوریم؟
چطور است که پروانهی کسب و ویزا برای ایرانیها دوساله باز شده، اما حساب بانکی برای دستگاه کارتخوان نمیدهند؟ الان ۹۰ درصد مردم دنیا با هر ملیتی، نقدی خرید نمیکنند. بانکهای ایرانی هم که سالهاست در دبی اعتباری ندارند و حتی چک بانک ملی را برای اجاره هم قبول نمیکنند!
تصور کن که ۱۶-۱۷ سال در دبی کار کرده باشی، اما هنوز سرمایهای نداشته باشی که خودت کاری را شروع کنی. تنها دارایی من یک صحرا (قطعه زمین باغی) بود که آن را فروختم و پولش را سرمایهام کردم. چرا؟ چون بعد از این که دکان پدرم را فروختیم، به دو دکان دیگر برای کار کردن رفتم ولی از حقوق و از کارم راضی نبودم. پس به این نتیجه رسیدم که تنها داراییام را تبدیل به پول کنم و به دبی بیاورم. ولی الآن هم دلم میسوزد. چرا؟ به خاطر نداشتن یک کارتخوان ساده!
برای ویزا و پروانه کسب هیچ مشکلی نداشتم و راحت باز کردند. چرا؟ چون درآمد کشورشان از همین دو راه است: توریست و تجارت. ولی الآن من حدود یک سال است که دکان را باز کردهام و به خاطر کارتخوان هنوز گرفتارم. توریست از جلوی مغازه رد میشود، سرش را داخل میکند و میپرسد «کارتخوان دارید؟» میگویم «نه.» و میرود. یا مشتری میآید و اجناسی انتخاب میکند و آمادهاش میکنیم، ولی آخر کار، کارتش را بیرون میآورد که حساب کند و من باید بگویم ببخشید کارتخوان نداریم. و مشتری میرود از مغازهی بعدی که کارتخوان دارد خرید میکند.
چهار یا پنج بانک سر زدهام. همین که کارت شناساییام را نگاه میکنند و متوجه میشوند که ملیتم ایرانی است، میگویند: «نه، برای ایران نمیتوانیم.»
رفتم بانک ایرانی و گفتم کارتخوان میخواهم. گفتند: «بله حتما. کارتخوان داریم و میتوانید درخواست بدهید.» پرسیدم: «برای کل دنیا کار میکند دیگر؟» گفتند: «نه، فقط کارت بانک خودمان کار میکند!» گفتم: «خب، این به چه درد من میخورد؟ سالی یک نفر هم نمیآید که با کارت ایرانی خرید کند!»
بله، البته به صورت غیر قانونی حساب باز میشود، آن هم برای شرکتهای بزرگ. راحت هم باز میشود. شرکتی که تجارت عامه است و چند دهنه مغازه دارد با ۲۰ تا کارگر، پرداخت مبلغ ۱۰هزار و ۱۲هزار درهم برای حساب باز کردن برایش هیچ مشکلی نیست. ولی ما که مغازههای کوچکتر داریم و ۱۰۰ درهم ۱۰۰ درهم جمع میکنیم، نمیتوانیم چنین مبلغهایی بپردازیم.
درد بزرگ دیگری که داریم این است که صرافیهای اینجا با پول ایران کار نمیکنند. یعنی اگر بخواهی پول بفرستی ایران، اگر به صرافیهای قانونی بروی، با شما کار نمیکنند. نه پول ایران را میگیرند و نه پول ایران را میدهند. به همین خاطر مجبوریم با دفترهای غیر قانونی کار کنیم، مثلا همین همشهریهای خودمان، که ریسک بالایی دارد و ممکن است به مشکلات زیادی برخورد کنیم. خلاصه اینکه هم باید برویم دفترهای غیر قانونی و هم از لحاظ مالی ضرر کنیم. چون طرف باید برای منافع خودش، از من سود بیشتری بگیرد. ولی اگر به صورت قانونی باشد، میروی به دفاتر صرافی و با نرخ روز، پولت را صرف میکنی.
خلاصه این که اگر حساب بانکی برای ایرانیها باز شود و صرافیهای قانونی با ما کار کنند، خیلی از مشکلات ما ایرانیها برطرف میشود. نمیدانم که نماینده در این خصوص هم رایزنی و صحبتی کرده است، و نمیدانم اصلا این کار در توان نماینده است یا نه؛ اما اگر قرار است کسی این حرفها را بشنود و پیگیری کند، کسی جز نمایندهی خودمان نیست، چون ما که به کس دیگری دسترسی نداریم.