هفت برکه: «موسیقی برای ما حواشی زیاد داشت اما آب و نان نداشت. برای من که مرض موسیقی دارم، بسته شدن آموزشگاه موسیقی و کر شدن استعدادها، یک نگرانی اقتصادی نیست، یک دلشورهی فرهنگی است. برای خفه نشدن صدای موسیقی در گراش کمک نیاز داریم و اولین قدم، نجات دادن آموزشگاه است.» این حرفهای مجید رایگان، مسئول آموزشگاه موسیقی، و عباس امانی، رئیس انجمن موسیقی گراش است. این دو نفر در این گفتوگو به ما میگویند داشتن آموزشگاه موسیقی چه لزومی دارد و با بسته شدن آن قرار است چه چیزی را از دست بدهیم.
شرایط بهتر موسیقی در سالهای قبل
مجید رایگان ویولونزنی است که سالهاست در عرصه موسیقی گراش فعالیت دارد. او از سال ۶۳ به موسیقی علاقهمند شد و فعالیتش را شروع کرد.
رایگان معتقد است سالهای قبل شرایط در گراش برای فعالیتهای هنری مثل نواختن و آموزش موسیقی مهیاتر بود: «از سال ۶۳ موسیقی در گراش چیز غریبی نبود. استقبال زیادی از آن میشد و حمایت مسئولین، آن زمان خیلی بهتر بود. زمانی که سید عباس معصومی امام جمعه گراش بود، یادم است در تریبونی که آغا عباس نماز جمعه داشت، ما موسیقی اجرا کردیم در خود حسینیه اعظم. از قدیمیها بپرسید کاملا یادشان هست. در مدرسهها و در دبیرستانها اجرا داشتیم. در جشنوارههای دهه فجر فعالیت زیادی داشتیم. در مسابقاتی که در منطقه برگزار میشد همیشه جزو نفرات برتر بودیم. هر فعالیتی که در زمینه موسیقی در گراش میشد همیشه نوازنده و خوانندههای گراشی بودند و از بیرون کسی را دعوت نمیکردیم. حالا از بچههایی که آن زمان آن قدر فعال بودند خبری ندارم و هر کدام جایی رفتند.
«یادم است خیلی سال قبل، سالن خیلی بزرگی نزدیک دبیرستان حاجیپور بود که تمام فعالیتهای فرهنگی آنجا انجام میشد. آنجا آقای گلستانه کلاس سنتور و خطاطی برگزار میکرد و بچههای تئاتر آنجا تمرین میکردند.
«بعد خانه فرهنگ فعالیتش را آغاز کرد. در بخش موسیقی، آقای جباری، یونس وقارفرد و محمد رسولی که حالا هیچ کدام در این عرصه نیستند و کسی آنها را نمیبیند، برای راهاندازی این بخش خانه فرهنگ تلاش کردند. و مکانهای فرهنگی و هنری شلوغتر بود. حتی زمان جنگ که هر روز احتمال آوردن شهید به شهر بود، باز هم موسیقی و هنر جایگاهی برای خودش در شهر داشت و وضعیت آن خیلی بهتر از امروز بود.»
راهاندازی آموزشگاه کار آسانی نبود
رایگان اولین فردی است که در گراش اقدام به راهاندازی آموزشگاه موسیقی کرد. او میگوید: «شرایط برای راهاندازی آموزشگاه موسیقی آسان نبود. چهار، پنج سال پیش بود که برای راهاندازی آموزشگاه درخواست دادم و نامهنگاریها شروع شد. شرایط سخت بود و مجوز را به کسی میدادند که حداقل بیست سال سابقه فعالیت داشت. خوشبختانه من این شرایط را داشتم و بعد تازه طی کردن روال کَُند و پرپیچوخم اداری شروع شد.
