نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

استقلال آموزش و پرورش گراش به روایت اسناد حاج علی‌اکبر بهادر

هفت‌برکه: اداره آموزش و پرورش گراش اولین نهاد مهمی بود که پس از انقلاب مستقل شد. پیش از این که گراش حتی بخش شود و در میانه‌ی جنگ تحمیلی (از سال ۱۳۶۵) جمعی از فرهنگیان و خیرین گراش دست به دست هم دادند تا با منطقه‌ای کردنِ نمایندگی آموزش و پرورش گراش، آن را از آموزش و پرورش شهرستان لارستان مستقل کنند.

گزارشی که در ادامه می‌خوانید، بر اساس اسنادی تهیه شده است که یکی از موثرترین افراد این جمع، یعنی حاج علی‌اکبر بهادر، در اختیار ما گذاشته است. بدیهی است که نکات و زاویه‌های زیادی در این بازخوانی اسناد، ناگفته می‌ماند. از دیگر افراد موثر نیز دعوت می‌کنیم روایت‌ها و اسناد خود را در مورد این اتفاق مهم در اختیار هفت‌برکه بگذارند.

پیش از این در گزارش «روایت حاج علی‌اکبر بهادر از بازسازی حسینیه گراشی‌ها در دبی» (اینجا) معرفی کامل‌تری از حاج علی‌اکبر و فعالیت‌های عام‌المنفعه‌اش، همچون راه‌اندازی اولین داروخانه و دراگ‌استور و ساختمان پزشکان گراش، بازسازی و تولیت حسینیه‌ی گراشی‌ها در دبی به مدت چند سال، احداث یک مدرسه دخترانه در شیراز و کمک شایانش به راه‌اندازی آموزش و پرورش گراش ارائه شده بود.

اما بازخوانیِ این اسناد تاریخی چه اهمیتی دارد؟ این گزارش را می‌توان یک مطالعه‌ی موردی برای درک پیچیدگی‌ها و سختی‌های راه‌اندازی ادارات و سازمان‌ها در گراش دانست. شاید به نظر عجیب بیاید، ولی هنوز هم برای راه‌اندازی ادارات، در بر همین پاشنه می‌چرخد. اگر گروهی که با نام «کمیته‌ی ارتقا» برای شهرستان شدن گراش و سپس برای استقرار ادارات در شهرستان تازه‌تاسیس فعالیت می‌کردند گزارش پیگیری‌ها و فعالیت‌هایشان را منتشر کنند، صحت این ادعا بیشتر مشخص می‌شود.

 

 

قطره‌ای در دریای خروشان

حاج علی‌اکبر بهادر در نامه‌ای که در ابتدای مدارک و اسناد برای هفت‌برکه فرستاده است، نوشته است: «بنده علی‌اکبر نجف بهادر چون فهمیدم این کار مهم احتیاجی داشته و دارد و همیشه خواهد داشت و چند نفر از فرهنگ‌دوستان تشریف آوردند در منزل ما و از بنده خواستند که این امر مهم را انجام دهم و بنده قبول کردم و امر این جمع را اطاعت کردم.

«اول شروع کار از تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۶۵ و با رفت‌وآمد بیش از ۶۲ بار دبی-تهران-شیراز-گراش و برعکس در ریاست جناب آقای اکرمی وزیر شروع و در وزیر جناب آقای نجفی مجوز صادر شد تا ۲ آبان ۱۳۶۸. به برکت و لطف خداوند منان این ماموریت مهم انجام شد که در مجموع سه سال کوشش‌های مستمر شبانه‌روزی طول کشیده است.

«این زحمت‌ها برای اهالی شهر محبوب ما گراش و برای آینده روشن جوانان و نوجوانان و فرهنگ‌دوستان کاه در مقابل کوه بود. وظیفه دانستم قطره باشم در دریای خروشان.»

