هفت برکه: داستان نارضایتی دانشجویان دانشگاه آزاد گراش از این دانشگاه با وجود تغییر مدیر و ارتقا، هنوز ادامه دارد، مریم مالدار،خبرنگار هفت برکه و دانشجوی این دانشگاه با نظرخواهی از همدانشگاهیهایش گزارشی از وضعیت این دانشگاه آماده کرده است.
مریم مالدار: یک سال و نیم از حضور من در دانشگاه گراش به عنوان دانشجو میگذرد. تجربهای که یک ترمش به مجازی گذشت، ترم دومش به صورت ترکیبی و حالا سومین ترم کاملا حضوری. هر چند سال پیش هم در صفحه شخصیام از کم و کاستیهای دانشگاه آزاد نوشته بودم به امید بهبود، حالا با حضور رییس جدید، دکتر مهدیزاده کمابیش شاهد تغییراتی ولو اندک هستیم اما همچنان برخی کم کاریها در کارهای اداری، تاخیر در شروع کلاسها و نبود امکانات لازم و… مستلزم همت و تدبیر راسخ رییس و کادر دانشگاه است.
همهی کمکاریها و تغییرات ریز و درشت باعث شده حالا بنشینم پای درد و دل، پیشنهاد و یا انتقاد دانشجویان.
با سه سوال مشخص، روند برگزاری کلاسها به صورت مجازی بهتر بود یا حضوری و چرا؟ پیشنهاد و انتقاد شما نسبت به عملکرد دانشگاه چیست؟ از روند آموزشی، نحوهی برگزاری و شیوه تدریس اساتید دانشگاه آزاد گراش چقدر رضایت دارید؟
خانم دادبین در پاسخ به سوال اول اینگونه پاسخ میدهد: «روند آموزشی در ترمهای قبل واقعا عذابآور بود علاوه بر بینظمی و برگزار نشدن کلاسها، اطلاع رسانی هم ضعیف بود اما در ترم جاری با اینکه کلاسها تقریبا دو ماه دیرتر برگزار شد اما بینظمیهای ترمهای قبل را نداشت.»
مجازی و حضوری را کنار هم درست میدانست: «دروس عملی به صورت حضوری مفیدتر است اما با مجازی بودن دروس عمومی و نظری کاملا موافقم.» رضایت از هر بخش و ادارهای جز مهمترین قسمتهاست میگوید:«به عنوان یک دانشجو از دانشگاه توقع احترام گذاشتن به وقت دانشجو دارم که با بینظمی در برگزاری کلاسها این احترام زیر سوال میرود و همچنین امکانات ضعیف دانشگاه نوعی بیاحترامی به دانشجو است.»
از او میپرسم امکانات ضعیف در کدام قسمت و پیشنهادتان چیست؟ خانم دادبین میگوید: «مکانی برای استراحت دانشجو در ساعتهایی که کلاسها پشتسر هم است و به عبارتی حدودا شش تا هفت ساعت دانشگاهیم اما بوفه یا مکانی برای گفتوگوهای دوستانه نیست و مجبوریم تمام ساعات را در همان کلاس بمانیم و این خسته کننده است.»
یکی دیگر از دانشجویان آموزش ابتدایی جواب سوالاتم را خیلی کوتاه و مختصر میدهد: «روند آموزشی و استادان کاملا خوب هستند و کلاسهای حضوری خیلی بهتر از کلاسهای مجازی است.»
میروم سراغ محمد جهاندیده که حالا ترم دوم مربی بهداشت مدارس را میگذراند: «روند آموزشی بعضی از استادها عالی و دلنشین و بعضیها کمی مغرور. اگر دانشگاه گراش میخواهد پیشرفتی داشته باشد و دانشجو جذب کند باید به استادهای خود بگوید سختگیریها بیش از حد را کنار بگذارند و به فکر پیشرفت دانشگاه باشند.»
او معتقد است اکثر دانشجویان کارمند هستند و با کلاسهای مجازی موافقترند تا حضوری: «روند برگزاری کلاسها برای من که کارمندم، مجازی بهتر بود چون به کارم لطمه نمیزد و به هر دو میرسیدم.»
او از نبود کارمندان و معطلی دانشجویان در کارهای دانشجویی و اداری گلهمند است و میگوید: « در جهت جذب دانشجو عملکرد ضعیفی دارند و همچنین کادر اداری که همیشه پاسخگو دانشجو باشند ندارند! با یک کارمند که بنده خدا جناب آتشی باشند که نمیشود دانشگاه را چرخاند. پس هر چه سریعتر برای دانشگاه باید به فکر جذب نیرو تازه نفس باشند.»
خانم اکبری از بچههای کاردانی پاسخ سوالات را این گونه میدهد و نشان از رضایت نسبی او از دانشگاه دارد: «نحوه ی تدریسشان و برگزاری کلاسها نسبت به ترمهای قبل خیلی بهتر شده است. کلاسها به صورت حضوری باشد بهتر است چون که اگر غیر حضوری باشد مفاهیم درس را درست متوجه نمیشویم و چون درس ما عملی است نمیتوانیم درسهای تخصصیمان را به صورت عملی کار کنیم.»
رسیدگی بیشتر به فضای دانشگاه جز خواسته اصلی بیشتر بچهها است. تعدادی از دانشجوها حتی رغبتی به حرف زدن هم نشان نمیدهند. ناچار میروم سراغ همکلاسیهای خودم که در طول هفته بیشتر میبینمشان و دایرههای صحبتهایمان گاهی کمی بیشتر از مباحث کلاس و درس است. یکی از بچههای شاغل کلاس میگوید: «راستش اصلا از وضعیت دانشگاه دل خوشی ندارم. مجازی بودنش یک دردسر و حضوری بودنش دردسر دیگر. تاریخ و ساعات امتحانی را بچهها مشخص میکنند، ساعت کلاسی هم همینطور و این باعث میشود ناهماهنگیها بیشتر شود و از آنطرف اعصاب خردیها بیشتر.»
میگویم امیدوارم این ترم مثل ترم گذشته نشود. که برخی روزها سه امتحان داشتیم.
همکلاسی من با جهاندیده همنظر است و میگوید: «این جا را نمیشود یک یا دو نفره چرخاند. نیرو ندارند و این نداشتن نیرو بدجور در کارهای اداری و کلاسها توی چشم میزند توقع داریم حداقل اگر دانشگاه محیط بزرگ و خوبی ندارد، کادر حرفهای و خوبی داشته باشد تا برای انتخاب واحدها و برخی موارد دیگر هی علاف نشویم.»
وقتی میبینم آتشش تند است، میگویم به جای انتقاد پیشنهاد بده و تقاضای او هم خیلی ساده است: «محیط مناسبی برای نشستن باشد که دانشجوها خارج از وقت کلاسی یا بین کلاسها بتوانند دور هم بنشینند و حداقل بوفهای باشد که بتوان دور هم یک چای بخورند و به کلاس برگشت.»