هفتبرکه: تصویر ذهنی ما از معلمها خیلی اوقات با واقعیت نمیخواند. اگر از شما بخواهند یک معلمِ نوعی را توصیف کنید، چه میگویید؟ ما معلمها را آدمهایی آرام و کمجنبوجوش، با لباس رسمی و کیفی در دست و ترجیحا با عینک تصور میکنیم که مهمترین عرصه برای بروز شخصیتشان، کلاس درس است. اما خودمان هم میدانیم که خیلی از معلمها در این قالب نمیگنجند. کافی است نگاهی به اعضای شورای شهر گراش در دورههای مختلف بندازید. یا کافی است از دانشآموزان قدیم بپرسید که کسانی مثل حسین (حسینآغا) انصاری یا مرحوم حمید رایگان را چطور به یاد میآورند. وضوح این قضیه در مورد نسل جدید معلمها هم اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. محمدعلی فرجی به عنوان نمایندهی نسلی در میانهی قدیم و جدید، نمونهی بارزی از یک معلم چندوجهی و فعال است.
وقتی پیشنهاد شد که به مناسبت هفتهی معلم با او صحبتی داشته باشیم، حواسم بود که قبلا با او مصاحبه کردهایم، اما بهانههای جدید هم وجود داشت: او در حال ثبت دو اختراع دیگر در زمینه آموزش ریاضی است (تا تعداد اختراعاتش را به چهار برساند) و یکی از معلمان دانشجو هم هست. او دانشجوی سال سوم دکتری در رشتهی آنالیز ریاضی در دانشگاه دولتی شیراز است. میپرسم پس آیا اجازه میدهد عنوان «دکتر» را برایش استفاده کنیم؟ مهرداد بدیعزادگان که او را همراهی میکند، میخندد و میگوید: «ما که بهش میگوییم دکتر، اما خودش خوشش نمیآید.» میگویم اگر امتحان جامع را داده، پس برای احترام میشود این عنوان را استفاده کرد. اما فرجی اصرار میکند: «ترجیح میدهم نگویید. بنویسید دانشجوی دکتری. وقتی مدرکم را گرفتم هم اگر نگفتید، مهم نیست.»
یک. معلم
محمدعلی ۴۴ساله، بیش از نیمی از عمرش (یعنی بیشتر از ۲۶ سال) را به معلمی گذرانده است. او در سال ۱۳۹۵ به عنوان معلم نمونهی استان هم شناخته شد (خبر در هفتبرکه).
او اکنون دبیر دبیرستان محبی است، «با بیست ساعت تدریس هفتگی. به شکل همهجوره: آنلاین، لایو، حضوری، ضبط کلیپ و …» میگویم: «پس بهت رحم نکردهاند و نگفتهاند که دانشجوی دکتری است و کار دارد و ….» اما به نظر نمیرسد که خودش از این بابت ناراضی باشد؛ برعکس، در حال پرورش یک ایده هم هست: «با توجه به وضعیت کرونایی، به فکر یک حرکت جدید هستم. میخواهم ببینم آموزش و پرورش میتواند از این وضعیت به شکل یک فرصت استفاده کند؟ مثلا این که یک معلم بتواند از طریق تکنولوژی و اینترنت به صورت همزمان در بیشتر از یک کلاس تدریس کند.» قرار میگذاریم که دربارهی این ایده یک یادداشت برای انتشار به ما بدهد.
او سابقه تدریس در دانشگاه هم دارد. «زمانی که حوصله داشتم. از سال ۱۳۸۲ با پیام نور اوز شروع کردم و ۵-۶ سال آنجا بودم. وقتی دانشگاه آزاد گراش راه افتاد، از سال بعدش به گراش آمدم. البته یواش یواش از این دانشگاه هم فاصله گرفتم و خودم را به مدرسه مشغول کردم.»
دو. دانشجو
آقامعلم ریاضی از دبیرستان تا دکترایش را در رشته ریاضی درس خوانده است. کارشناسی دبیری ریاضی، ارشد و دکترا آنالیز ریاضی. هر سه دوره هم در دانشگاه شیراز. «در همان دانشکده ریاضی در چهارراه ادبیات شیراز. ما با ادبیاتیها به حافظ خیلی ارادت داریم! دانشکدهی ریاضی را هم در پردیس ارم ساختهاند، اما هنوز زورشان به این دو دانشکده نرسیده است.»
