نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

مصاحبه‌ای در آخرین روزهای اسماعیلی در گراش

 این مصاحبه شهریور ۱۳۸۸ در شماره ۴۱ نشریه صحبت‌نو ویژه گراش انجام شد. در روزهایی که شیخ ابوالفضل اسماعیلی آمده می‌شد که از گراش دل بکند و به قم برود. سرنوشت او را دوباره به کاشان کشاند اما او تا آخرین روزها هم نتوانست از حوزه‌ گراش که با جان و دل ساخته بود دل بکند. گویی سرنوشت این شیخ ساده‌پوش این بود که آخرین روزهای او نیز با گراش عجین باشد و در راه گراش از جاده به آسمان پرواز کند. وبلاگ دیار باباافضل نیز سعی دارد بخشی از خبرها و نظرات آن مرحوم را گردآوری کند. متن کامل این مصاحبه همچنان خواندنی را در گریشنا بخوانید:

حجت‌الاسلام ابوالفضل اسماعیلی متولد ۱۳۳۹ خورشیدی در روستای سادیان از توابع برزک در بین کاشان و قم است. چهار فرزند دارد و حالا دیگر یک پدربزرگ نوه‌دار است. آخرین دخترش در دبیرستان درس می‌خواند. زندگی طلبگی را از سال ۱۳۵۶ شروع کرده است. در شهرکرد ازدواج می‌کند. برای تبلیغ و تدریس دو سال در گنبدکاووس بوده است، هفت سال در قم گذرانده و سه سال در تهران مشاور جامعه علمی امیرالمومنین علی(ع) بوده است. اما خود را متعلق به جهان اسلام می‌داند.

گرایش اصلی حاج آقا اسماعیلی که در صحبت‌های او نیز مشخص است به سمت مسائل تربیتی و آموزشی است. تا دکترای تبلیغ تحصیل کرده اما هنوز پایان‌نامه‌ای ننوشته است. همزمان دکترای معادل حوزه را دریافت کرده است. زبان انگلیسی را یک سال خوانده است. از میان اساتیدش به استاد احمد عابدی اشاره می‌کند و می‌گوید همه تحصیل‌اش را از او دارد. دعای پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ‌اش را موثر می‌داند در این که او و پسرعمویش قدم در راه تبلیغ دین بگذارند. هفت سال است که در گراش زحمت می‌کشد. آمدن‌اش به گراش را عنایت امام زمان(ع) می‌داند. با تلاش او حوزه علمیه باقرالعلوم گراش(ع) پا گرفت. پسر عموی او حجت‌الاسلام محمدرضا اسماعیلی امام جمعه پیشین گراش است. می‌گوید هیچ‌کس در آمدن‌اش به گراش تاثیر نداشته است.

مصاحبه‌ای که قرار بود یک گفتگوی کوتاه باشد. نزدیک شش ساعت و در سه نشست به طول انجامید. گفتارهای شیرین او و اصرار بر این که سوالی بی‌پاسخ نماند باعث شد که مصاحبه‌ای کامل و تحلیلی داشته باشیم. برای بار اول در صبحی کاری و در حالی که در حال مصاحبه با داوطلبان طلبگی بود به گفتگو نشستیم. با وجود همه گرفتاری‌ها وقت‌اش را کامل در اختیار ما قرار داد تا به سوال‌هایی که درباره فعالیت‌ها و عملکرد حوزه وجود دارد پاسخ دهد. گفتگوی دوم در سپیده‌دم و بعد از نماز صبح انجام شد و به عملکرد نماینده مردم در مجلس و فضای اجتماعی شهر گراش پرداختیم. بخش اول این گفتگو بخوانید. جایی که حاج آقا اسماعیلی می‌گوید حوزه هنوز جوانان است و کار تربیتی کاری وقت‌گیر و دیر بازده است.

