نماد سایت هفت‌برکه – گریشنا

سقف فرو ریخته‌ی برکه، هشداری بر فروپاشی جامعه

هفت‌برکه علی‌اکبر شاه‌محمدی: وقتی به دو خبر «فرو ریختن قسمتی از سقف گنبدی برکه حاج اسدالله» (اینجا) و «افزایش سه برابری آمار طلاق شهرستان» (اینجا) نگاه می‌کنم، می‌بینم این دو خبر چقدر به هم نزدیک، غم‌انگیز و به هم مربوطند!

چطور گنبد برکه‌ای تاریخی، ساخته شده از هزاران سنگ با ملات ساروج، آرام‌آرام فرو می‌نشیند و بخشی از آن فرو می‌ریزد؟ اتفاقی غم‌انگیز که شاید شما هم مثل من ناراحت شده، ولی تعجب نکرده باشید. دوست‌داران و فعالان آثار تاریخی از مدت‌ها قبل هشدار داده بودند ولی عملا نه مسئولی و نه اداره‌ای و ارگانی کاری درخور نکرده بود.

دانش‌آموز که بودیم در کتاب اجتماعی نوشته بود: «خانواده، کوچک‌ترین واحد اجتماعی». جامعه با این کوچکترین واحد اجتماعی ساخته می‌شود، همانطور که سنگ‌های گنبد برکه حاج اسدالله با ملات ساروج کنار هم نشسته و سقفی شکوهمند و زیبا را ساخته بودند. اجتماع ما هم با خانواده‌ها شکل گرفته‌ است. از مدت‌ها قبل جوانان دوست‌دار آثار تاریخی شهر به تکاپو افتاده بودند تا شاید راهی برای نجات این برکه‌ی باابهت انجام دهند، ولی تلاش‌شان به جایی نرسید.

چرا خبر سه برابر شدن آمار طلاق شهرستان لرزه به جان می‌اندازد؟ جواب ساده است، همانطور که ریزش چند سنگ از سقف منجر به ریزش بیشتر سنگ‌ها می‌شود و نهایتا ممکن است کل سقف برکه فرو بریزد. افزایش آمار طلاق، فروپاشی سقف بلند جامعه را به دنبال خواهد داشت. فقط هم آمار طلاق نیست؛ ترک تحصیل، زباله‌گردی، مهاجرت، خودکشی و…

با نگاه به همه‌ی این معضلات، چقدر می‌شود هر کدام را به کم‌کاری فلان کارمند و فلان مسئول اداره‌ی شهر ربط داد؟ منکر کم‌کاری بعضی مسئولان شهر نیستم و صدالبته کم‌کاری تاثیرگذار است، ولی اگر با دقت بیشتر نگاه کنیم، مساله چیزی فراتر از اینهاست. گراش جزیی کوچک از یک جامعه‌ی بسیار بزرگتر به نام ایران است. وجود مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه به بروز این معضلات در شهر انجامیده است. مسئولی که کم‌کار و کم‌دغدغه است که هیچ؛ ولی آن مسئولی که کمر همت بسته، آیا در این گرداب پر از مشکل می‌تواند کاری درخور انجام دهد؟

هر روز فقر در جامعه گسترده‌تر می‌شود. فقر از خانه‌ها به ادارات و ارگان‌ها رسیده است. کم‌کم به جایی می‌رسیم که دیگر کسی نمی‌تواند کاری انجام دهد. برای حل بسیاری از معضلات، به خاطر رشد فقر، عملا کاری پیش نمی‌رود. اداره‌ی میراث ‌فرهنگی خوب می‌دانست که حال برکه حاج اسدالله خوب نیست، ولی با نداشتن بودجه‌ی کافی و تعدد آثار در حال تخریب، عملا کاری از پیش نبرد. این اداره حتی نمی‌داند برای تعمیر و بازسازی خانه‌ی شهیدان عظیمی که اداره در آن مستقر است، چه کار کند! یا مثلا اداره بهزیستی خوب می‌داند که کودکان کار را باید سر و سامان داد، ولی نه بودجه‌اش را دارد و نه نیروی انسانی کافی. و همینطور برو تا آخر.

باید باور کنیم ریزش تکه‌تکه سنگ‌های سقف برکه حاج اسدالله و رشد سه برابری طلاق، خبر تلخ‌تری را جار می‌زند: «جامعه در حال افول و زوال است». همه داریم لای خبرهایی از این دست، سوگوارانه و ذره‌ذره بخشی از هویت، فرهنگ، پیشینه‌ و آینده‌مان را از دست می‌دهیم بی آنکه کاری توانسته باشیم بکنیم. فقط حسرت‌آلوده شیون می‌کنیم. همین و بس!

خروج از نسخه موبایل