«وقتی در مصاحبهای که در تهران داشتم تایید شدم باید درخواستم در شیراز ثبت میشد و بعد به من شش ماه فرصت دادند تا در آن مدت، آموزشگاه را آماده کنم. و دردسر بعدی من برای پیدا کردن محلی برای راهاندازی آموزشگاه شروع شد. عجیب بود روی هر مکانی دست میگذاشتم تا میفهمیدند که قرار است برای آموزشگاه موسیقی اجاره داده شود، منصرف میشدند و یا قرارداد را به هم میزدند! تنها یک روز به پایان وقتم مانده بود که در نهایت با همکاری آقای پاکسرشت مدرسهای را تحویلم دادند. البته به دلیل تعمیر مدارس، چند بار جای ما عوض شد و در نهایت علیرغم میل باطنی، در حال حاضر کلاسها در محل خانه فرهنگ سابق، جنب خیابان بسیج، برگزار میشود. ولی از حق نگذریم. ادارهی فرهنگ و ارشاد، آقای آیینهافروز و آقای هنرپیشه برای راه اندازی آموزشگاه موسیقی زحمت کشیدند و پشتیبانی کردند.»
هدف از تاسیس آموزشگاه: آسان کردن مسیر سخت
رایگان میگوید هدفش از راهاندازی آموزشگاه آسان کردن مسیر سخت آموزش موسیقی برای علاقهمندان به آن در گراش بود: «از دوران نوجوانی این عشق با من بود. عشق به موسیقی برای من دردسرهای زیادی داشت. میخواستم که نسل بعد آن مشکلات و کمبودهایی را که خودم در این مسیر داشتم تجربه نکنند. برای یادگیری مجبور به سفر به شیراز یا شهرهای همجوار نشوند.
«و دلیل دیگر آن این بود که برگزاری کلاس در منازل و به صورت خصوصی برای هنرجویان زیاد به صلاح نبود و ممکن بود آنها به هر دلیلی به روش صحیح آموزش نبینند یا هنر آنها مسیری برای پیشرفت و یا تشویق و تجلیل شدن پیدا نکند. به هر حال گفتیم برای یک بار هم که شده، کار درست را انجام دهیم و آموزشگاه را تاسیس کردیم. البته باید تمام رشتههای هنری این قدر پیشرفت کنند که آموزشگاه بزنند و زیاد شدن آموزشگاههای هنری در سطح شهر نویدی است از پیشرفت علم و پیشرفت شهر.»
تاثیر تعطیلی خانه فرهنگ بر کم شدن هنرجویان موسیقی
عباس امانی، خواننده و نوازنده گیتار، در حال حاضر رئیس انجمن موسیقی گراش است. او عقیده دارد روند سقوط در رشته موسیقی، از تعطیل شدن خانه فرهنگ شروع شد: «گفتند قانون است و قانونی هم بود؛ ولی قانونی که هنوز همهجا اجرا نشده است. لازم بود اول مقدمات این تعطیلی و جانشینهای مناسب آن فراهم میشد. این گلایهای است که من از اداره ارشاد گراش دارم. گراش چرا باید در تعطیل کردن خانه فرهنگ پیشقدم میشد؟ در حالی که هنوز راهکاری برای جبران آن نبود و موسسات خصوصی هنوز سر پا نشده بودند. خانه فرهنگ در شهرهای همجوار مثل لار و اوز هنوز دایر است در حالی که دو آموزشگاه موسیقی فعال (نیستان، سارنگ) هم دارد.»
امانی ادامه میدهد: «یکی از امتیازهای داشتن خانه فرهنگ این بود که برگزاری انجمنها مثل انجمن نقاشی، انجمن خطاطی، انجمن ادبی و… به نوعی از انجمن موسیقی هم پشتیبانی میکرد، یعنی تمرکز یک جا بود و اعضای انجمنهای دیگر برای اعضای انجمنهای دیگر تبلیغ میکردند و هنرجو جذب میکردند.»
