هفتبرکه – فاطمه یوسفی: کرونا توانست دو سال مدرسهها را مجازی کند و این تعطیلی و دور بودن از مدرسهها، شور و شوق بیشتری برای حضور در پشت میز و نیمکت مدرسه در دل دانشآموزان انداخته است. این شور و شوق البته برای والدین گران در میآید.
هیچ چیز جلودار شلوغی نوشتافزارفروشیها در آغاز سال تحصیلی نیست، حتی کاهش قدرت خرید مردم. والدین چارهای جز پیدا کردن مسیری برای دور زدن محدودیتها ندارند. اولویت داشتن اقلام باکیفیت، چشم بستن به روی اجناس لوکس و فانتزی، خرید به قدر الزام، و استفاده از لوازمالتحریر دسته دوم، روشهایی است که با آن، خریداران نوشتافزار بار سنگین تورم را به دوش میکشند و دستتنگیها را تحمل میکنند.
در آخرین روزهای شهریور به سراغ نوشتافزارفروشیها میرویم.
چیزی خرید نمیکنیم که اضافه در انبار بگذاریم
سکینه خاکینهاد که با دختر پنجسالهاش در حال خرید از مغازهی صدراست میگوید: «قبلا در شروع ماه مهر، پنج یا شش دفتر میخریدم ولی حالا اندازهای که لازم است خرید میکنم. چیزی خرید نمیکنیم که اضافه در انبار بگذارم. دیگر نمیشود بیشتر از نیاز خرید کرد. قیمت همه اقلام بالا رفته است.»
او با گفتن این که اولویتش در خرید، جنسهای باکیفیت است، ادامه داد: «کلاس اول و دوم که بود، دخترم میرفت سمت وسایل تزییناتی. ولی حالا که بزرگتر شده است دیگر ایراد نمیگیرد و میرود سمت وسایل کاربردیتر. برای خرید ترجیح میدهیم گراش خرید کنم. به هر حال اینجا آشنا پیدا میشود، بهخصوص برای من که قیمت اجناس در بازار زیاد دستم نیست، اعتماد کردن به آشنا و همشهری خودمان راحتتر است.»
«مامان این چوبخط رو عوض کن». به طرف صدا میچرخم. پسری را در کنار مادرش میبینم در حال خرید چوبخط. زن خودش را خانم منوچهری معرفی میکند: «من دو بچه دارم. هر دو مدرسهای هستند. امروز روز اولی است که آمدم برای خرید لوازم التحریر. نسبت به سابق هزینهها خیلی بالا رفته تا جایی که حتی خود مغازهداران نیز پیشنهاد میکنند فلان چیز را نخریم که گران است. مثلا همین الان آقای پورشمسی، صاحب مغازه، وقتی میخواستم این وسیله را بخرم، گفت: «آن را نخر، چیزی بخر که کاربردیتر باشد، نه گرانتر، این وسیله زیاد برای سال اولیها به درد نمیخورد.» من به حد نیاز خرید میکنم، مثلا چهار تا دفتر میخرم نه ۱۰ دفتر و نمیگذارم لوازمالتحریر در کمد جمع شود.»
دانشآموزان خیلی ترغیب شوند به سمت خرید اجناس فانتزی
نوشتافزار فرهنگسرا از قدیمیترین نوشتافزارهای گراش است. از پشت شیشهها میتوان شلوغی مغازه را دید. آقای اسدی، مسئول فرهنگسرا، و چند نفر از همکارانش مشغول سروکله زدن با مشتریها هستند. میگویم صبر میکنم خلوت شوید. جواب میدهد: «خلوتتر از این نمیشود. سوالتان را بپرسید.» میگویم از فضای خرید شروع سال تحصیلی بگوید. میگوید: «تنوع بسیار زیاد است. اقلام لوازمالتحریر و جنسهای فانتزی به شدت تغییر پیدا کرده است. زرقوبرقها باعث شده دانشآموزان خیلی ترغیب شوند به سمت خرید اجناس فانتزی. اگر سالهای گذشته به چهار، پنج قلم بسنده میکردند الان تا ۵۰ قلم خریداری میکنند. اجناس ما چهار کیفیت دارد؛ ضعیف، متوسط، متوسط رو به بالا و لاکچری. مثلا یک نفر میآید و میگوید فقط میخواهم لاکچری باشد. مشتریهای من ۸۰ درصد میروند سروقت جنسهای خوب و لاکچری و بیست درصد هم افراد از طبقهی ضعیفتر از ما خرید میکنند که آنها هم میتوانند اجناس باکیفیت و مناسب خرید کنند، اما با هزینهی کمتر. مثلا یک دانشآموز میتواند با ۲۰۰ هزار تومان کل اقلام برای یک سال تحصیلیاش را تهیه کند و یک نفر هم با دو میلیون تومان خرید میکند. اما کتابهای کمکآموزشی به شدت قیمت بالا رفته و درصد تخفیف هم پایین آمده که ما اصلا نمیتوانیم تخفیف دهیم. مثلا یک کتاب کمک آموزشی از ۱۷۰ هزار تومان تا سیصد هزار تومان است و این برای بچهها خیلی سخت است و کملطفی شده است.»
