هفتبرکه: فرهاد ابراهیم از فعالان اجتماعی و فرهنگی اوز و مدیر سایت ستارههای اوز در یادداشتی در مورد موج تازه اظهار نظرها در مورد تقسیمات کشوری در لارستان نوشته است: «ما اوزیها ؛ گراشی ها و خنجی ها و بستکی ها همسایگان دیرپای این سرزمین هستیم. لارستان در این پیکره هست ؛لارستان را نمیشود از جغرافیای منطقه و کشور و جهان حذف کرد و بزرگی و عزت آن را باید در همیاری شفاف با دیگر شهرهای منطقه ارزیابی کرد.»
همرسانی این یادداشت در هفتبرکه را بخوانید:
ستاره اوز – فرهاد ابراهیمپور: در یکی از خبرها در قسمتی چنین آمده است: صحبتنیوز لار در این مطلب کوتاه بدون اشاره به بخش مورد نظر نوشت: «تلاش برای ایجاد تقسیمات در لارستان بدون در نظر گرفتن تبعات و مطالبات منطقه و نیز بدون طی اقدامات معمول کارشناسی از سوی مسئولان بلندپایه دولتِ پیشین و با همراهی نماینده مجلس در حال انجام است. در حالی که تبعات آن دامن دولتِ جدید را خواهد گرفت و واکنشهای پیچیده منطقهای را بهدنبال خواهد داشت و…» (خبر در هفتبرکه)
لار و لارستان چیزی نیست که بشود آن را فراموش کرد یا از حافظه تاریخی منطقه، کشور و جهان زدود. ما اهالی منطقه سالیان زیادی است با هم ارتباط داریم و شاهد خوشیها و ناخوشیها؛ دردها و زخمهای یکدیگر بودهایم و این ارتباط چندین قرن است وجود دارد و در سالهایی که بر همه ما گذشته؛ فراز و نشیب هایی داشته ایم که هر کدام به سهم خود نقشی در آن ایفا کردهایم. اما چرا اکنون اهالی لار یا بخشی از آن اهالی یا دستاندرکاران یا کنشگران احساس می کنند که دیگران که همان اهالی یا مسئولین منطقه هستند میخواهند دسیسه کنند یا مسیری به ناحق تغییر دهند؟
از ۵۰ سال پیش و از زمان کودکی که برای خرید مایحتاج شهر و منزل همراه پدر به لار میآمدم شاهد حضور افرادی از دیگر شهرهای اطراف از اوز و گراش و خنج و بستک و جویم و بنارویه و دیگر روستاها در میدان شهر و مراکز آن بودم و به مرور که زمان گذشت با توسعه امکانات و حمل و نقل و جاده حتی این مبادلات بیشتر شد و از سویی دیگر امکان رفتن اهالی منطقه به شهرهای دیگر نیز فراهم شد و با جدا شدن بخشهای مختلف بعد از انقلاب؛ این رفت و آمدها کم و زیاد می شد و طبیعی بود که هر شهری بعد از شهرستان شدن توان و امکانات خود را چه در حوزه کارهای خدماتی و تاسیس ادارات مختلف؛ چه در حوزه امکانات مادی و بهرهمندی از بودجه بیشتر مسیری برای جهش شهرش فراهم نماید و باز طبیعی است که حد و اندازه شهرستان قبلی (لارستان بزرگ) از یک سو کوچک و از سوی دیگر بر استقلال از مرکز شهرستان قبلی تاکید و اجرایی شود و این را اهالی لارستان و مسئولین محترم نباید فرافکنی کنند که دیگران باید تا ابد زیر پوشش شهرستان قبلی بمانند . به گمان من دوستان مشکلات را اگر در محدوده خود ارزیابی کنند و ایرادات را در درون جستجو نمایند شاید به اشتیاق بخشها برای دوری از مرکز بیشتر پیببرند.
تقسیمات کشوری و تقسیمات شهرستانی بار اول و دوم نیست که در ایران و استانهای کشور اتفاق میافتد مسئولین کشور و استانی ناظر بر این تقسیمات بودهاند و مردم خود بخشها هم تلاش نمودهاند گام مهمتری برای توسعه شهرشان بردارند و ارتقا را امر مهمی در توسعه شهری و ایجاد زیر ساختها میدانند که با جدا شدن از مرکز شهرستان قبلی آسانتر انجام میشود. در استان فارس و دیگر استانهای کشور دهها و گاه صدها شهرستان جدید تاسیس شدهاند آیا همه آنها را به دسیسه و توطئه شهرهای مجاور و مسئولین و اهالی آنها نسبت دهیم درست است؟ نه درست نیست.