 

شکل‌گیری هسته‌ی اولیه‌ی پیگیری

حاج علی‌اکبر بهادر تاریخ شروع پیگیری‌ها برای استقلال آموزش و پرورش گراش را از ۲۹ فروردین ۱۳۶۵ می‌داند. در آن زمان، سید محمود علوی نماینده‌ی مردم لارستان در مجلس شورای اسلامی بوده است. امام جمعه‌ی آن زمان گراش، حجت‌الاسلام موسوی‌پور، نیز نقش پررنگی در پیگیری‌ها داشته است. این اسامی نیز از میان فرهنگیان و خیرین دیگر در اسناد بهادر به مرور پررنگ می‌شود: حاج محمدحسن حسنی، محمدحسین رادمرد، حاج ابوالحسن حسنی، سید عباس جهانبانی، محمدحسین رادمرد، احمد نوروزی، محمود رادمرد، احمد درویشی، غلامحسین رسولی‌نژاد، جعفر رسولی‌نژاد، و …

اولین نامه‌ای که در اسناد بهادر در این زمینه وجود دارد، نامه‌ای است که سید محمود علوی، نماینده‌ی مردم لارستان در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۶۵ به حبیبی، مدیر کل دفتر تشکیلات و بودجه و هماهنگی شوراهای مناطق در وزرات آموزش و پرورش نوشته است. علوی در این نامه بر چند نکته تاکید کرده است: مردم گراش تا آن زمان ۷۰ میلیون تومان به آموزش و پرورش کمک کرده‌اند؛ ساخت ساختمان اداره آ. پ. را شروع کرده و تا آن زمان ۱۲ میلیون تومان هزینه کرده‌اند؛ تعهد می‌دهند که وسایل و لوازم اداری را نیز خودشان تهیه کنند؛ و همچنین تعهد می‌دهند که بار مالی منطقه‌ای شدن آ. پ. گراش را به مدت پنج سال به عهده بگیرند. علوی همچنین اشاره کرده است که با وزارت برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی هم مذاکره شده و موافقت آنها جلب شده است.

 

نامه‌ی سید محمود علوی، نماینده‌ی مردم لارستان در آن زمان

به آقای حبیبی، مدیر کل دفتر تشکیلات و بودجه و هماهنگی شوراهای مناطق در وزرات آموزش و پرورش

۲۴ آذر ۱۳۶۵

نظر به این که مردم شهیدپرور گراش که همواره در صحنه‌های گوناگون حضور بی‌همانندی را از خود بروز داده‌اند، از جمله در صحنه‌ی آموزش و پرورش بیش از مبلغ ۷۰۰میلیون ریال خودیاری نموده‌اند، آمادگی خود را جهت تامین بار مالی منطقه‌ای نمودن نمایندگی را تا پنج سال اعلام نمودند و اضافه بر آن آمادگی خویش را برای تجهیز کامل ساختمان اداره که تاکنون حدود مبلغ ۱۲۰ میلیون ریال جهت احداث آن هزینه شده، اعلام داشتند، و حاضر به تهیه کلیه لوازم و مایحتاج اداره طبق اظهاریه و لیست وزارت محترم آموزش و پرورش گردیدند، با وزارت محترم برنامه و بودجه و نیز سازمان امور اداری و استخدامی مذاکره به عمل آمده و مشار الیهم با تصویب آن موافقت نمودند. لذا بدینوسیله از آن برادر گرامی استدعا دارد با عنایت به موارد یادشده‌ی فوق، تشکیلات منطقه‌ای نمودن گراش را به سازمان امور استخدامی و اداری ارسال فرمایید.

 

حبیبی نیز این نامه‌ی علوی را در تاریخ ۲۹ آذرماه ۱۳۶۵ به وزیر آموزش و پرورش وقت منعکس کرده و نوشته است: «در صورت موافقت، نامه‌ی تهیه شده برای سازمان امور اداری و استخدامی کشور را امضا نمایید تا اقدامات بعدی انجام گردد.»