«تا این که آموزشگاه موسیقی افتتاح شد؛ اما استقبالی از سوی هنرجویان از آن نشد. امانی میگوید: «آقای مجید رایگان اولین آموزشگاه موسیقی گراش را در مدرسهی سلیمی راه انداخت، و این اتفاق خوبی بود. در این آموزشگاه، گیتار پاپ، گیتار کلاسیک، تار، سه تار، سازهای کوبهای (دف، ضرب و کاخن)، سنتور، موسیقی کودک، ویولون تدریس میشد.
«اما خبری از هنرجو نبود. یعنی تا جایی رسیدیم که تعداد اساتید از تعداد هنرجویان بیشتر بود! این خیلی عجیب بود. من از سال ۱۳۸۳ تدریس را شروع کردم و در طول این مدت هیچ وقت کمتر از ۱۰ هنرجو نداشتم؛ یعنی حتی ۱۰ هنرجو برای ما آمار کمی بود اما امسال من فقط ۳ هنرجو دارم. آخرین باری که ۳ هنرجو داشتم برمیگردد به همان سال اول تدریسم سال ۱۳۸۳ و همین موضوع باعث شد اساتید از آموزش ناامید شوند و از آموزشگاه انصراف دهند. حتی خود من از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۱ اولین بار است که به خاطر نبود هنرجو، زیاد میلی به تدریس ندارم. و این باعث شده که ما حالا از داشتن کلاسهایی مثل موسیقی کودک محروم باشیم. تعداد کل هنرجویان آموزشگاه به اندازه تمام هنرجویان من در سال قبل است. یعنی این قدر اوضاع خراب است. و با این روند ممکن است آموزشگاه تعطیل شود و بعد از آن دیگر هیچ جایی برای تدریس موسیقی نداریم.»
اجرا نشدن کنسرت و رونق کم آموزش موسیقی
امانی در جواب به این سوال که چرا در گراش هنرجویان در رشتهی موسیقی این قدر ریزش داشت، گفت: «یکی از دلایل آن این است که در گراش به جای این که موسیقی را راهی برای پر کردن اوقات فراغت و کاهش آسیبهای اجتماعی بدانند، آن را یک آسیب اجتماعی میدانند. چرا تعداد هنرجویان گراشی من در آموزشگاه لار از تعداد هنرجویان گراشی من در آموزشگاه گراش باید کمتر باشد؟ چون ترجیح میدهند دور از حواشی آموزش ببینند.
«برگزار نشدن کنسرت و جشنواره، دلیل دیگر کاهش هنرجویان در آموزشگاه است. بر اساس تجربهی برگزاری چند کنسرت و چهار دوره جشنواره موسیقی، بیشترین تعداد ثبتنامیهای هنرجویان بعد از برگزاری جشنواره و کنسرت اتفاق میافتاد. از سال ۸۵ که یادم است هر زمان مقداری هنرجو ریزش میکرد، ما کنسرت برگزار میکردیم و بعد به مدت یک هفته هنرجویان سرازیر میشدند. پنجمین جشنواره موسیقی به دلیل شیوع کرونا لغو شد. هر چند بچهها قبل از آن دو ماه شبانهروز تمرین داشتند. بعد از گذشت هشت ماه به ما خبر دادند که میتوانیم اجرا کنیم و باز تمرینها را شروع کردیم اما بار دیگر به دلایلی امکان اجرا فراهم نشد. قرار شد عید نوروز امسال اجرا کنیم که این اتفاق نیز نیافتاد. و در واقع سه بار اجرای ما لغو شد و بچهها پراکنده شدند.»
رایگان نیز با همکار خود هم نظر است: «یکی از دلایل کمرونقی آموزشگاه، فاصله افتادن بین اجرا است. آن هم نه اجرای تخصصی مثل کنسرت؛ اجرای جشنوارهای برای محک زدن توانایی هنرجویان، تا هم خودشان تشویق شوند و هم خانوادهی آنها نتیجه کار را ببینند. ولی تا حالا موفق نشدیم. چندین بار تلاش کردیم ولی هر بار به دلایلی لغو شد. فاصله افتادن بین اجراها تاثیر زیادی گذاشت که بدبینیها بیشتر شود. ما همیشه جلو پای خودمان را میبینیم و به آینده فکر نمیکنیم که باید نیرو تربیت کنیم. ما حتی فکر حال هم نیستیم.»
