نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

سیل‌های جاری، برکه‌های خالی

هفت‌برکه: برکه‌های شهری گراش که به سختی حفظ شده است حتی در بارش‌های سیل‌آسای اخیر هم خالی و خشک مانده است. البته جایی برای تعجب نیست؛ طراحیِ شیبِ کوچه‌ها، آب‌های سطحی را به مسیر درستش هدایت نمی‌کند.

به گزارش هفت‌برکه، همین چند وقت پیش، هشدارهای پیاپی سیل صادر شد و آبگرفتگی مداوم خیابان‌های اصلی شهر و خانه‌ها را شاهد بودیم. اما این سوال پیش می‌آید که چرا از این حجم آ‌ب‌ استفاده نمی‌شود؟ پیشنیان ما حاصل سال‌ها زندگی در اقلیم خشک را با فناوری برکه، به شیوه‌ای برای زندگی تبدیل کردند اما ما بی‌توجه به این پیشینه، برکه‌ها را فراموش کرده‌ایم.

سه روز بعد از آبگرفتگی چندباره‌ی خیابان امام، وضعیت ۱۶ برکه داخل شهر گراش را بررسی کردیم.

هفت‌برکه‌ی فراموش شده

مجموعه‌ی هفت‌برکه در ناحیه مرکزی شهر گراش قرار دارد. می‌گویند تعداد این برکه‌ها بسیار بیشتر بوده و تا ۱۵ برکه هم ذکر شده است اما در حال حاضر تنها هفت برکه باقی‌مانده است که در کنار هم قرار گرفته‌اند. از بین این هفت‌ برکه، چهار برکه آب‌گیری شده است و حتی از آب آن، استفاده می‌شود. اما سه برکه دیگر کاملا خشک است. دو برکه‌ی روباز مجموعه، احتمالا به دلیل رعایت امنیت، اصلا دارای مسیر آب نیست و وضعیت بغرنجی دارد. دیوار برکه‌ها با تابوک بالا آمده و قرار بود با نظارت میراث فرهنگی این برکه‌ها ایمن‌سازی و مرمت شود.

آب هفت‌برکه در گذشته از دو مسیر تامین می‌شد که در حال حاضر مسیر ورودی از سمت خیابان تمیز و بلوار سپاه بسته شده است و این آب به طرف روبه‌روی سپاه قدیم می‌رود. مسیر دیگر از شمال غربی مجموعه بود که کوچه اینجا هم سنگفرش شده و یک کانال کوچک باقی مانده است. آبی که سال‌های پیش وارد هفت‌برکه می‌شد اکنون در خیابان اصلی و جلو پارک لاله جمع می‌شود و مایه سرگرمی و تفریح است. جایی که مناسب‌ترین محل برای گرفتن لایو اینستاگرامی در روزهای بارانی است.

مهندس عباسی، مسئول بخش عمران شهرداری، چند روز بعد از آخرین بارندگی به هفت‌برکه گفته بود:«ما از هفت‌برکه مجددا همین امروز بازدید کردیم و پنج تا از این برکه‌ها پر آب بود و تمام مسیرهایشان هم آزاد بودند و آب باران به راحتی داخل برکه‌ها می‌روند. فقط دو برکه که روباز هستند مشکل دارند که آن هم ان‌شاالله، شنبه دو ورودی کوچک جهت ورود آب برایشان ایجاد خواهیم کرد.»

پنج گنبد خالی

از پنج‌برکه تنها پنج گنبد بزرگ و کوچک باقی مانده است. خشک و بی‌آب.

پنج‌برکه در خیابان بسیج قرار دارد. پنج‌برکه بعد از سال‌ها پیگیری به پارک محله‌ای تبدیل شد؛ یک پارک محله‌ای که به دلایل مختلف سوت و کورتر از پارک‌های محله‌ای دیگر است. تئتخ‌های برکه‌های پنج‌برکه کاملا با گچ و سنگ مسدود شده است و تنها سوراخ کوچکی به عنوان هواکش تعریف شده است. با بسته بودن دهنه برکه‌ها، میزان آب داخل برکه‌ها مشخص نیست ولی اگر سنگی داخل برکه بیاندازید صدای هیچ آبی شنیده نمی‌شود.