 

نامه‌ی حبیبی، مدیر کل دفتر تشکیلات و بودجه وزارت آموزش و پرورش

به وزیر آموزش و پرورش

۲۹ آذرماه ۱۳۶۵

جناب حجت‌الاسلام علوی […] اعلام داشته‌اند که برای منطقه‌ای شدن نمایندگی آموزش و پرورش بخش گراش از توابع شهرستان لار با وزارت محترم برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی کشور مذاکره شده و این دو سازمان با توجه به قبول هزینه‌های احتمالی از ناحیه مردم به مدت پنج سال و تعهد جناب علوی در این باره، با منطقه‌ای شدن نمایندگی یادشده موافقت و درخواست انعکاس آن را به سازمان امور اداری و استخدامی کشور نموده‌اند.

 

شرط اقدامات بعدی: ساخت یک مدرسه در شیراز

در حالی که به نظر می‌رسد امور آ. پ. گراش روی ریل افتاده است، وقفه‌ای طولانی‌مدت (از آذر ۶۵ تا خرداد ۶۷) در اسناد پیگیری‌ها پیش می‌آید. مشخص است که این وقفه موجب نارضایتی گروه پیگیری‌کننده می‌شود چون در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۶۷، حاج علی‌اکبر بهادر نامه‌ای از طرف اهالی شهرستان گراش به اکرمی، وزیر وقت آموزش و پرورش، می‌نویسد و از این وضعیت گلایه می‌کند. کار تا جایی بالا گرفته بوده است که بهادر ناچار می‌شود به منطقه‌ای شدنِ آموزش و پرورش شهر اوز نیز اشاره کند و آن را با وضعیت گراش مقایسه کند.

 

نامه علی‌اکبر بهادر «از طرف اهالی شهرستان گراش»

به اکرمی، وزیر آموزش و پرورش

۱۰ خرداد ۱۳۶۷

با توجه به اعلام موافقت سازمان امور اداری و استخدامی کشور مبنی بر منطقه‌ای شدن آموزش و پرورش گراش […] ولی تاکنون این امر تحقق نپذیرفته. خواشمند است با توجه به کمک‌های بیدریغ مردمی و تعهدات لازم مبنی بر تامین بار مالی ناشی از منطقه‌ای شدن آموزش و پرورش گراش نسبت به انجام این امر اوامر مقتضی صادر فرمایید. ضمنا برای مزید استحضار اضافه می‌نماید شهرهایی مانند اوز که حدود یک‌چهارم جمعیت شهرستان گراش جمعیت دارد از چند سال قبل منطقه‌ای شده ولی شهرستان گراش که جمعیت آن از مرز بیست و دو هزار گذشته و حدود چهار هزار نفر دانش‌آموز دارد تاکنون استقلال پیدا نکرده است.

 

در نامه‌ی بعدی در تاریخ ۷ تیر ۶۷ دلیل این وقفه طولانی‌مدت روشن می‌شود: اداره کل آموزش و پرورش استان فارس که متوجه شده است مردم گراش به دنبال استقلال آ. پ. گراش هستند و در این راه هزینه‌ی زیادی می‌کنند، شرط جالبی برای موافقت با درخواستشان مطرح می‌کند: ساخت یک مدرسه در شیراز! حاج علی‌اکبر بهادر هم این شرط را می‌پذیرد و قرارداد ساخت مدرسه را امضا و یک میلیون تومان نقد هم پرداخت می‌کند. اما با این که کار ساخت مدرسه در منطقه سه شیراز (کوی زهرا) شروع شده است، هنوز موافقت اداره کل استان به وزارتخانه اعلام نشده است!

نکته‌ی جالب این است که این اطلاعات در نامه‌ی سرپرست مدارس ایران در امارات عربی در دبی به وزیر آموزش و پرورش ذکر شده است. ظاهرا آقای بهادر در امارات، چاره‌ای جز درخواستِ کمک از این مدیر نداشته است.