میپرسم چقدر بین دورههای ارشد و دکترایت فاصله افتاد؟ کمی فکر میکند و میگوید: «از سال ۸۳ که ارشدم تمام شد تا سال ۹۷ که دکترا قبول شدم، یعنی ۱۴ سال. که خودش رکوردی محسوب میشود. بیشتر هم به خاطر بحث تدریسها و مسئولیتها و تنبلیها بود که فاصله افتاد.» حالا چه اصراری بود که بروی دوره دکتری؟ «علت داشت. میخواستم به بچهها بگویم باید تا دقیقه ۹۰ تلاش کنید.»
سه. ریاضیدان
البته که این تمام حقیقت نیست. چون وقتی از ریاضیات حرف میزند، علاقهاش به این رشته هم کاملا معلوم است. وقتی شروع میکند به حرف زدن دربارهی رشتهاش، با این که سخت است که آدم سر در بیاورد، ولی شنیدن حرفهایش سخت نیست: «رشتهی آنالیز یکی از وسیعترین رشتههای شاخه ریاضیات است. از قرن هجده با کارهایی که نیوتون و لابنیتز در انگلستان انجام دادند متولد شده و همانطور گسترش پیدا کرده است. در دانشگاه جزو رشتههای سخت به حساب میآید. نظری است ولی کاربردهای زیادی هم در علوم مهندسی در ساختوسازها از سدسازی تا ساخت بال هواپیما دارد. ریاضیات پایهی دهم خیلی از مطالبش برگرفته از همین آنالیز است. البته خیلی مقدماتی. چون تابع و حل معادله در این فازهاست. حسابان هم امتداد آنالیز ریاضی است. عمدهی بحث در آنالیز، بحث حد، پیوستگی، مشتق و انتگرال است. این آخری را بگوییم، همه با آن خاطره دارند!»
به شوخی میپرسم حالا واقعا انتگرال به چه درد زندگی میخورد؟ او هم جواب میدهد: «اتفاقا من همیشه به شوخی به دانشآموزان میگویم: جوری میگویید از انتگرال و مثلثات در زندگی استفادهای نمیشود که انگار با مضاف و مضافالیه برایمان نفت استخراج میکنید!»
نمیتوانم در برابر پرسیدن این سوال مقاومت کنم: «اصلا ریاضی چطور پیشرفت میکند؟ مثلا پیشرفت در علم پزشکی را میتوان درک کرد، اما در ریاضی که «دو دو تا همیشه چهارتاست»، چه پیشرفتی میشود ایجاد کرد؟» جواب فرجی حسابشده است: «این چیزی که مثال زدید در بحث محاسبات است. عموم مردم در کل دنیا، ریاضیات را فقط با همین محاسبات میشناسند که ممکن است پیشرفت نکند…». حرفش را میبرم: «ممکن است؟ یعنی ممکن است دو دو تا چهار تا نباشد؟» خیلی عادی میگوید: «بله، چون هیچ چیزی قطعی نیست!» و بعد ادامه میدهد: «زمانی که قبل از رنسانس در اروپا، ما در ایران ارتفاع ستارگان را اندازه میگرفتیم و در آسمان، زیج ستارگان را محاسبه میکردیم، در غرب هنوز روی زمین بودند و درگیر محاسبه مساحت! بعد از این تنبلی ما گل کرد. بگذارید خیالتان را راحت کنم: فیزیک خیلی کمک بزرگی برای ریاضیات بود. بسیاری از علوم حال حاضر دنیا، در پیشرفتشان نیازمند پیشبینی هستند. و این پیشبینی هم یعنی مدلسازی کردن که فقط در بستر ریاضیات اتفاق میافتد. میگویند گلستان ریاضیات، مکانیک است. ریاضیات الآن کاملا کاربردی شده است. مثلا الآن بحث گراف خیلی مطرح است. تصور کنید میخواهیم دستگاه خودپرداز را در شهری نصب کنیم. چند دستگاه و کجاها باید نصب شود؟ این از طریق بحثی به نام مجموعه احاطهگر محاسبه میشود که بحث جدیدی در ریاضی است.»
قرار نبود این بخش صحبت ما اینقدر طولانی شود اما فرجی وقتی از ریاضی حرف میزند، کاملا گرم میشود. میپرسم چه کسانی در این علاقه به ریاضی تاثیرگذارتر بودهاند؟ میگوید: «ما دو معلم ریاضی خیلی خوب در دبیرستان داشتیم: حسین انصاری و حسن جعفری. این دو نفر با سواد و اخلاق و منش خیلی خوبشان، بسیار تاثیرگذار بودند. خدا حفظشان کند»
چهار. مدیر
فرجی به مدت سه سال و سه ماه در زمان ریاست ابراهیم مهروری، معاونت آموزشی اداره آموزش و پرورش گراش را به عهده داشت. او پیش از آن، معاونت یا مدیریت مدرسهای را قبول نکرده بود. میپرسم چرا مستقیما معاونت اداره را قبول کردید؟ «قبول کردم چون حس کردم در این حیطه میتوانم کار بیشتری برای دانشآموزان انجام بدهم، نسبت به آن چیزی که در یک کلاس برای یک مجموعه ۳۰نفره از دانشآموزان انجام میدهم.»