سطح بوستان پنج‌برکه بالاتر از کوچه‌های اطراف است و هیچ آبی وارد مجموعه نمی‌شود. آب محله‌ی بندوشیخ که قبلا پس از چرخیدن در پنج‌برکه وارد خیابان بسیج می‌شد، حالا مستقیما راهی خیابان بسیج می‌شود و راهی به پنج‌برکه ندارد.

حامد عبداللهی، طراح این مجموعه، می‌گوید:«نظر شهرداری این بود که آب کوچه‌های اطراف وارد مجموعه نشود چون در حالت عادی فاضلاب کوچه‌ها نیز وارد برکه‌ها می‌شد و از نظر بهداشتی صحیح نبود. قرار است آب برکه‌ها با بارانی که در خود سایت می‌بارد تامین شود.»

مهندس عباسی، مسئول بخش عمران شهرداری، با تاکید روی این موضوع که پروژه‌ی پنج‌برکه با طراحی مهندس حامد عبدالهی و بر اساس نظارت اداره‌ی میراث فرهنگی انجام شده است، می‎‌گوید: «در پنج‌برکه، بیش از ۱۵ کفشور در نقاط مختلف با هزینه زیاد شهرداری و با لوله‌کشی به داخل برکه‌ها وصل شده است. علاوه بر این، آب تخلیه آبنماها در برکه طراحی شده اما چون بارندگی‌ها با شدت زیاد بوده است و خروجی از محوطه که کاملا شیب‌بندی است به سرعت انجام می‌شود، آب باران مانند سابق وارد برکه‌ها نمی‌شود. قبلا محوطه برکه‌ها گود بود و هرچه آب از دور و بر می‌آمد حتی از خیابان بسیج در برکه‌ها تخلیه می‌شد اما الان که موزاییک‌فرش شده، برکه‌ها حجم خاصی از آب را از طریق کفشورها می‌پذیرند.»

عباسی ادامه می‌دهد: «یعنی در واقع با کف‌پوش شدن محوطه، تمام مسیرهای برکه‌ها مسدود شده است و فقط آب باران و آب‌نماها به وسیله کفشورها که کوچک هستند به داخل برکه‌ها هدایت می‌شوند. شما ظرفی را در نظر بگیرید که بخواهید درون آن با قیف کوچک آب بریزید. قاعدتا خیلی زمانبر است.»

مگر یک پارک کوچک در سال چقدر بارندگی دارد که بتواند این پنج برکه‌ی بزرگ و کوچک را پر آب کند؟ با این وجود، با نگاه دقیق‌تر متوجه می‌شویم که حتی بخشی از آب خود مجموعه نیز با کانال‌های سطحی به خارج از مجموعه می‌رود و عملا برکه‌ها لب‌تشنه می‌مانند. پس این بار از او می‌پرسیم آیا راهی برای اصلاح پروژه وجود دارد که پروژه را به هدف اصلی‌اش که حفاظت از برکه‌های تاریخی است برساند؟

عباسی جواب می‌دهد: «چون الان موزاییک‌فرش شده و کفشورها باید قبل از کار انجام می‌شد، امکان طراحی مجدد لوله و کفشور وجود ندارد. اما پیشنهادی که دارم این است که پایین هر برکه را می‌توان یک سوراخ کوچک درحد ۲۰ در ۲۰ سانتی احداث کنیم که آب‌ها را بهتر به داخل برکه‌ها هدایت کند. البته این را باید با شهردار و میراث فرهنگی در میان بگذاریم و اگر پیشنهاد پذیرفته شد، این کار را انجام می‌دهیم. البته لازم است مجددا اعلام کنم طراحی محوطه پنج‌برکه توسط مهندس عبداللهی و میراث انجام شده و ما فقط اجراکننده بودیم.»