 

نامه سیدمحمود خادمیان از سرپرستی مدارس ایران در امارات عربی، دبی

به اکرمی، وزیر آموزش و پرورش

۷ تیر ۱۳۶۷

پیرو مذاکرات حضوری در مورد منطقه‌ای شدن آموزش و پرورش شهرستان گراش استان فارس و معرفی برادر حاج علی‌اکبر بهادر از افراد خیر ایرانی مقیم امارات که حسب پی‌نوشت جنابعالی برادر موسوی معاونت اداری و مالی قرار شد سوابق امر را بررسی نموده و علت متوقف ماندن آن را با توجه به موافقت شما و سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری و استخدامی کشور که حتی پست‌های مورد نیاز را تخصیص داده بودند به حضور عالی گزارش نمایند.

پس از مذاکره با ایشان مشارالیه اظهار داشتند که لازم است موافقت برادر جزینی مدیر کل فارس نیز جلب شود و لذا برادر بهادر در شیراز با جناب ایشان مذاکره و در نهایت درخواست احداث ساختمان یک باب مدرسه راهنمایی هشت‌کلاسه در قسمت جنوبی شیراز را داشته‌اند که نامبرده نیز متقبل شده و بلافاصله قرارداد ساختمان مربوط را منعقد و یک میلیون تومان نقد پرداخت نموده و آقای جزینی نیز اظهار داشتند که چنانچه نظر موافق وی از سوی وزارتخانه خواسته شود، تلفنگرامی سوال تا اعلام موافقت نماید.

 

تنها چند روز بعد، در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، بهادر به دیدار وزیر می‌رود و ظاهرا یک بار دیگر روند مثبت پیگیری‌ها شروع می‌شود. نامه‌ی کوتاه وزیر آ. پ. بر این دیدار صحه می‌گذارد.

 

نامه اکرمی، وزیر آموزش و پرورش

به خادمیان، سرپرست مدارس ایران در امارات عربی، دبی

۱۲ تیر ۱۳۶۷

برادر آقای علی‌اکبر بهادر گراشی را زیارت نموده و از خدمات و محبت‌های جنابعالی و ایشان متشکر و سپاسگزارم.

 

و یک هفته بعد از دیدار با وزیر، بهادر در نامه‌ای به مدیر کل استان فارس، همه‌ی این موارد را یادآوری می‌کند: موافقت سازمان امور اداری و استخدامی کشور را گرفته‌ایم؛ مدرسه هشت‌کلاسه در شیراز را داریم برایتان می‌سازیم؛ با وزیر هم دیدار کرده‌ایم؛ حالا نوبت شماست که موافقت خودتان را به وزارتخانه اعلام کنید.

 

نامه حاج علی‌اکبر بهادر، از طرف مردم گراش

به جزینی، مدیر کل آموزش و پرورش استان فارس

۲۰ تیر ۱۳۶۷

با عنایت به اعلام موافقت سازمان امور اداری و استخدامی کشور و قبول انجام تعهدات این حقیر مبنی بر احداث یک واحد مدرسه ۸کلاسه راهنمایی در شیراز و مصاحبه حضوری اینجانب با جناب آقای اکرمی مقام منیع وزارت آموزش و پرورش در دو مرحله به منظور منطقه‌ای شدن آموزش و پرورش گراش، به نظر می‌رسد اعلام موافقت آن مدیر کل محترم ما را در تحقق یافتن هدفمان که همانا استقلال آموزش و پرورش شهرستان گراش می‌باشد، موفق نماید.

 

گره خوردن کار به بهانه‌ی نداشتن شرایط

اما با یک گزارش نامطلوب از طرف حبیبی، مدیر کل دفتر تشکیلات و بودجه و هماهنگی شوراهای مناطق در وزرات آموزش و پرورش، به وزیر، کار دوباره گره می‌خورد. ظاهرا حبیبی با ذکر مواردی اعلام کرده بود که گراش شرایط لازم را برای داشتن آموزش و پرورش مستقل ندارد.

در جواب به این گزارش، بهادر در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۶۷ یک نامه‌ی بلند سه‌صفحه‌ای به اکرمی، وزیر وقت آموزش و پرورش می‌نویسد و بعد از مرور پیگیری‌ها و موافقت‌ها، نداشتن شرایط از طرف گراش را رد می‌کند.

اما عمر وزارت اکرمی تمام می‌شود و این درخواست به وزیر بعدی، نجفی، می‌رسد.