بعد از این مصاحبه تمام شد گفت که رفتن‌اش از گراش قطعی شده است و حوزه‌ای در قم را برای مدیریت به او سپرده‌اند. گمان کردیم که باز مانند بارهای گذشته که شایعه‌ی رفتن حاج آقا شنیده می‌شد این بار هم گراشی‌ها مانع از این کار می‌شوند اما خودش می‌گوید که تمام کارها انجام شده است و در پایان ماه رمضان گراش را ترک خواهد کرد.

مردی از نسل آخوندهای مردمی که ترجیح می‌دهد به جای ماشین با موتور در شهر برگردد و شب جمعه سری به مرده‌هایی می‌زند که همسایه او هستند. یادگار او برای مردم گراش حوزه علمیه است و اخلاق حسنه‌ای که به یاد خواهد ماند. او هم مردم گراش را فراموش نخواهد کرد همان‌طور که مرد گنبد فراموش نکرده است. گراش را با همه خوبی‌ها و بدی‌ها پشت سر می‌گذارد تا اهل جهان اسلام بودن خود را ثابت کند.

 

گفتگو با حجت‌الاسلام ابوالفضل اسماعیلی درباره فعالیت‌های حوزه علمیه گراش

به تعداد افراد دیدگاه وجود دارد 

طلبه کسی است که می‌خواهد با خدا آشنا بشود و مردم را با خدا آشنا کند. به تعبیری دین را بشناسد و به آن عمل کند و آنگاه تبلیغ دین کند. فلسفه وجودی حوزه نیز به مساله روح و بدن مربوط است. درباره جسم ما تخصص‌های مختلفی وجود دارد و حوزه هم پیدا کردن تخصص در روح انسان و ابعاد آن است.

هر شهری به یک مرکز مشاوره علمی معنوی نیاز دارد

فعالیت‌های حوزه دیر بازده است و علم و با حلم باید همراه باشد. هر چند در قدیم حوزه خوبی در گراش وجود داشته است ولی حوزه‌‌ی جدید گراش تنها نه سال سابقه دارد. ما در حال حاضر به دنبال بازده‌ای نیستیم ولی باز هم فعالیت‌های خوبی انجام شده است. این فعالیت‌ها را می‌توان به بخش داخلی و بخش برون حوزه‌ای تقسیم کرد. در فعالیت‌های مربوط به گراش تکثیر کتاب انجام شده که به نظرم به فرهنگ جامعه بسیار کمک می‌کند. خیرین زیادی در راه‌اندازی فروشگاه حجره به ما کمک کردند. به نظر می‌رسد اگر کتاب را نادانان بدزدند و دانایان بخوانند می‌تواند در رشد فرهنگ یک جامعه موثر باشد. ما در این مدت حدود چندین میلیون کتاب و محصولات فرهنگی در منطقه پخش کرده‌ایم که هم خرید بوده و هم توزیع مجانی. حتی خودت بچه‌ها هم یکی دو تا کتاب چاپ کرده‌اند. کلیپ‌های خوب ساختیم که به ویژه برای راننده‌ها با استقبال روبه‌رو شده است.

بخشی از فعالیت‌های ما در آموزش و پرورش است. در کمتر مدرسه‌ای است که نماز ظهر برگزار نشود. البته من معتقدم طلبه نه ساله نمی‌تواند اسلام را معرفی کند بلکه این‌ها بیشتر برای بیان احکام و ضروریات که همه می‌دانند، در مدرسه حضور دارند. تامین نیروی انسانی و روحانیون مناسب برای مساجد هم وظیفه ماست. کسانی همانند حاج آقا مرتضوی به برکت وجود حوزه‌های علمیه به گراش آمده‌اند و مساجد را هم تامین فرهنگی و معنوی می‌کنند.

اما هنوز خیلی از مساجد بدون امام جماعت هستند؟

بله، هفت هشت مسجد هستند که نیاز به روحانی دارند اما اعتقاد ما بر این است که اگر یک روحانی فرزانه نباشد،  بهتر است تا یک نفر بی‌تجربه علمی و معنوی و مردم‌شناس.