پناه به فضای مجازی از محدودیتهای اجرای واقعی
نگرانی امانی، فراموش شدن اجرای زنده و عقبگرد در رشتهی موسیقی است. او میگوید: «درآمد موسیقی در شهرهای بزرگ بالا است ولی در شهر کوچکی مثل گراش هیچی دست آدم را نمیگیرد. تنها شوق و انگیزه ما این است که بچهها را روی صحنه بفرستیم. چون عشق ما موسیقی است. مرض موسیقی داریم.این که سه هنرجوی من بشود چهار تا در زمینه اقتصادی دردی از من دوا نمیکند. اصلا آن موقع که ۱۴ هنرجو داشتم اوضاع مالی من چطور بود که حالا که سه تا است! در واقع چیزی برای از دست دادم ندارم. ولی برایم سنگین است که به یکباره هنر موسیقی و یادگیری آن این قدر در گراش عقبگرد داشته باشد.
«و این ضعف باعث پراکنده شدن بچهها شده است تا جایی که هر هنرمندی کلیپ جدا منتشر میکند، بدون این که زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد و یا زیر نظر آموزشگاه باشد. بچهها دلخوش و وابسته به فضای مجازی شدهاند. دیگر اجرای واقعی روی صحنه فراموش شده است.»
تنها خواستهی ما از مسئولین: سخت نگیرید
بزرگترین خواستهی امانی از مسئولین این است که به اهالی موسیقی سخت نگیرند: «به عنوان رئیس انجمن موسیقی گراش، مسالهی دیگری که باعث دلگیری من شده، این است که قانون رعایت نمیشود، قانون این است که من به عنوان رئیس انجمن موسیقی، مجوز فعالیتها را باید امضا کنم، و بعد آن برای بازبینی به اداره ارشاد اسلامی ارسال شود و بعد از تایید، cd کار همراه با یک نامه به فرمانداری میرود و بعد از تایید نهایی، اجازه اجرا یا انتشار دارد.
«ما چیز زیادی از مسئولین نمیخواهیم، تنها این که سخت نگیرند و بگذارند ما برویم روی صحنه. بچهها را دور هم جمع کنیم. این هم آخرین تجویز برای نجات موسیقی است. شاید سال بعد این هم جواب ندهد. لطفا برای برگزاری جشنواره و کنسرت، برای انتشار یک کلیپ، سخت نگیرند.
«این شرایط سختگیرانه تنها در گراش پررنگ است. هر موقع بحث تفاوت قوانین در لار و گراش میکنم میگویند بروید و با خودشان صحبت کنید. من به اداره ارشاد لار چه بگویم؟ بگویم شما چطور است هنوز خانه فرهنگ دارید؟ شما چطور است هنوز کنسرت برگزار میکنید؟ شما چطور است همخوان دارید؟ مگر قانون گراش و لار فرق دارد؟ هر جایی بسته به سنت و آداب و رسوم آن شهر قانونی دارد.»
امانی توضیح میدهد که این سختگیرها از کجا شروع شد: «البته ما برای برگزاری کنسرت دورانی هم داشتیم که سختگیریها کمتر بود. تا سال ۱۳۹۳ کنسرتها به راحتی برگزار میشد؛ یعنی ما تمرین میکردیم، مجوز میگرفتیم و میرفتیم روی صحنه. اما اگر بخواهم ریشهی این سختگیریها را توضیح دهم باید برگردیم به سال ۹۴ که نوازندههای خانم به روی صحنه آمدند. از ۹۴ که خانمها آمدند روی صحنه بدبختی ما شروع شد… از آن موقع تا الان درگیر هستیم که نوازنده خانم، نوع پوشش خانم، همخوانی خانم، اصلا نوازندگی خانم روی صحنه ممنوع است. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید چرا نوازندگان دف خانم بیشتر از نوازندگان سازهای دیگر هستند، یکی از دلایل آن این است که کسی به نوازندگی دف یک خانم گیر نمیدهد ولی به نوازندگی گیتار یک خانم گیر میدهند. و از طرفی چون آموزش دف به صورت گروهی انجام میشود، مورد استقبال بیشتری قرار میگیرد.»