نارضایتی گراشی‌ها از این وقفه باعث شده که دست به اقدام متقابل بزنند: حاج علی‌اکبر بهادر نامه‌ای به مسئول آموزش و پرورش ناحیه سه شیراز (همان منطقه‌ای که مدرسه هشت‌کلاسه را در آن می‌سازد) نوشته و برای تکمیل مدرسه شرط جالبی گذاشته است: اگر نامه‌ی استقلال آ. پ. گراش را بدهید، من نه تنها ساخت آن مدرسه را تمام می‌کنم، بلکه آن را دو طبقه می‌سازم!

 

نامه حاج علی‌اکبر بهادر

در جواب به حاج آقا محمدرضا ستایش، مسئول آموزش و پرورش ناحیه سه شیراز

۵ فروردین ۱۳۶۸

[…] و موضوع تکمیل ساختمان کوی زهرا، اینجانب شخصا به خاطر جنابعالی رسانده‌ام که انشالله و به یاری خداوند بزرگ، به جای یک طبقه ساختمان مذکور را تبدیل به دو طبقه خواهم نمود، در صورتی که هرچه زودتر جواب نامه‌ی اداره کل آموزش و پرورش شهرستان گراش که همانا وطن شما هم می‌باشد را دریافت نمایم و انشالله بنده در اسرع وقت اقدامات لازم به عمل خواهم آورد و شما هم شخصا از برادر آقای علی جزینی بخواهید که اقدامات مقتضی را معمول فرماید.

 

عوض شدن وزیر و شروع دوباره

در وزارت آموزش و پرورش، اکرمی جایش را به نجفی می‌دهد و حالا باید دوباره نامه‌نگاری‌ها از سر گرفته شود. هرچند که حضور یک فرد آشنا در معاونت وزارتخانه، می‌تواند تاثیرگذار باشد: جزینی، مدیر کل سابق استان فارس، اکنون معاون وزیر شده است.

در تاریخ اول اسفند ۱۳۶۷ حاج علی‌اکبر بهادر از فرصت استفاده می‌کند و در نامه‌ای به نجفی، وزیر آ. پ.، پس از مرور موافقت‌های سازمان امور اداری و استخدامی کشور و اداره کل فارس، به ساخت مدرسه در شیراز هم اشاره می‌کند.

 

نامه حاج علی‌اکبر بهادر

به نجفی، وزیر جدید آموزش و پرورش

۱ اسفند ۱۳۶۷

[…] مدتی پیش به آقای جزینی مدیر کل استان فارس مراجعه شد. ایشان فرمودند چنانچه برای یکی از مناطق جنوبی شیراز مدرسه‌ای نمونه ساخته شود با انجام این امر موافقت خواهد نمود که ما هم بلافاصله و صادقانه قبول کردیم و با پیمانکار آموزش و پرورش قرارداد لازم را جهت یک مدرسه راهنمایی ۱۶کلاسه که حدود هشت میلیون تومان هزینه در بر داشت منعقد نمودیم و اکنون شاهد در شرف اتمام بودن آن هستیم. ولی باز این امر انجام نپذیرفت. اکنون هم که برادر جزینی به معاونت آن وزیر محترم منصوب شده‌اند. جناب آقای نجفی، برای رضای خدا به درخواست مردم گراش […] پاسخ مثبت دهید و دستور انجام آن را صادر فرمایید. مطمئن باشید که این مردم آمادگی دارند در حد توانایی خود با وزارت آموزش و پرورش جهت کمک به دیگر مناطق محروم همکاری و مساعدت داشته باشند.

 

مدرسه حاج علی‌اکبر بهادر گراشی در شیراز

در نامه‌ی بهادر به وزیر آموزش و پرورش، هزینه‌ی ساخت مدرسه‌ی دوطبقه در شیراز حدود هشت میلیون تومان ذکر شده است؛ که حتی با نرخ تورم رسمی بانک مرکزی، امروزه حداقل ۴ و نیم میلیارد تومان می‌شود.