اتحاد و اتفاق و همبستگی در سایه همدلی و نیاز مشترک و توجه به همدیگر به وجود میآید. نه اقا بالا سری منجر به اتحاد میشود نه خودخواهی و خودبینی میتواند همبستگی به وجود آورد .
نیازهای انسان امروز بسیار بیشتر از نیازهای ۴۰ سال پیش و آدمهای آن زمان است و شهرهای نو؛ روستاها و شهرکهایی شکل میگیرند که زمانی نبودهاند. در خود شهرستان اوز قبلا نه شهرک توحید کهنه داشتیم نه اسلامآباد قلات و در دیگر نقاط کشور نیز همین اتفاقها افتاده که روستایی به کلی خالی از سکنه شده یا روستاهای دیگری شکل گرفته است. باید به هویت و بودنشان احترام گذاشت و اگر در توان و امکان هست در توسعه آنها همت گماشت.
اعتماد نعمت بزرگی است که در سایه همیاری صادقانه و شفاف به دور از سهمخواهی به وجود میآید و گسترش مییابد، بیایید خود را محک بزنیم که چقدر در این راه قدم برداشتهایم. بزرگی فقط با اعتماد و اعتقاد راستین و بزرگمنشی حاصل میشود نه با ادعا و خودخواهی و خودبینی .
من وارد چند و چون بیانیههایی که در دفاع یا علیه جریانی صادر شده ندارم چرا که در سایتهای مختلف و فضای مجازی به اندازه زیادی بازتاب پیدا کرده است. هر چند فکر می کنم بیانیهها بیشتر هیجانی است تا دنبال حل مشکل بگردد.
انتظار هست که کنشگران منطقه به خصوص عزیزان در لارستان اگر نقیصهای در این زمینه میبینند یا بر تقسیمات نظری متفاوت دارند اول به گذشته نه چندان دور برگردند و هر بخش جدا شده را از همان اول یکی یکی بررسی کنند و به دور از تعصب و هیجان به کنکاش بپردازند و ببینند آیا در همه این جدا شدنها دسیسه بود یا ضرورت تا به قضاوت بهتری درباره اتفاقات گذشته و حال برسیم .
ما اوزیها ؛ گراشی ها و خنجی ها و بستکی ها همسایگان دیرپای این سرزمین هستیم. لارستان در این پیکره هست ؛لارستان را نمیشود از جغرافیای منطقه و کشور و جهان حذف کرد و بزرگی و عزت آن را باید در همیاری شفاف با دیگر شهرهای منطقه ارزیابی کرد.
بزرگی فقط در گستره شهرها و تابعات زیادی داشتن نیست؛ بلکه بر ایجاد زمینههای کار و تلاش و خلاقیت و دلبستگی است و جذابیتهای تولید و تجارت و فرهنگ و آموزش است که می تواند یک شهرستان را در منطقه به توسعه بهتر و پایداری برساند همه شهرستانهای منطقه چه لارستان، چه اوز و گراش و خنج و …میباید در این راه کوشا باشند و در تعاملی سازنده به یکدیگر کمک کنند. پیشرفت هر شهرستانی از این مسیر می گذرد وگرنه ده تا بخش داشته باشی اما از توسعه و پیشرفت خبری نباشد چه فایده دارد .
*در گذشته ایران شامل ۱۰ استان بود که در نقشه میبینید. براساس آخرین وضع تقسیمات کشوری در بهمن ۱۳۹۵ خورشیدی، کشور ایران از ۳۱ استان، ۴۲۹ شهرستان، ۸۹۲ بخش، ۲۴۸۶ دهستان و ۱۱۳۳ شهر تشکیل یافتهاست
*از زمان انقلاب تاکنون ۲۲ شهر در استان فارس از بخش به شهرستان ارتقا پیدا کردند. تقسیمات کشوری در منطقه را در این نمودار مرور کنید.