نزدیک بیست و سه چهار مسجد نماز برگزار می‌شود. بقیه‌ هم کمتر آمادگی دارند یا جمعیت ندارند یا هیات امنای محترم‌شان اعلام آمادگی نکرده‌اند.

این که من و همکاران به سوالات مردم پاسخ می‌دهیم و به آن‌ها مشاوره می‌دهیم. من حداقل روزی چهل تلفن جواب می‌دهم. واحد مشاوره حوزه هم در سال‌های اخیر در زمینه‌های مشاوره تربیتی و خانوادگی به‌ویژه در مدارس و آموزش و پرورش و مشاوره گروهی خانواده‌ها خیلی فعال عمل کرده است. چون شهر کوچک است شاید مردم روی‌شان نشود از همدیگر بپرسند. از سوال‌ها عرفانی گرفته تا سوال‌های الحادی مطرح می‌شود و با آن‌ها بحث می‌کنم و غالباً قانع می‌شود و کمی هم لا یقنعون

هنوز نه و بیشتر شخصاً انجام می‌دهم. البته این اتاق روبه‌روی من شده است محل دعوا و صلح و عقد و طلاق. احساس می‌شوم که نیاز به یک مرکز علمی معنوی مشاوره است.

بیشتر این وظایف بین دو حوزه مشترک است. آن‌ها در بخش احکام موفق‌تر هستند و احکام زنان را خوب کار کرده‌اند. همچنین کارهای قرآنی و تربیت فرزند بهتر کار کرده‌اند.

راه‌اندازی یک پژوهشکده را در برنامه داریم. طرح آن تهیه و تحویل شده است. پژوهشکده خوبی در گراش توسط آقای آذربادگان تاسیس شده است که ما الگو را از آن‌ها گرفته‌ایم و امیدواریم شورای عالی حوزه علمیه قم و مدیریت ان حضرت آیت‌ا… مقتدایی به این مهم توجه ویژه کنند با توجه به این که ما در نوک پیکان مبارزه با وهابیت هستیم ما را در تخصیص بودجه کافی یاری کنند.

سعی کرده‌ایم حوزه‌های اطراف در استان همدلی معنوی و علمی و مادی داشته باشیم. این ارتباط شامل پخش کتاب و لوح‌فشرده نیز بوده است. اما مهمترین فعالیت ما در این بخش همایشی علمی ورزشی بود که سال قبل برگزار کردیم و تمام طلاب استان فارس را آوردیم گراش که خاطرات آن از دیده می‌رود ولی از دل نمی‌رود.

سیاست ما این است که هر طلبه باید یک مسئولیت داشته باشد. من کار زیادی به طلاب ندارم و هر کسی کار خودش را انجام می‌دهد. به خاطر همین طلبه‌ها همه جا می‌توانند مسئولیت بپذیرند.

باید ارتباط را معنا کرد. ارتباط باید سازنده باشد. بچه‌های ما نونهال هستند و اگر بخواهند به جامعه بیایند ممکن است آسیب ببینند و آسیب بزنند. برای کارها روزمره می‌روند اما خروج آن‌ها با اجازه است. در میان حوزه‌ها این حوزه نمره ارتباط بالایی دارد و جایی که حضور ندارند، جهنم است.

از ۹۳ نفر ، سی نفر گراشی هستند که البته تعدادی اخیراً رفته‌اند قم. با توجه به فضای گراش این تعداد باید ده برابر این باشد.