با وجود پنج برکه در مجموعه، آب مورد نیاز فواره‌های داخل پارک نیز از آب شرب شهری و سد سلمان در فاصله ۲۰۰ کیلومتر گراش می‌آید. مهندس حامد عبداللهی در مورد این وضعیت می‌گوید:‌ «برای استفاده از آب برکه‌ها در فواره‌ها نیاز به یک تصفیه اولیه بود و شهرداری ترجیح داد برای صرفه‌جویی در هزینه به جای هزینه تصفیه، از آب آماده استفاده کند!»

فاضلاب‌ در بزرگترین برکه‌های ایران 

اگر یک مهمان گردشگر داشته باشید، آیا او را به دیدن برکه کل و برکه حاج اسدالله می‌برید؟ جواب خیلی‌ها به این سوال منفی است چون از حجم آشغالی که در این برکه‌ها جمع می‌شود خجالت می‌کشند. تصور کنید که مهمان را با زحمت زیاد روی دیواره‌ی برکه‌ی کل رسانده‌اید، و اولین چیزی که به چشم او می‌خورد، نه عظمت برکه، بلکه حجم آشغال و کثافتی است که روی آب تیره‌ی آن جمع شده است. تنها وقتی سیل جاری می‌شود و آب از این برکه سرریز می‌شود، تا مدتی حال برکه خوب است.

پای این بحث به یک گروه واتساپی می‌کشد. حسین عباس‌پور در این گفت‌وگوی انتقادی و مجازی می‌گوید: «آنچه من را آزار می‌دهد، غیر قابل استفاده بودن آب‌انبارها است. حتی اگر روی این برکه‌ها بهترین نما‌ هم کار شود، وقتی آب‌گیری نشود، فایده‌ای ندارد و انگار رسالت خودش را انجام نداده است. انگار یک برکه را بازنشسته کردیم و آن را هدایت کردیم به سوی تخریب‌های بیشتر. آب انبار باید احیا شود، یعنی آب درون آن موج بزند. هر چه آب‌انبارهای شهر را رصد کردم آب گندیده داخلش بود یا تایر و آشغال. اگر کسی به آن دست بزند هم صد تا صاحب پیدا می‌کند. من باشم پیشنهاد می‌دهم از ظرفیت همین انجمن حافظان محیط زیست و همکاری انجمن‌های میراث و غیره برای احیای آب‌انبارها استفاده شود و برای آب‌انبارها دهانه و در نصب شود. همه دهانه‌‌ی برکه‌ها را بلوک‌کاری کردند. گاهی آدم می‌ماند که متولی یک آب انبار کیست؟ میراث فرهنگی؟ اوقاف؟ یا شهرداری؟ یا اشخاص حقیقی؟ در هر صورت، بهترین راه نجات برکه‌ها، احیای آن است که اتفاق نمی‌افتد مگر با همت بچه‌های دلسوز این شهر.»

باقر شکاری نیز در تکمیل حرف‌های عباس‌پور می‌گوید: «من هم بیشتر افسوس آن هفت‌برکه‌ای را می‌خورم که به جای ذخیره آب در زمان بارندگی، پر شده است از آشغال، و پارک نیز بلااستفاده مانده است. اگر زمان بارندگی این آب‌های روان هدایت شود به سمت هفت‌برکه، هم ذخیره‌ی آب انجام می‌شود و هم برکه و پارک از بی‌روحی در می‌آید. از عزیزان شهرداری و شورا خواهش می‌کنم یک فکری به حال این برکه‌های بلااستفاده بکنید.»

او ادامه می‌دهد: «چندین مورد که از طرف هلال احمر مجبور به خالی کردن این آب‌ها حتی با خود عزیزان آتش‌نشانی شدیم، به غیر از سنگ و خاک و تایر و تنه موتور چیز دیگه‌ای درون آن پیدا نمی‌شد. واقعا اگر این برکه‌ها مرمت و تمیز شوند، و یک در هم برای آن کار گذاشته شود و یک برنامه‌ریزی هم برای هدایت آب‌ها جهت آبگیری آن انجام شود، می‌توان از آب‌های آن استفاده کرد و برکه‌ها هم از خشکی ترک بر نمی‌دارد و تخریب نمی‌شود. در حال حاضر این برکه‌ها دارد تخریب می‌شود و حتی ممکن است به دلیل عدم ایمنی کافی، خطراتی را ایجاد کند. شاید اگر آن را تخریب کنیم بهتر باشد! بعد برای آیندگان تعریف می‌کنیم که چنین برکه‌هایی داشتیم ولی به دلیل عدم توجه مسولان ویران شد. نمونه‌اش برکه کل، بزرگترین آب‌انبار ایران، که روی آن این قدر مانور می‌دهیم. آن فیلم را دیده‌اید که بچه‌ها چطور داشتند داخل آن می‌پریدند؟»

