دکتر محمود دهقانی: با اینکه نوشتن از آفرینشهای هنری و گزارش یک نمایشگاه بیشتر از هر چیز به دیدن کار هنرمندان آن نمایشگاه از نزدیک نیاز دارد، اما در سایه چمبره رسانه های گروهی الکترونیکی و با دیدن فیلم ها و شنیدن مصاحبهها نیز می شود تا آنجا که امکان هست هر چند ناچیز ابراز عقیده کرد. از نمایشگاه هنری ارکید دبی که من با نام آن در سایت “ستارههای اوز” آقای فرهاد ابراهیم پور نویسنده و شاعر اوزی، متخلص به (فرهاد محمودا) آشنا شدهام، نباید سرسری گذشت. گالری ارکید دبی در نخسین نمایشگاه، همزمان با زاد روز عیسا مسیح در بیست و پنجم دسامبر، پیش درآمد هنری خود را با عرضه کار هنرمندانی که با هنرهایشان از فرهنگ و زیبایی سخن میگویند آغاز کرد و با استقبال بسیار خوبی در آنجا روبرو بوده است. گزارش بازگشایی نمایشگاه در قدیمیترین نشریات امارات بویژه در روزنامههای الثقافه، البیان و الاتحاد نیز به گمان نگارنده این سطور ارزش کار هنرمندان و گالری را بالا برده است.
با آگاهی از پیشینه دبی و کارهای دستی لارستانی ها از جمله جاجیم، خوس بافی، پولک دوزی، گلابتون دوزی و رواج آن در زیبایی خانههای بازرگانان سرشناس از جمله آقایان گرگاش، یوسف حبیب، محبی، گلداری، حسنی، فکری و فقیهی و آخوند عوضی وبزرگان بومی دبی در روزگار گذشته که نگارنده این سطور نزدیک به چهار دهه پیش در تصاویر قدیمیتر و در قصر زعبیل نیز از نزدیک شاهد تزیینات پولک دار و گلابتون دوزی بوده است، اما این بار هنرمندان خوش ذوق از جمله توماج هنری، آزاده، کاملیا، فاروق العوضی، آذر، عائشه و مهره النعیمی، تابان، وهیبا، بدریه، مرجان و برخی دیگر از هنرمندان که متاسفانه در عکسها و فیلم نوشته اسمهایشان کوچک شده و دیده نمیشد، با سیلقههای خود طرحی نو درانداخته اند که تابلوهای موج تازه هنری زینتبخش دیوار خانهها و نقطه عطفی در تاریخ هنر دبی خواهد شد. چرا که در نمایشگاه شاهد سر برآوردن تیغ آفتاب هنر این هنرمندان و گلبانگ سپیده دم آن در رسانهها هستیم.
برای پیش درآمد و سخن گفتن در مورد کار این شکوفهها ناگزیر باید به پیشینه تاریخی هنر در فرهنگ دیر پای منطقه به گونه ای خیلی کوتاه و گذرا پرداخته شود. اگر برای ریشهیابی سرآغاز هنر در نقب تاریک هزارهها فانوسی در دست بگیریم، به شواهدی از تزیینات دیواری و آجرهای لعاب دار در روزگار هخامنشیان بر میخوریم که با روش های نگارگری (نقاشی) آغاز شده است. بیشتر این آثار با کاربرد رنگ های تند ترسیم نگارگریها، تا به امروز هنرمندان را از پیشینه هنر تزیینی آن روزگار آگاه می کند. از یافتههای باستان شناسی در موزهها و آثار برجامانده چنین پیداست که هنرمندان ایرانی بر خلاف برخی از مردم سراسر مشرق زمین مضاف بر طبیعت، به قالب های ذهنی و فرهنگی و اجتماعی نیز کارهایشان را در می آمیخته اند.
در واپسین دم روزگار اشکانیان با چشم گشودن مانی نقاش، او سر آغاز بهار و شکوفائی هنر نگارگری روزگار ساسانیان شد. از چشم انداز پیشینه روزگاران پس از سامانیان نیز مکاتب هنری سمرقند، تبریز، هرات و بغداد به گواه آنچه در موزه ها وجود دارد نگارگری را به کاخ ها برد و شاهان و بزرگان در درازنای پیشینه آن پشتوانه هنر ها بودند و هنرمندان در زیر چتر پشتیبانی های شاهانه گرد هم می آمدند و به شکوفائی کارهای زیبای خود می پرداختند. نمونه دیگر خیل عظیم هنرمندان از جمله آقا میرک و رضا عباسی در روزگار صفوی است. از سوئی موج هنری در قزوین پایتخت شاه تهماسب یکم صفوی نیز پا گرفت که پیشینه نگاران اروپائی از آن نوشته اند و خود شاه تهماسب نیز دستی در هنر نقاشی داشت. اما با آشنائی بیشتر مردم مشرق زمین با مردمان باختر، بویژه در روزگار سرنگونی تیموریان و سر برآوردن دودمان صفوی، هنر نگارگری سبک اروپائی نیز پا به منطقه گذاشت.