دلایل مختلفی دارد. قدیم می‌گفتند خواستن توانستن است. اما حالا می‌گویند شناختن توانستن است. از عوامل عدم تمایل به حوزه، نشناختن حوزه است. این تصور وجود دارد که حوزه فقط ذاکر اهل بیت شدن است که آن هم وظیفه مهمی است در حالی که حوزه امروز دانشمند اسلامی تربیت می‌کند. در رشته‌های مختلف حوزه بهترین دانشمندان را دارد. مثلاً در حوزه در بخش روانشناسی چندین استاد برجسته حضور دارند زیرا اصل همه این‌ها در اسلام است. معصوم علیه‌السلام می‌فرماید: اصول انسانیت را ما می‌گوییم، فروع‌اش را خودتان به دست بیاورید. در اقتصاد مصباحی‌مقدم را داریم، در مدیریت محمد حسن نبوی و در جامعه‌شناسی آقای پارسا‌نیا دارد. در بخش علوم تجربی البته حوزه ضعف دارد نسبت به حوزه‌های قدیم که علم الادیان داشتند و علم الابدان. حوزه به خوبی معرفی نشده است در شهر خودتان آقای زاهدی، آذربادگان، معصومی، نجاتی، مهیایی، پروغفور، هاشمی، پذیرش، صفری، عدالتی، سیدجلال و دیگران نمونه‌های خوبی هستند که باید به مردم معرفی شوند. نسل جوان الگوی زنده دوست دارد و حوزه‌ها این الگوی زنده را کمتر ارائه کرده است این مشکل دوم است. و مشکل سوم وجود انگیزه‌های قوی مادی در مقابل حوزه است. حوزه مادیات کمتر دارد. البته اگر آدم دین داشته باشد مادیات‌اش هم تامین می‌شود. چون در روایات اسلامی آمده است که: «کسانی که دنبلا علم می‌روند خداوند مادیات آنان را در حد معقول تامین می‌کند. » آیت‌اله جوادی آملی می‌گوید: هرکسی دنیا را با خدا معامله کند خدا دنیای او را هم تامین می‌کند. مثل امام خمینی(ره). جوان‌ها باید فرق آسایش و آرامش را درک کنند. حوزه به افراد بیشتر آرامش می‌دهد و کمتر آسایش در حالی که مردم بالعکس عمل می‌کنند.

برای تعاونی مسکن یک ریال از جایی کمک نگرفته‌ایم.

فلسفه ما این است که دنیای مردم را هم باید تامین کرد. کسی که می‌آید درس بخواند باید مسکن او هم تامین باشد همانند دانشگاهیان، کارگران و دیگر مردم. ما برای تامین مسکن دو کار انجام دادیم که به لطف و هدایت‌های امام زمان(عج) بود. ابتدا به کمک خیراندیشان ۲۴ واحد مسکونی وقفی برای اساتید و طلاب متاهل در کنار حوزه آماده کردیم که به صورت موقت در اختیار اساتید و طلاب است و با این کار کمر حوزه گراش محکم شده و اساتید با دادن امتیازات در شهر می‌مانند.  بخش دوم دیدیم دولت جمهوری اسلامی به همه افراد حق امتیاز یک مسکن را واگذار می‌کند و شرط آن تشکیل تعاونی بود که تعاونی تشکیل شد و شماره ۳۱۳ منتظران ظهور را به ما دادند. هر کسی با ثبت‌نام می‌تواند یک حق امتیاز بگیرد و دیگر در هیچ جای کشور نمی‌تواند زمین بگیرد این کار هم قانونی است. سوال این است که در تمام تعاونی‌ها فقط به نیروهای بومی زمین داده می‌شود؟ مثلاً‌ آموزش و پرورش بعضی نیروهای غیربومی دارد. ما هم افرادی را داریم که طبق قانون و ضوابط چون ساکن گراش بودند به آن‌ها زمین دادیم. این که چرا می‌فروشند باید از خودشان پرسید. اما برخی از این‌ها می‌گویند ما تحت پوشش کمیته هستیم و گاو و گوسفند خانواده را فروختیم و دو قسط را داده‌ایم و حال کم آوردیم. چه کار کنیم؟ من به خودشان هم گفته‌ام که راضی نیستم بفروشند. ما طلبه را می‌شناسیم نه خریدار را و فردا از ما توقعاتی نداشته باشند. در ضمن پانزده واحد هم به نیروهای بومی و فعال مجمع القرآن واگذار شده است.