بعد میپرسم پس چرا از معاونت کنار کشیدید؟ «وقتی صحبت سر جانشینی آقای مهروری شد، پیشنهاد مدیریت به من هم در کنار دو نفر دیگر، یعنی آقایان مسعود محسنزاده و محمدهاشم درویشی داده شد. اما من شرایط پذیرفتن این مسئولیت را نداشتم و قبول نکردم. بحث ادامه تحصیل را در ذهن داشتم. وقتی رییس اداره عوض شد و آقای درویشی تشریف آوردند، طبق یک سنت که معاونین نامه استعفا مینویسند، ما هم نوشتیم و خدا را شکر قبول کردند.»
الآن اگر دوباره پیشنهاد مدیریت یا معاونت شود، قبول میکنید؟ «اگر احساس کنم که کاری از دستم برمیآید. البته این کار کار تیمی است و نمیتوان میزان همکاری همکاران را نادیده گرفت. اگر آن زمان که من در معاونت بودم کاری پیش میرفت، به جرات میتوانم بگویم که همکارانم کار میکردند. در حوزه معاونت آموزشی که یکدست بودیم و همین باعث شد که کار بهتر پیش برود.»
معاون آموزشی سابق اداره، مهمترین چالش آ.پ. را «نیروی انسانی» میداند و گلایهی همهی مدیران گراش را تکرار میکند: گراشیها میلی به استخدام ندارند. «بزرگترین مشکل گراش، به لحاظ نیروی انسانی است. نه اینکه آدم زبده نداریم، بحث این است که به لحاظ عددی آمارمان خیلی کم است. عمدتا افراد غیر بومی هستند که تشریف میآورند و برایشان سخت است چون باید در چند جبهه بجنگند، از اجاره منزل گرفته تا جو شهر و پذیرش دانشآموزان. باید بتوانیم دغدغهی این افراد را کمتر کنیم که ماندگاریشان بیشتر شود، یا کاری کنیم که رغبت بومیهای خودمان به کار و استخدام بیشتر شود. زمانی که معاون بودم، با پیگیریهای زیاد تا سطح وزارت، تعداد سهمیه دانشگاه فرهنگیان را از ۸ نفر به ۲۸ نفر رساندیم. اما باز هم فقط ۸ نفر جذب شدند! که آن هم فقط ۳ تا ۴ نفر گراشی بودند!»
شاید دلیل این قضیه را بتوان در بحث بعدی فرجی پیدا کرد: «مطلب بعدی، بحث فرهنگ ما گراشیهاست. شاید به خاطر تعامل با کشورهای عربی است یا هر دلیل دیگر، باعث شده است که ما مقداری تنپروری کنیم و خیلی به علمآموزی اهمیت نمیدهیم. فکر میکنیم میتوانیم با پول آینده بچههایمان را بسازیم. این البته یک عزم عمومی میطلبد.»
پنج. فعال اجتماعی
یک دیگر از جنبهها شخصیتی فرجی، شکلی از تعهد اجتماعی است که او نسبت به گراش دارد. او از آن دسته معلمهاست که فقط به کلاس محدود نمیشوند و دوست دارند این علم در سطح جامعه هم دیده شود. خودش میگوید: «اگر در جایی که کس دیگری کار نمیکند، شما کار کنید، مسلما به سود این جامعه خواهد بود. اگر همه جا تاریک باشد، شما اگر یک نقطه را بگیرید و روشن کنید خودبخود یواش یواش جاهای دیگر هم روشن میشود.»
فرجی یکی از پایههای راهاندازی «کانون دانشآموختگان گراش» بود. بهش یادآوری میکنم که زمانی که او دانشجوی ارشد بود، یک شب تا صبح در اتاق خوابگاهش به نوشتن اساسنامه کاداگ مشغول بودیم. خودش درباره این تجربه میگوید: «زمانی که کاداگ را راهاندازی کردیم، مگر چند تا نهاد دانشجویی در گراش بود؟ اصلا به طور کلی چند تا تشکل داشتیم؟ اگر داشتیم هم خیلی کمرنگ و ضعیف بود. ما کاداگ را راه انداختیم و دو سال هم کار کردیم. اما دومین انتخابات کاداگ که انجام شد، حتی قبل از این که راه بیفتد، خوابید.»