چرا تبلیغات کم بود؟
رئیس انجمن موسیقی گراش تبلیغات برای آموزشگاه را کافی نمیداند و میگوید: «گلهای هم از مدیریت آموزشگاه دارم که در زمینهی تبلیغات کمی ضعیف عمل کرده است. دلیل این حرفم این است که بعضی از همشهریان هنوز نمیدانند در گراش آموزشگاه موسیقی وجود دارد. و این باعث افزایش کلاسهای خصوصی هم شده است، هر چند کلاس خصوصی قانونی نیست ولی نمیشود جلو این گونه فعالیتها را گرفت.»
رایگان در جواب به این سوال که چرا تبلیغات کم بود؟ گفت: «این انتقاد درستی است. چون بیشتر تمرکز من روی خود موسیقی است و از لحاظ اقتصادی قدرت زیادی ندارم و از طرفی تبلیغات هم هزینه دارد. گذشته از آن باید با فضای مجازی هم آشنایی داشته باشیم که من در این زمینه هم ضعیف هستم. اما تعجب من از این است که درست است که تبلیغات تاثیر میگذارد و نتیجهش این است که هنرجویان کمتر به آموزشگاه اضافه میشوند، اما سوال اینجاست که ما چرا در طول این مدت ریزش هنرجو داشتیم و حتی هنرجویان خودمان را نیز از دست دادیم؟»
استعدادها در کلاس خصوصی دیده نمیشوند
عباس امانی میگوید: «این که چرا ما با کلاس خصوصی مشکل داریم چند دلیل دارد. کلاسهای خصوصی زیر نظر آموزشگاه نیست، در نتیجه هر خروجی که تحویل دهند، جایی ثبت نمیشود، اما در آموزشگاه مشخص میشود چند نفر نوازنده خوب داریم، چند نفر نوازنده متوسط. اما کلاسهای خصوصی هیچ آماری از آن هنرجو به ما نمیدهد و این باعث میشود که هنرجو حتی اگر دارای استعداد خوبی هم باشد، کارش دیده نشود، چون آشنایی با تیم آموزشگاه ندارد و ما هم اطلاعاتی از او نداریم که از او برای اجرای روی صحنه دعوت کنیم. یعنی آن فرد در اوج حرفهای بودنش آرام آرام خاموش میشود، چون خصوصی کار کرده و با کسی در تماس نبوده که بشود آنها را حمایت کرد. کار ما در آموزشگاه استعدادیابی و پروبال دادن به آن است که در صورت برگزاری کلاسها به صورت خصوصی این امکان برایمان فراهم نمیشود.
«از دیگر معضلات کلاسهای خصوصی این است که ما از کمیت و کیفیت شیوهی تدریس اساتید بیخبر هستیم تا اگر فرم درس دادن کسی اشتباه بود و خروجی او ضعیف، به او گوشزد کنیم و تذکر دهیم.»
رئیس آموزشگاه موسیقی گراش نیز این حرف را تایید میکند: «کلاسهای خصوصی روی کمتر شدن هنرجویان آموزشگاه خیلی تاثیرگذار بود. وقتی من میبینم افرادی مانند آقای امانی با وجود تخصص به صورت خصوصی تدرس نمیکنند و با آموزرشگاه همکاری دارند برایم خیلی باارزش است. چون هدفش خدمت است و برایش مهم نیست دو هنرجو داشته باشد یا بیست هنرجو. میآید و کارش را انجام میدهد.