دبیرستان نمونه دولتی حاج علی اکبر بهادر (گراشی) در کوی زهرای شیراز، مقابل سالن ورزشی ۲۲ بهمن قرار دارد. این مدرسه از سال ۱۳۶۹ افتتاح شد و از آن زمان چند بار کادر آموزشی‌اش تغییر کرده است. در حال حاضر، نام رسمی آن «دبیرستان دوره اول دخترانه هیات امنایی حاج علی اکبر بهادر گراشی» است. اما این مدرسه در شیراز هنوز هم به «دبیرستان گراشی» معروف است و از مدارس برتر شیراز محسوب می‌شود.

در آبان‌ماه ۱۳۷۳، از حاج علی‌اکبر بهادر برای مشارکت فعال در امر مقدس مدرسه‌سازی به مناسبت اولین اجلاس نیکان فارس، از طرف مدیر کل نوسازی مدارس استان فارس، محمد کسرایی. در شیراز تقدیر شد.

در تیرماه ۱۳۸۸، نرگس اسدی یک گزارش در مورد دبیرستان گراشی برای نشریه صحبت نو نوشت که در وبلاگ صحبت نو بازنشر شده است. گزارش را در این صفحه بخوانید.

 

مراحل آخر تا حصول نتیجه

بالاخره یک سال بعد از این، در آبان ۱۳۶۸، روند اداریِ تندتر می‌شود و امیدواری بیشتری به گرفتن آموزش و پرورش مستقل به وجود می‌آید. وزارت آموزش و پرورش که همچنان نگران هزینه‌های مستقل شدن آ. پ. گراش است، از مدیر کل استان فارس می‌خواهد که از معتمدان گراش یک تعهدنامه در مورد قبول بار مالی بگیرد. معافیان، مدیر کل آ. پ. استان فارس نیز این درخواست را به معتمدان گراش ارجاع می‌دهد و از آنها می‌خواهد یک صورتجلسه‌ی رسمی به عنوان تعهد برای اداره کل بفرستند.

 

نامه سیدکمال معزی، سرپرست دفتر تشکیلات و شوراهای مناطق

به عبدالحمید معافیان، مدیر کل آموزش و پرورش استان فارس

و رونوشت از طرف مدیرکل به شورای شهر و معتمدان گراش:

۲ آبان‌ماه ۱۳۶۸

«چنانچه بار مالی بابت منطقه‌ای شدن آن حوزه برای مدت پنج سال مورد تعهد و تقبل آن شورا و معتمدین محل می‌باشد، مراتب را طی صورتجلسه‌ای به اداره کل آموزش و پرورش استان اعلام تا اقدام لازم معمول گردد.»

 

گراشی‌ها هم به محض دریافت نامه، دست به کار می‌شوند. فردای آن روز، سوم آبان، ده نفر از آنها به همراه امام جمعه‌ی وقت شهر، صورتجلسه‌ای را امضا می‌کنند و تعهد می‌دهند که هزینه‌های مالی و اضافی استقلال آموزش و پرورش را برای مدت پنج سال به عهده بگیرند. این صورتجلسه به امضای این افراد رسیده است: محمدحسین رادمرد (از طرف حاج محمدحسن حسنی)، حاج علی‌اکبر بهادر، حاج ابوالحسن حسنی، سید عباس جهانبانی، محمدحسین رادمرد، احمد نوروزی، محمود رادمرد، احمد درویشی، غلامحسین رسولی‌نژاد، جعفر رسولی‌نژاد، و با تایید موسوی‌پور، امام جمعه گراش، همراه با امضا و مهر دفتر امام جمعه.

 

صورتجلسه ۳ آبان‌ماه ۱۳۶۸

عده‌ای از معتمدین گراش

در اجرای دستورالعمل شماره ۵۲/۸۱۸۸۳ – ۲/۸/۶۸ اداره کل آموزش و پرورش استان فارس، در تاریخ سوم آبان‌ماه یکهزار و سیصد و شصت و هشت شمسی با حضور عده‌ای از معتمدین شهر گراش جلسه‌ای پیرامون تقبل بار مالی منطقه‌ای شدن آموزش و پرورش گراش تشکیل و با توجه به اهمیت موضوع متفقا امضاکنندگان ذیل تقبل و تعهد بار مالی و هزینه‌های اضافی برای مدت پنج سال را نموده و از مسئولین امر تقاضا می‌شود شماره حسابی معرفی تا نسبت به واریز نمودن هزینه‌های لازم اقدامات مقتضی معمول گردد.