اسدی ادامه میدهد: «سالهای قبل ما یک منبع اعتبار از سوی خیرین داشتیم که امسال ضعیف شده و به صفر رسیده است. ما نامه میزدیم مدارس، و مدارس افراد را معرفی میکردند و افراد معرفیشده به مغازه میآمدند و چیزهایی را که لازم داشتند میگرفتند. خیلی بودجه خوبی بود. ولی امسال خیر نداریم. ولی آن افراد هم به خاطر تنوع زیاد لوازم التحریر و کیفیت آن، میتوانند لوازم خود را تهیه کنند و مشکلی ندارند.»
در مقابل بچهها مقاومت میکنیم یا نه؟
پیرمردی دست نوهاش را گرفته و وارد نوشتافزارفروشی میشود. میگوید: «من هر سال وسایل جدید برایش میخرم. کیف، کفش، مداد رنگی، پاک کن، دفتر، حتی قمقمه آب. پارسال که نوهام کوچکتر بود خودمان برایش خرید میکردیم. ولی امسال خودش میتواند وسایلی را که برای مدرسه نیاز دارد بگوید و انتخاب کند. هر چه بگوید، برایش میخرم. نوهام، پدرش را از دست داده است.» میپرسم شغلتان چیست؟ جواب میدهد: «راننده تاکسی.»
خانم کشتکار و همسرش آقای شهابنیا به همراه پسرشان محمدرضا مشغول خرید دفتر نقاشی هستند. خانم کشتکار میگوید: «پسرم مهد کودکی است. ما الان چیز خاصی هم نگرفتیم ولی بالای یک میلیون هزینه کردیم. بیشتر هزینهها صرف لوازمالتحریر شده. قدرت خرید مردم خیلی پایین آمده و از طرفی تنوع خیلی زیاد شده و انتخابها سخت شده است. من الان برای خرید یک دفتر نقاشی ۴۰ برگ برای بچهام، شاید دویست دفتر را جابهجا کردم. پسرم به زرقوبرقها نگاه میکند و میگوید این را میخواهم و این را نمیخواهم. کاری هم به این ندارد که کیفیت آن خوب است یا بد، به دردش بخورد یا نه، فقط میگوید بخر. بعضیها را که میدانستم کیفیت تاثیر ندارد گذاشتم دست خودش که فردا در مدرسه آن را دید، نگوید من این را میخواستم تو نخریدی. ولی چیزهایی که میدانستم به دردش نمیخورد، مقاومت کردم که یک چیز باکیفیت بخریم.»
رییس اتحادیه: هم مرغوبیت مهم است و هم قیمت
محمدرضا ایزدی، که مسئول نوشت افزار نور دانش است و ریاست اتحادیهی نوشتافزار گراش را نیز بر عهده دارد، با اشاره به این که امسال شور و شوق دانشآموزان برای خرید، زیادتر شده است، میگوید: «دو سال که کرونا بود ما خیلی لوازمالتحریر نیاوردیم. ولی امسال، حسوحال دانشآموزان و والدین نسبت به خرید لوازمالتحریر زیاد شده است. معمولا بیشتر چیزهای میگیرند که هم مرغوبیت و کیفیت خوبی داشته باشد و هم ارزان باشد. ما لوازم تحریر ارزانقیمت داریم که برای حمایت از مصرفکنندگان است. یک سری دفاتر فانتزی هم داریم که سیمی است و قیمت مناسبی دارد اما بعضی از اقلام خیلی قیمت گزاف دارد که آن هم نمونههای مختلفی دارد. مثلا مداد رنگی ما از بیست تومانی داریم تا هشتاد تومانی. هر مشتری نسبت به قدرت خریدش سروقت یکی از این اقلام میرود. بیشتر والدین بهخصوص دختران سعی میکنند چیزهای فانتزی و گرانقیمت بخرند چون الان با یک شور و شوق خارج از وصفی سر کلاس میروند و دوست دارند به دلشان بچسبد. اما هستند افراد و والدینی که میگویند: «ما هنوز لوازمالتحریر سال قبل را داریم، که به خاطر آنلاین بودن کلاسها، بچهها هنوز از آن استفاده نکردند.» و به همین خاطر کمتر خرید میکنند. ولی گرانی هم بیتاثیر نیست. یعنی میزان خرید کمتر شده ولی مردم باز هم شور و شوق خرید را دارند.»