«اما افرادی با برگزاری کلاس خصوصی باعث کم شدن استقبال هنرجویان از آموزشگاه شدهاند. اگر مدرسین کلاس خصوصی زحمت کشیده بودند و هنرجویان را به آموزشگاه هدایت میکردند من از آنها درصدی نمیگرفتم. ما وقتی مشکلات بین خودمان را نمیتوانیم حل کنیم، نباید توقعی از مسئولین هم داشته باشیم. آنها کارشان چیز دیگری است. شهرهای دیگر هم مشکلات و جنگ و جدالهایی دارند اما نمیگذارند ذات موسیقی از بین برود و در وقت خودش با هم همکاری میکنند.»
رایگان: دست تنها ماندهام / ذهنیت مردم منفی است
رایگان دلایل دیگری را که عامل کمرنگ بودن آموزشگاه موسیقی در گراش شده است، لیست میکند: «زمانی که استارت کار را زدم، بیخبر از دوستان و دیگران این کار را شروع نکردم. قراردادی نوشته نشد اما مثل قدیم که صحبت به عنوان سند بود، من روی قول همکاری دوستان حساب باز کردم. قرار بر این بود که از لحاظ علمی و فنی بار آموزشگاه روی دوش من باشد و مسائل اقتصادی و فراهم کردن تشکیلات با همکاری دوستان. اما متاسفانه این اتفاق نیافتاد و این طور که برای من واضح شده است ظاهرا قدرت اقتصادی و فراهم کردن تشکیلات واجبتر از داشتن علم و فن موسیقی است و از طرفی هیچ همکاری در کار نیست. من احساس کردم بچهها از احداث آموزشگاه زیاد خوشحال نشدند. دست تنها ماندم. از لحاظ اقتصادی نتوانستم تشکیلاتی برای آموزشگاه جمع و جور کنم که جلب توجه کند. بچهها به خصوص آقای امانی انتقاداتی میکنند. راست میگویند. ولی خیلی ساده بگویم من توان حل این مشکلات را ندارم.»
کرونا هم یکی از عواملی بود که همه چیز را خراب کرد: «افتتاح آموزشگاه همزمان شد با اوجگیری کرونا. قصد داشتیم در مراسم افتتاحیه از پیشکسوتان موسیقی دعوت کنیم که کرونا شروع شد و مراسم افتتاحیه لغو شد و در واقع ما بزرگترین شانس تبلیغ را از دست دادیم. با آمدن کرونا همه فعالیتها ضعیف شد. البته شاید اگر از لحاظ تجهیزات پیشرفتهتر بودیم مشکلات کمتر بود. امسال قرار است برنامههای جدیدتری بگذاریم که شرایط بهتر شود.
«البته استقبالی که قبلا از موسیقی میشد قابل مقایسه با الان نیست. کرونا تاثیر داشت اما حتی در دوران کرونا که محدودیتها زیاد بود باز هم هنرجویان بیشتر بودند. اما الان نمیدانم چرا هنرجویان این قدر کم شدند. من هر چه فکر میکنم که ایرادی از آموزشگاه بگیرم، چیزی به ذهنم نمیرسد. آقای امانی عقیده دارد این ریزش برای این است که برای آموزش هر سازی دو تا سه مدرس استخدام کردهایم. این مورد را هم گفتم چشم. اگر مشکل این است در سال جدید درستش میکنیم تا ببینیم چه نتیجهای میگیریم.»