 

حدود یک ماه بعد، موافقت رسمی وزارت آموزش و پرورش با منطقه‌ای و مستقل شدن آ. پ. گراش در نامه‌ی وزیر به راستی لاری، نماینده‌ی وقت مجلس، اعلام می‌شود.

 

نامه محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش

به راستی لاری، نماینده مردم لارستان در مجلس

۱۲ آذرماه ۱۳۶۸

پیرو مذاکرات جلسه مورخ ۶/۸/۱۳۶۸ به اطلاع می‌رساند که خوشبختانه تقاضای جنابعالی و سایر مسئولان محترم شهر گراش مبنی بر اجابت درخواست مردم مسلمان و متعهد آن منطقه در خصوص تبدیل آموزش و پرورش آن ناحیه به منطقه‌ای مستقل مورد موافقت قرار گرفته است و موافقت رسمی با موضوع متعاقبا به اداره کل آموزش و پرورش استان فارس ابلاغ خواهد شد.

 

تداوم پیگیری‌ها و کمک‌ها

از موافقت وزارتخانه تا ابلاغ استقلال آموزش و پرورش گراش چند ماه می‌گذرد؛ چند ماهی که لابد برای معتمدین خیلی سخت و نفسگیر بوده است چون هر لحظه ممکن است یک فرد یا یک اتفاق کارشکنی کند یا جلوی ابلاغ را بگیرد. خوشبختانه اتفاق ناگواری نمی‌افتد؛ اما گراشی‌ها دست از تلاش برنمی‌دارند.

برای مثال، سید عباس جهانبانی همان نامه‌ی وزیر به نماینده را در تاریخ ۲ دی‌ماه ۱۳۶۸ برای حاج علی‌اکبر بهادر در دبی می‌فرستد و از او و دیگر همشهریان درخواست کمک می‌کند. این نشان می‌دهد آ. پ. گراش در ابتدای راه نیاز به کمک‌های بیشتری داشته است.

 

رونوشت سید عباس جهانبانی

به حاج علی‌اکبر بهادر در دبی

۲ دی ۱۳۶۸

اینک که به یاری خداوند متعال یکی از خواسته‌های برحق این شهر (استقلال آموزش و پرورش گراش) در عصر جمهوری اسلامی لباس تحقق می‌پوشد، به منظور هرچه پربارتر نمودن امور آموزشی و پرورشی فرزندانتان نیاز به تعاون و تشریک مساعی همه‌ی مومنین مقیم آن کشور می‌باشد. لذا مستدعی است به مومنین و برادران خیر مقیم آن کشور اعلام فرمایند که به منظور ارائه خدمات بیشتر به نونهالان عزیز نیاز به تامین وسایل مورد نیاز (اعم از کمک‌های نقدی و یا جنسی) شما سروران می‌باشد.

 

کمتر از دو ماه بعد از این نیز گراشی‌ها هنوز منتظر افتتاح رسمی اداره آموزش و پرورش گراش هستند. حکم سید عباس جهانبانی به عنوان سرپرست موقت نمایندگی آموزش و پرورش گراش صادر شده است و او از اول اسفندماه ۱۳۶۸ کارش را به صورت رسمی شروع می‌کند.