مهندس کارگر با اشاره به استفاده‌ی کاربردی از آب برکه‌ها در شهر همجوار گفت: «این درست نیست که آن را تخریب کنیم. میراث فرهنگی باید برای آیندگان بماند، شاید دیگران در یک زمانی دیگر قدر این میراث گرانبها را دانستند. همین الان در اوز خیلی‌ها آب شربشان را از ذخیره آب‌انبارها تامین می‌کنند و اعتقاد دارند سالمتر و بهتر از آب شهری است.»

مهندس حمیدرضا عظیمی نیز بر تصفیه و استفاده‌ از آب باران تاکید کرد و گفت: «می‌شود لایروبی و اقدامات بهداشتی انجام شود، مثل آب شیرین کن که مردم استفاده می‌کنند. حتی نه به صورت خیریه، بلکه مثل خیلی از شهرها می‌توان آب را به فروش هم رساند. می‌شود به صورت آزمایشی یک برکه را به بخش خصوصی واگذار کرد و بعد از مدتی برای بقیه نیز برنامه‌ریزی کرد. حُسن آب باران این است که مثل آب شیرین کن حدود ۶۰ درصد دورریز هم ندارد که به هیچ دردی نخورد.»

عبدالله سراجی نیز برای استفاده از برکه‌ها و آب ذخیره شده در آن پیشنهاد داد: «اولین استفاده همان ذخیره آب است، که شهرداری برای فضای سبز و شست و شوی خیابان و… می‌تواند از آن استفاده کند. از لحاظ میراث فرهنگی که متخصصین باید پیشنهاد و نظر بدهند. بنیاد شهید و ارگان‌ها وابسته نیز می‌توانند روی این مساله مانور دهند. به عنوان مثال ما شهدای غواص داشتیم از این شهر وسط بیابان. از لحاظ ورزشی هم که خودم به شخصه خیلی مشتاقم در برکه کل غواصی کنم یا در این مکان مسابقات شیرجه برگزار شود.»

هدایت آب‌های مازاد به سمت تصفیه‌خانه‌‌ای که هنوز در سطح طرح مانده و اجرایی نشده است، موضوع دیگری بود که در این گروه در رابطه با آن صحبت شد. مهندس وحید دمساز گفت: «هدایت آب به خیابان بسیج طراحی اشتباه است این آب باید هدایت شود به سیل بند نه به خیابان.» و مهندس حامد عبدالهی در جواب به او گفته است: «بر اساس طرح بالادستی، تصفیه‌خانه شهر، در انتهای خیابان بسیج، که قرار بود با راه‌اندازی آن، آبهای سطحی پس از هدایت، تصفیه شود. این مورد می‌بایست از طریق شهرداری و شورا سابق پیگیری می‌شد. طبیعی است که در هر طرحی، باید به طرح بالادستی توجه کرد. البته باید تاکید کنم، در صورتی که هر پنج برکه کامل پر آب شود، آب مازاد آن برای استفاده در تصفیه‌خانه هدایت می‌شود.»

برکه‌ها باید بدون آب همچنان دوام بیاورند تا بلکه با گذاشتن ورودی‌های جدید، راهی برای سیراب شدن پیدا کنند. و ما نیز باید منتظر بمانیم و ببینیم پروژه‌هایی که قرار است حافظ میراث فرهنگی ما باشند بعد از این چقدر موثر و موفق عمل می‌کنند.

 

خروج از نسخه موبایل