نگرش و ذهنیت منفی مردم دلیل دیگر کمرونقی آموزشگاه موسیقی در گراش است. رایگان میگوید: «مگر موسیقی، خط و هر رشتهی هنری دیگر مربوط به فرهنگ نیست؟ مگر اسم دیگر آموزش و پرورش قبلا اداره فرهنگ نبود؟ و این نشان از رابطهی تنگاتنگ آموزش و پرورش و فرهنگ هر جامعهای دارد. چرا دانشآموزان از آموزشگاه موسیقی استقبال کمی دارند؟ چرا آموزش و پرورش در این زمینه همکاری نمیکند. یکی از فرهنگیان میگفت: «من بارها در مدرسه به دانشآموزانم پیشنهاد دادم که در آموزشگاه ثبت نام کنند و تبلیغ کردم ولی بچهها جواب میدهند، خانوادههای ما اجازه نمیدهند و میگویند موسیقی خوب نیست. دیگر حرفی نمیماند. ما زیاد نمیتوانیم تغییر و تاثیری در نگرش مردم داشته باشیم و تا زمانی که وضعیت این است نباید انتظار استقبال هم داشت.»
فکری به حال آموزشگاه کنید، قبل از آن که بمیرد
از رایگان میپرسیم برای حل این مشکلات چه پیشنهادهایی دارد؟ میگوید: «بهترین راه برای حل این مشکلات این است که برای خود موسیقی کار کنیم نه شخص خودمان. اگر کسی به جایی رسید، علم و فن خودش را به دیگران منتقل کند. به جای انتقاد از همدیگر با هم همکاری کنیم. با یک دست کاری پیش نمیرود. نهادها هم باید بیشتر همکاری کنند.»
اما داشتن آموزشگاه موسیقی در شهر چه الزامی دارد؟ امانی میگوید: «وقتی قرار است مراسمی مانند تجلیل از نیکوکاران، خیرین سلامت، اعیاد ماه شعبان، جشنهای فارغالتحصیلی، بازدید از خانه سالمندان و یا دیدار با بیماران سرطانی اتفاق بیافتد، مسئولین شهر قرار است از چه هنرمندانی کمک بگیرند؟ یعنی گراش نباید هیچ نوازنده و خوانندهای داشته باشد که مجبور باشیم برای اجرای برنامهها از هنرمندان شهرهای دیگر دعوت کنیم؟ ما باید در شهر چند تیم موسیقی ثابت داشته باشیم، اما چه کسی قرار است این کار را انجام دهد؟
«وقتی پای ترویج و حفظ زبان محلی با کمک موسیقی به میان باشد، چه کسی قرار است کاری برای مردم انجام دهد؟ اگر میخواهیم احساس غرور و سربلندی را در یک گراشی با شنیدن قطعهای مثل «گراش من» و «گراش قدیم» تقویت کنیم، راهی جز توجه و حمایت از هنرمندان در عرصه موسیقی نداریم. در این چند سال، جز من و آقای حسینی و چند نفر دیگر، چه کسانی تلاش کردند در بخش موسیقی روی زبان محلی و حفظ اصالت در قالب موسیقی محصولی ارائه دهند؟ و این که تا کی میشود روی این چند نفر حساب باز کرد؟
«بالاخره ما از گردونه خارج میشویم و نیاز است برای آینده شهر هنرمندانی حرفهای تربیت شود. وقتی آموزشگاهی نباشد، هنرجویی نباشد، هنرمندی هم نخواهیم داشت. حتی کوچکترین شهرهای ایران هم خانهای دارند به اسم خانه موسیقی. چرا گراش نداشته باشد؟ اگر آموزشگاه بسته شد. دیگر هیچ کنسرت و جشنوارهی موسیقی هم نخواهیم داشت..»
امانی یکی از راههای حل مشکل کم بودن هنرجویان موسیقی در گراش را دادن مجوز برای اجرای کنسرت میداند و میگوید: «تنهایی از پس حل مشکلاتی که در حوزه موسیقی پیش آمده است برنمیآیم و کمک لازم دارم. هر جا میروم یک بنبستی است. یا بنبست مالی یا محدودیت عرفی.
«خواهشی که دارم این است فکری به حال آموزشگاه کنید تا تمام نشده است؛ هر چند همین الان هم جانی ندارد. تبلیغات کنید. اجازه دهید اجرا کنیم. بزرگترین تبلیغات، اجرای روی صحنه است.»