فریاد خواجوی خواننده اوزی تارهترین آهنگ خود را با نام پدر منتشر کرد.
خواجوی فعالیت هنری خود را با سرودن شعر در انجمن ادبی اوز آغاز کرد. در این سالها علایق او بیشتر به سمت موسیقی و خوانندگی بوده است. «پدر» تازهترین کار فریاد خواجوی به گویشی اوزی و در سبک پاب ساخته شده است. فریاد کارهایش را در صفحه فیسبوک (+) خود منتشر میکند.
این ترانه را میتوانید از گریشنا دانلود کنید. (+)
با (مخفف بابا ، پدر)
اِشاو وَ یادُت اَی “با” ، شعر و غزل نَک اَکنام
اُتدارام آ جلو چَش ، سخت تُ بغل اَدَکنام
کله اَنسام تُ لِی پا ، اُز ته دل اَگام : “با”
خَرس مُ تِکِ چَش اُنده ، وَ زور جلو خُم اُمبا
هر شاو جُمَی بارُت “با” ، چُن گل ما بو شَدَکنام
دست اَبرام اُ تِیِ موت ، بُشکُت جُهو شَدَکنام
یَک کَندی کابِ کَلَت ، یَک کندی پشت دستُت
اَبام دسمالِ خَرس و شَبَمبِ سِی نَفَستُت
تُ یاده “با” رازِ عید؟ جُمَی جُهو ، جُتِن ناو
آلَ ما هیچ چی اُمنای ، فقط بدا مُ تِک خاو
فِرَستِ زیرِ بو خُرد ، چراغ خونَه آمُرد
آبادِن خونَه مو چو ، دل طاقتُش نِ اَو ، مُرد
اشاو وَ یادُت اَی “با” ، شعر و غزل نَک اَکنام
اُتدارام آ جلو چَش ، سخت تُ بغل اَدَکنام
کله اَنِسام تُ لِی پا ، اُز تَهِ دل اَگام : “با”
خَرس مُ تِکِ چَش اُنده ، وَ زور جلو خُم اُمبا
کالِ چَشُم پُر اُز هاو، چُن لاوبَرا شَ هاو راو
اُشبو ما اُ تِکِ خاو ، مُ هَد شَ “با” چُن هر شاو
پدر
امشب به یادت پدر، شعر و غزل میسازم
تو را جلوی چشمم میآورم، سخت تو را بغل میگیرم
سرم را روی پایت میگذارم، از ته دل میگویم: «پدر»
اشک به چشمم آمده، به زحمت جلو اشکم را میگیرم
هر شب لباس تنت را «پدر» ، همچون گل میبویم
دستم را درون موهایت میبرم ، موهایت را زیبا میکنم
یک بوسه بر فرق سرت، یک بوسه بر پشت دستانت میگذارم
برایت دستمال اشک و برای نفست گل شب بو میشوم
«پدر» روز عید را به یاد داری؟ لباس قشنگ! کفش جدید!
الان من هیچ چیز نمیخواهم ، فقط به خوابم بیا
تیرچه زیر بام شکست، چراغ خانه خاموش شد
آبادی خانهام رفت، دل طاقت نیاورد و مرد
امشب به یادت پدر، شعر و غزل میسازم
تو را جلوی چشمم میآورم، سخت تو را بغل میگیرم
سرم را روی پایت میگذارم، از ته دل میگویم: «پدر»
اشک به چشمم آمده ، به زحمت جلو اشکم را میگیرم
کاسه چشمم بر از اشک، همچون رودخانه آب به راه افتاد
مرا به درون خواب برد، مثل هر شب «پدر» کنارم نشست.