فعالیت عمومی دیگر او، راهاندازی بنیاد علمی نوآوران با حمایت هیات امنای مسجد صاحبالزمان بود. «بعد که کارهای تشکلی در جاهای دیگر راه افتاد، به جنبهی دیگری پرداختیم و به سراغ کار علمی رفتیم. بنیاد علمی نوآوران را راهاندازی کردیم و چندین سال (حدود ۷-۸ سال) کار کردیم. مسجد هم تا دقیقه نود با ما راه میآمد و هیات امنا خیلی به ما کمک کردند. اما مشکل ما این است که فرهنگ شهر به سمت کار علمی نیست. و اگر شهر پای کار نباشد، کار میخوابد. دانشآموزان متاسفانه دغدغهشان علم نیست، و این بنیاد هم مختص کار علمی بود.» این بنیاد پس از هشت سال فعالیت، در سال ۱۳۹۵ به مدرسه کامروا منتقل شد (خبر در هفتبرکه).
شش. مخترع
تازه میرسیم به بهانهی اصلی این گپ دوستانه: بحث اختراعها. او که پیشتر دو دستگاه را اختراع و ثبت کرده، دو دستگاه دیگر را نیز در نوبت ثبت گذاشته است.
میگویم بنیاد علمی در دوره فعالیتش بازدهی خوبی هم داشت. او تایید میکند: «حداقل چهار اختراع را در همان زمان ثبت کردیم. میتوانم بگویم این باعث شد در گراش اینطور القا شود که میتوان اختراع را ثبت کرد، و بعد از آن خیلیها اختراعشان را ثبت کردند. این برای ما مهم بود. کاری که من دوست دارم در اجتماع انجام بدهم همین است که تابوی بعضی مسائل شکسته شود و مردم بدانند که میتوانند.»
دو تا از این چهار اختراع با مشارکت مستقیم خود فرجی انجام و ثبت شد. هر دوی آنها هم در راستای آموزش ریاضی بود. «با مهندس مرتضی کارگر ماشینحسابی ساختیم که سینوس و کسینوس زاویه را همزمان به شکل دیجیتالی حساب میکرد. این دستگاه تاثیر مستقیمی در آموزش درس مثلثات داشت، چون خیلی ملموس است.» (خبر در هفتبرکه) اختراع دوم هم یک بیضینگار بود که او با مهندس قدرت فانی ساخت و ثبت کرد (خبر در هفتبرکه).
فرجی اکنون در خانهاش روی دو وسیلهی کمکآموزشی دیگر کار میکند. «البته کارم سختتر شده است چون ابزار ندارم و همیشه شرمندهی دوستان میشوم برای ساخت قطعات و ابزار.»
دستگاهی برای محاسبه جزء صحیح و دستگاهی برای محاسبه مقسوم علیههای یک عدد، دو وسیله کمکآموزشی جدیدی هستند که فرجی میسازد. این نشان میدهد معلمی هم در کنار ریاضیات، از دغدغهها و علاقهمندیهای اصلی اوست. «اگر سعی کنیم آموزش را شهودی کنیم، علاقهمندی دانشآموزان به یادگیری بیشتر میشود.»
او اختراع جدیدش را اینطور توضیح میدهد: «مورد اول که در روال اداری است و وسیلهاش را هم ساختهام، مربوط به مبحثی است به نام جزء صحیح. دانشآموزان در این قسمت کمی لنگ میزنند، چون درک خوبی از آن ندارند. من به این فکر افتادم که وسیلهای بسازم که همین که عددی به آن داده شد، جواب را به شما نشان بدهد. ولی دانشآموز به شکل عینی جواب را میبیند، درک بهتری کسب میکند.»
و اختراع بعدی؟ «بعدی هم یک وسیلهی مکانیکی است که میتوان با آن مقسوم علیههای یک عدد را پیدا کرد. این وسیله نه تنها برای دانشآموزان دبیرستان، بلکه حتی برای بچههای ابتدایی هم خوب است. ثبت این وسیله هم در حال طی روال اداری است.»
کی خبر ثبتش میرسد؟ «زمان زیادی میبرد. چون تازگیها روند را هم خیلی سختتر و و طولانیتر کردهاند. برای اختراعات قبلی، حدود یک سال طول کشید، اما الان قطعا بیشتر طول خواهد کشید.»
این مصاحبه قرار بود در مورد دو اختراع جدید محمدعلی فرجی باشد، اما در گپوگفتی دوساعته، به جاهای مختلفی سر کشیدیم. این وضعیتی آشنا هنگام صحبت با معلمهایی است که کارشان را به کلاس محدود نمیکنند و جنبههای مختلفی از شخصیت خود را در جاهای مختلف به نمایش میگذارند. هرقدر نمونههای بیشتری از این معلمها بشناسیم، خوشبختتریم.