این‌ها دانشجویان صرف نیستند. وقتی وارد حوزه شدند هم درس می‌خوانند و هم درس می‌دهند و زندگی علمی پیوسته وابسته به یک نهاد به نام حوزه دارند.

می‌گویند هفتصد میلیون از دفتر رهبری کمک گرفته‌ایم و هفتصد میلیون از خارج. هیات امنا و هیات مدیره مسجد، صندوق و تعاونی مسکن از خود گراش هستند اگر کسی این را می‌گوید که از جایی کمک شده به صاحب حوزه قسم، یک ریال سرمایه به جز شش میلیونی که خود طلبه‌ها می‌دهند از جایی نگرفته‌ایم. سرمایه اصلی ما اعتماد و خوش‌بینی به خدا است و با آن کار را آغاز کردیم. در حوزه هیچ چیز مخفی وجود ندارد می‌توانید به معتمدین به ویژه جناب سید عباس جهانبانی مسئول محترم صندوق قرض‌الحسنه‌ی حوزه‌ها مراجعه شود.

ما سیاستی به کار برده‌ایم که خیلی از آن‌ها همین‌جا ازدواج کنند. مثل آن لطیفه که به یک نفر گفتند کجایی است و گفت هنوز ازدواج نکرده‌ام. از نظر تحصیلی هم تا پایه ۹ را اینجا داریم که کمتر حوزه‌ای تا این پایه را دارد. البته عده‌ای هم می‌روندحوزه مقدسه قم چون جاذبه‌های جاهای دیگر بیشتر است. اگر یک بخش از دانشگاه، علوم انسانی بود اینجا تبدیل به یک مرکز تولید علمی می‌شد این طوری بهتر بود و کمتر مهاجرت داشتیم.

نظر حوزه‌ها درباره این فرقه‌ها این است که این‌ها انحراف فکری دارند. انحراف از سابق آمده و بحث امروز نیست. مثلاً مسئولین آن‌ها می‌گویند: انا قطب و این که کسی خودش را جای امیرالمومنین قرار می‌دهد نوعی از انحراف است امیرالمونین (ع) فرمودند:«انا قطب من الرحی». امام خمینی(ره) که به زعم همه عارف‌ترین عارف بود بعد از رحلتش کسی ادعا نکرد که من شاگرد و جانشین عرفانی او هستم. این را برای همه می‌گویم و شاید برخی از طلبه‌ها هم گرفتار آن باشند. هرکسی، کسی را به طرف خودش بخواند طاغوت است وشاید بدتر چون طاغوت به دنبال دنیای ماست و دیگران به دنبال انحراف در دین انسان‌ها. همه این‌ها به خاطر این است که به بخشی از دین عمل می‌شود و بخش دیگر رها می‌شود. وقتی که فقط به عبادت توجه شود و سیاست فراموش شود، سیاست بازان در محتوای عبادت هم دست می‌برند و عرفان نوظهور به بازار می‌آید. دین عرفان امام صادقی (ع) را دوست دارد که محصولش شهید چمران‌ها باشد. قهر از اجتماع را زهر کشنده می‌داند در حالی که این فرقه‌ها در دوری از اجتماع جستجو می‌کنند. اگر چنین بود معصومین(ع) جبهه اجتماعی را رها می‌کردند.این بحث کلی است. حرف‌هایی که از این به بعد می‌زنم حرف خودم است و شاید برخی از دوست‌تان خوش‌شان نیاید. بخش‌هایی از برنامه‌های سال گذشته در حوزه رقم خورد بخش‌هایی به شکل سی‌دی بوده که دیگران فرستاده‌اند و به نام ما پخش شده است. من آن موقع گراش نبودم اما آیا این نوع مبارزه درست است یا نادرست، جای بحث دارد. من معتقدم باید کار فرهنگی با درایت انجام شود. این تبلیغات سال گذشته ایجاد سوالات زیادی کرد که حوزه باید پاسخگو باشد. این نوع تبلیغ شاید وظیفه بوده ولی کارشناسانه نبود. کلیات‌اش را من قبول دارم ولی نحوه‌اش را باید تجدید‌نظر کرد. ما همه مسلمانیم و باید به هم کمک کنیم تا هدایت شویم و در این باره گفتگو کنیم. در حال حاضر وظیفه داریم عزیزان جوان را در مقابل این ویروس واکسینه کنیم. راهکار آن هم تبلیغ منصفانه و مداوم است.