خوشبختانه خانواده هم کمک میکند
«بزرگترها میگویند الان نیاز نیست حتما برای پسرم کفش نو بخرم ولی با خودم فکر میکنم شاید وقتی رفت مدرسه و وسایل بقیه را دید که نو است، خجالت بکشد.» این را زن دیگری گفت که پسرش امسال قرار است به کلاس اول برود. او ادامه داد: «برای خرید وسایل تحریر پسرم آمدم. یک پسر بیشتر ندارم. قیمتها خیلی بالا است نسبت به زمانی که خودم یا برادر کوچکترم مدرسه میرفتیم. مجبورم فقط چیزهایی را که لازم دارد بخرم. البته فعلا یک بچه بیشتر نداریم و خوشبختانه دستمان میرسد که برایش خرید کنیم ولی نمیدانم آنهایی که چند بچهی مدرسهای دارند، چطور از پس هزینهها برمیآیند.»
«خانواده از لحاظ مالی به ما کمک میکنند و این طوری فشارها روی ما کمتر میشود». میگوید: «ما خودمان چند لوازمالتحریر را خرید کردیم ولی چند قلم هم مادرم به پسرم هدیه داده است. خواهر شوهرم هم گفته یک بسته مداد رنگی اضافه دارد و نیاز نیست ما خرید کنیم. ولی باز هم خیلی چیزهای دیگر است که باید خرید کرد. مثلا کیف. شاید آنچنان کیفیت خوبی هم نداشته باشد اما قیمتها از سیصد شروع میشود به بالا. در هر صورت، این که خانواده از لحاظ مالی به ما کمک میکنند فشار کمتر روی ما است.»
در حال چک کردن واتساپش است و لیستی را که از مدرسه در گروه والدین برایشان ارسال شده چک میکند: مداد سیاه و قرمز، تراش مخزندار، جامدادی ساده، قیچی، دفتر شطرنجی و… خودش را فرهادنژاد معرفی میکند. به جز پسرش، دختر برادرش را هم با خودش به خرید آورده است. میگوید: «پسرم را مدرسه مهر سلیمی ثبتنام کردم. لیستی فرستادند برای خرید مدرسه که باید آن را تهیه کنیم. تا الان لباس مدرسه از همه گرانتر درآمده. مثلا خواهر خودم دو بچه مدرسهای دارد حدود ۷۵۰ هزار تومان فقط برای لباس بچهها هزینه کرده است، به غیر از کیف و کفش و بقیه چیزها. پسر خودم فقط لباسش شده ۳۵۰ هزار تومان و میگویند لباس دخترانه هم حدود ۴۰۰ تومان درمیآید.»
لوازم رشتههای هنری گرانتر از بقیه
نازنین کشاورز که دانشآموز سال دوازدهم چهرهسازی مدرسه امیرکبیر است، میگوید: «به اصرار چند نفر از همکلاسیهایم قرار بر این شد که همین اول سال هر چه را که تا آخر سال نیاز داریم خرید کنیم، قبل از این که نرخها باز بالاتر برود. مثلا الان هر بوم حدود چهل و خوردی در میآید. شاید تا وسط سال قیمت آن به شصت، هفتاد هم برسد. زمانی که کارورزی میرفتیم به درخواست دانشآموزان یکی از معلمان برای ما لیست خریدی را آماده کرد و گفت هر کسی که مایل است میتواند وسایلش را بر اساس این لیست، خرید کند تا صرفا چیزهایی که تا آخر سال لازم دارد را بخرد. و یکی دیگر از معلمان هم پیام داد و گفت من تهرانم و میتوانم از تهران برای شما خرید کنم. اینجا قیمت ارزانتر است و برای بچههایی که درخواست دادند از آنجا خرید کرد و قرار است اول مهر هم به دستمان برساند. هر کسی هر کمکی از دستش برمیآید انجام میدهد. البته چند نفر هم خواستند خودشان خرید کنند.»