در تاریخ ۳۰ بهمن‌ماه ۱۳۶۸، در یک جلسه هم‌اندیشی که از ساعت ۶ تا ۱۱ شب به طول می‌انجامد، اعلام مجدد مساله استقلال آموزش و پرورش گراش از سوی اداره کل و شروع به کار اداره گراش با حضور جمع فرهنگیان و امام جمعه گراش مطرح می‌شود. امضای نزدیک به ۲۲ نفر از جمله موسوی‌پور (امام جمعه) حسین انصاری، ابوالحسن جهانسوزی، غلامحسین رسولی‌نژاد، محمد نام‌آور، غلامعباس آشفته، قاسم وقارفرد، رحمت مهیایی، ابوالحسن فردوسی، احمد درویشی، محمودرضا رادمرد، محمود شمسی، مرتضی محسنی، غلامحسین محسنی، عبدالحسین پرچمی، ابراهیم مهروری، محمدرضا ایزدی، جهانبانی و مقتدری زیر این صورتجلسه قابل شناسایی است.

 

صورتجلسه ۳۰ بهمن ۱۳۶۸

جمعی از فرهنگیان گراش

در ساعت ۶ بعدازظهر مورخه ۳۰/۱۱/۶۸ به دنبال اعلام مجدد مساله استقلال آموزش و پرورش گراش از سوی اداره کل آموزش و پرورش فارس و شروع به کار اداره گراش جلسه‌ای با حضور جمع فرهنگیان و امام جمعه محترم گراش تشکیل گردید و در زمینه مسائل موجود و آنچه که باید در آینده مورد دقت و نظر باشد بحث و تبادل نظر گردید. ضمنا ابتدا حاج  بهادر اقدامات انجام‌شده و مکاتبات انجام‌گرفته از طریق اداره کل و وزارت مطبوع و اعلام مساله حوزه تحت پوشش اداره گراش که توسط حاجی آقا موسوی‌پور جهت حاضرین قرائت گردید، بیان داشتند.

آنگاه مقرر گردید از تاریخ ۱/۱۲/۶۸، در اجرای دستورالعمل اداره کل و ابلاغ صادرشده جهت برادر [سید عباس] جهانبانی به عنوان سرپرست موقت اداره مستقلا کارها انجام گردد و موضوع جلسه افتتاحیه با نظر مدیر کل محترم و هماهنگی لازم انجام شود.

نهایتا ضمن تقدیر و تشکر حضار از همکاری‌های صمیمانه سروران محترم حاج آقا موسوی‌پور و حاج بهادر و دیگران با همدلی و محبت، متعهد همکاری شدند.

 

سیدعباس جهانبانی به مدت سه سال آموزش و پرورش گراش را مدیریت و آن را تثبیت می‌کند. او در اواخر دوره‌ی مدیریتش در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۷۱، نامه‌ای برای همراهان و همکاران از جمله حاج علی‌اکبر بهادر ارسال کرده است و از تشریک مساعی آنها تشکر کرده است.

 

بال‌های ارتقای گراش

مرور اسناد حاج علی‌اکبر بهادر در مورد منطقه‌ای و مستقل شدن آموزش و پرورش گراش، یک بار دیگر ثابت می‌کند که شهر و شهرستان گراش برای ارتقا و پیشرفت همواره به دو بال قدرتمند متکی بوده است: گروه‌هایی از فعالان و دغدغه‌مندان که از داخل کشور کار سخت پیگیری‌های اداری و دولتی را به عهده دارند، و گروه‌هایی از نیکوکاران و خیرین که از خارج از کشور (عمدتا شاغل در کشورهای حاشیه خلیج فارس) کار پشتیبانی مالی را انجام می‌دهند؛ و گاه این دو گروه در ایفای وظایف به همدیگر کمک هم می‌کنند. البته همیشه همراهی و همکاری مسئولان شهر و شهرستان هم عامل مهمی در تسریع و موفقیت پیگیری‌ها بوده است، همانطور که در مورد استقلال آموزش و پرورش، همگان از تلاش‌های حاج‌آقا موسوی‌پور، امام جمعه وقت گراش، به نیکی یاد می‌کنند.

این شکل سازماندهی نیروها و ظرفیت‌ها، از گذشته تا همین امروز در گراش به نتایج قابل توجهی رسیده است و به نظر می‌رسد می‌توان آن را بیش از اینها مطالعه، آزمایش و تقویت کرد.

 

خروج از نسخه موبایل