امام جمعه گراش در کار فرهنگی موفق‌تر بوده است.

نظر دادن شاگرد بر استاد سخت است و بی‌ادبی. اما جواب ندادن سوال شما هم بی‌ادبی دیگری است. عرض کنم با توجه به اشرافی که به مسائل منطقه دارم آقای حلاجی در برخوردها موفق‌تر از امامان جمعه‌های کشور بوده است. مثلاً‌ برای امور مهم گراش در ماه رمضان برای پیگیری قضیه به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. ایشان انصافاً سرمایه‌گذاری و کار می‌کنند اما مشکلی که است بیان نمی‌کند. اگر با خودم مقایسه کنم ایشان چند برابر من عمل می‌کند چون اخلاص بیشتری دارد. البته وضع مطلوب از این هم می‌تواند بهتر باشد. دید من فرهنگی است در گراش مسئولین فرهنگی فعال‌تر از جاهای دیگر هستند و امام جمعه در راس آن‌ها خوب عمل کرده است. این همه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم اسماعیلی بود.

این مساله نیاز به تحقیق دارد و من نمی‌توانم اظهارنظر کنم. بخشی از این‌ها به خاطر اختلاف سلیقه است و نمی‌توان اختلاف سلیقه را از بین برد و به تعداد افراد دیدگاه وجود دارد و اختلاف سلیقه اگر سبب‌اش نفس‌پرستی نباشد شکوفایی استعداد یک جامعه را به دنبال دارد و امام جمعه محرتم در همه برنامه‌ها مستقیم و غیرمستقیم حضور دارند.

راه‌حلی را من در خطبه نمازجمعه هم مطرح کردم. وجود شورای هماهنگی فرهنگی شهر گراش است. امام جمعه، بخشدار، شورای شهر، معتمدین و روحانیان محلی مثل حاج آقا معصومی جمع شوند و از تمام طوائف یک نفر معرفی کنند. دو هفته یک بار و ماهیانه جلسه بگیرند و آسیب‌های فرهنگی را بررسی کنند. یک کنترل فرهنگی بگذارند. هر چند تعالی فرهنگی اجتماعی گراش نسبت به گذشته بخواهد به شمار آید مثنوی هفتاد من کاغذ شود.

ما چالش‌هایی را در پیش رو داریم. دشمن دارد روی آموزش و پرورش کار می‌کند تا اختلافات را به آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها بکشاند. در بخش ازدواج چالش داریم چرا در این شهر این همه دختر بزرگ باید در خانه‌ها باشد، مگر پیامبر (ص) زن چهل ساله نگرفت. این که دو سال دختر بزرگ‌تر باشد که مساله‌ای نیست. چالش دیگر هم مراسم‌های عروسی و عزا است که پیرایه‌هایی به آن نسبت داده شده که شاید نظر دین در این باره مثبت نباشدبلکه بالعکس باشد. بیکاری هم چالش اساسی است که بیشترین گناهان بعد از نبود اعتقاد به خدا به خاطر بیکاری است.

خروج از نسخه موبایل