او با گفتن این موضوع که فقط برای خرید وسایل کلاس عملی حدود دو میلیون هزینه کرده است، میگوید: «من چیز خاصی نخریدم، فقط چیزهایی که برای کارهای عملی لازم داشتم: چهار بوم و یک مقوا، یک ست براش قلمو زبر و نرم و… همینها حدود دو میلیون شد. خوشبختانه برای کلاس، وسایل از قبل داشتم و نیاز نبود وسایلی مثل دفتر و جامدادی و مداد و خودکار و… خرید کنم. برای من که زیاد به این رشته علاقه نداشتم و مجبوری رفتم، این هزینهها خیلی بالا است. اما برای کسانی که هدف دارند این هزینهها، قابل تحملتر است. من تکفرزند هستم و مشکل مالی ندارم ولی ممکن است برای بقیه تهیه این وسایل، سخت باشد.»
رسولینژاد: حتی خود ما هم تاکید میکنیم کمتر بخرند
رسولینژاد مسئول نوشتافزار سرای هنر، یکی از قدیمیترین نوشتافزارفروشیهای گراش است. او با گفتن این موضوع که نزدیک به ۳۷ سال است لوازمالتحریر میفروشد، گفت: «اوایل ما بزرگترین لوازمالتحریرفروشی گراش بودیم. یادم است از اول شهریور که توزیع کتاب داشتیم تا نیمه مهر، مرتب مشتری داشتیم. اما حالا دو سه سال که به خاطر کرونا خریدها افت داشت و نسبت به قبل از کرونا هم باز خرید لوازمالتحریر افت داشته است. افزایش قیمت لوازمالتحریر و کمتر شدن درآمد مردم یکی از علتهای این کاهش است، چون درآمد مردم بیشتر صرف خوراک و مایحتاج روزانه میشود و کمتر میرسند که دغدغهی لوازمالتحریر و فرهنگ بچهها را داشته باشند و آن را برآورده کنند. و این موضوع روی فروش مغازهی ما هم تاثیر داشته است.»
او ادامه میدهد: «من یک ماه پیش از شرکت پایکو یک دفتر ۵۰ برگ سیمی خریدم و آن را میفروشم ۱۵ هزار تومان. حالا زنگ زدم که باز هم از همان دفتر برایم ارسال کنند، میگویند هزینه شده ۱۸ تومان. من مجبورم صبر کنم تا این دفترهای ۱۵ هزار تومانی را بفروشم بعد دوباره با قیمت جدید سفارش بدهم. در حالی که اول مهر، نوشتافزاریها نباید این تعداد دفتر داشته باشد. حداقل باید از هر مدل ۱۰ کارتن داشته باشد. ولی ما منتظریم اینها تمام شود و قیمت جدید را بیاوریم و سر جایشان بگذاریم. مشتریها سالهای قبل اگر یک جین دفتر خرید میکردند، الان فقط چهار یا پنج تا میخرند. باز هم ما از آنها میپرسیم کلاس چندم است؟ و به آنها پیشنهاد میدهیم بیشتر از نیاز نخرند. یعنی کار به جایی رسیده که حتی خود ما هم تاکید میکنیم کمتر بخرند چون مردم خودشان گرفتار هستند.»
وضعیت توزیع کتاب درسی هم مناسب نیست
او معتقد است وضعیت توزیع کتاب درسی نیز نسبت به سابق مناسب نیست: «قبلا کتابفروش به عنوان نماینده با سازمان کتب درسی قرارداد میبست. ۱۰ درصد هم برای مغازهدار کم میشد. دانشآموزان ثبت نام میکردند و از اول شهریور کتاب در اختیارشان بود. ولی الان این طور نیست. باید از طریق سایت ثبت نام کنند و هزینهای بابت ثبتنام پرداخت کنند، و مشخص نیست کتاب به موقع دست دانشآموزان برسد یا نه؛ سالم باشد یا نباشد؛ چاپ آن درست باشد یا نه. قبلا میآمدند اینجا کتاب را بررسی میکردند و اگر یک خط چاپ بدی داشت میگفت من کتاب را نمیخواهم و ما موظف بودیم که کتاب را برایش تعویض کنیم. ولی از روزی که کتب درسی خصوصیسازی شده، هیچی دست کتابفروش نیست. کتاب آب گرفته تحویل دانشآموز دادند. مجبور است بردارد. ولی اگر میخواستند از کتابفروش بخرد، برنمیداشت.
«بعضی از دانشآموزان روستایی چون نمیتوانند ثبت نام کنند یا کد دانشآموزیشان ثبت نشده یا سریال شناسنامهشان ثبت نشده، میگویند از خیر مدرسه گذشتم! خیلی این موارد را داریم. مثل قدیم نیست که به راحتی کتاب تهیه میکردند. یکی از دلایل افت تحصیلی دانشآموزان و ترک تحصیل دانشآموزان همین است.»