در اروپا هنر نگارگری بر دیوارها و ستون و سقف ها و با ناقوس کلیسا سر برافراشت که آثار نقاشان اروپائی در کلیساهای تاریخی شاهدی بر این مدعاست. حال آنکه مقوله هنر نگارگری نقاشی در مشرق، روزگار پر فراز و نشیبی داشت و گاه به دلیل دست اندازهای مذهبی با رکود روبرو بوده است که توضیحات بیشتر آن، در این مختصر نمی گنجد. اما پس از آن در روزگاران تیمور و مغول هنر نگارگری توانست راه خود را درپیش گیرد و از تحریم مذهبی خود را برهاند .با رفتن تیموریان و روی کار آمدن دودمان صفوی بویژه در روزگار فرمانروائی شاه عباس یکم، نگارگران نقاش اروپائی، بویژه ” جان وان هاسلت” و تنی چند از نگارگران هلندی پایشان به دربار اصفهان باز شد. پس از آن با باز شدن اشتهای هنری خاورمیانه و استقبال از هنر اروپائی، هنر مینیاتوری در کتاب ها راه خود را ادامه داد و نگارگری های چهره خوبرویان و شاخه ها و پرندگان و شکارگاه ها نیز بر دیوارهای کاخ ها و ساختمان ها نشست و هنرمندان ایرانی بویژه محمدرضا در روزگار صفوی از سوی دربار به ایتالیا برای آموختن دانش هنر اعزام شد. با جا باز کردن هنر اروپائی، هنر نگار گری در خاورمیانه دگرگون و دیوار خانه ها با چهره ها و اندام ها و چشم اندازهای دشت، چشم نواز شد. از سوئی هنر سنتی نیز با تمامی توان ادامه یافت و دوستداران خود را داشت. پس از آن کار داد و ستد هنری خاور و باختر تا به آنجا کشید که هنرمندان ایرانی روزگار قاجار و سال های نخست دودمان پهلوی با کارهای خود مورد تحسین اروپائیان نیز قرار گرفتند.
یکی از استادان بلند آوازه فرانسوی به نام “فانتن لاتور” به شاگردانش در رابطه با کمال الملک که در آنجا درس هنر می خواند گفته بود: “مراقب باشید این خرنگ آتش از ایران آمده است” و توصیه کرده بود : ” سعی کنید از تابش و حرارت این آتش بهره بگیرید”. و به گواه تاریخ، کمال الملک سفیر هنر با ارزش زادگاه خود به فرامرزها بود. او با سایه روشن نور و رنگ وجود افراد و اشیاء را تجلی می داد و جان تازه می بخشید و با هماهنگی “هارمونی” رنگ در نقاشی پختگی آثارش را نمایان می کرد. کمال الملک را پیشینه نگاران هنرمند سنت شکن می دانند.
در روزگار کنونی، با خشونت ها و گرفتاری و سر در گمی های مردمان جهان هنر وسیله خوبی برای آرامش است. در این راستا گالری ارکید دبی پا در مسیری گذاشته که از یکسو هنر بومی و بیل و بیلچه و بوم و قلم نقاش را در باغچه گذشته فرهنگی فرو می برد که نمونه آن کار زیبای فاروق العوضی است. فاروق با اثر زیبای خود تلنگری بر پیشینه فرهنگ می زند و از سوئی در کارهای توماج هنری برای حفاظت از محیط زیست یعنی دغدغه فکری انسان امروزی به سادگی فریاد نهفته است. با بررسی تمام کارهای زیبای هنرمندان این نمایشگاه آشکار است که آن ها با نشانه رفتن کارهای تاثیر پذیرفته از دیگر فرهنگ ها، بافه هائی از هنر بومی را در زیر یک سقف گرد آورده اند.
نگارنده بر این باور است که بدور از فراز و نشیب دیدگاه های سیاسی در روزگار کنونی ، گالری ارکید در راستای هنری و فرهنگی می تواند بر گرده دریای زیبای تاریخ هنر، یک موج بلند هنری را در دبی قالب ریزی کند. چرا که پیشینه نزدیکی فرهنگی دبی و دیدگاه بسیار صمیمی دودمان آل مکتوم تا به امروز از همه جهت با ایران و ایرانی با هر مذهب و اندیشه، لطیف و صمیمی بوده است. تمدن فراگیر هنر، فرهنگ ها و قلب ها را بیشتر از پیش بهم گره می زند.
شامگاه بیست و پنجم ماه “دسامبر” که از خوب حادثه چهارم دیماه همزمان با زاد روز من است در سفر بودم اما با ” کتاب الکترونیکی” جیبی، هنگام وبگردی گزارش باز گشائی این نمایشگاه را خواندم. کار هنرمندان مهد ارکید در دبی که من خاطرات تلخ و شیرین زیادی از آن شهر دارم و در آنجا به مدرسه رفته ام، زیبا بود. گشودن این نمایشگاه در حضور مسئول فرهنگی آقای سلطان صقر السویدی بر ارزش کار گروهی دست اندرکاران و هنرمندان افزوده بود. کارهای به نمایش درآمده در گالری از هر سو نشان می داد که موجی تازه در آموزشگاه درحال قد برافراشتن است . حضور هنرمندان در کنارکارهایشان نوید بخش آینده تابناک هنر در دبی و بویژه در جامعه لارستانی هاست که تاریخ، تاثیر فرهنگی زیبای کارهایشان را ارج خواهد گذاشت. هرچند نمایشگاه با هجوم بازدید کنندگان روبرو بود اما می بایست مصاحبه هائی با هنرمندان به نمایش می گذاشتند. با این همه نگارنده بر این باور است نمایشگاه ارکید از نمایش کارهای هنر مندان آموزش دیده خود سربلند از آب درآمده است. با نگرشی کارساز و ژرف، کارهای آینده می تواند با برنامه ریزی بیشتر رخ نماید. بلند صحبت کردن بازدید کنندگان که پیداست در ورود به چنین نمایشگاهائی کم تجربه بودند و فیلمبرداری ها و دوری از تنه خوردن با تماشاگران، اگر در آینده آموخته شود ارزش کار نیز بیشتر می شود.
در فیلمهای ویدیوئی “یوتیوب” مصاحبه با هنرمندان با کیفیت پائین صدا و فیلمبرداری غیرحرفه ای پخش شده است. گفتگوی هنرمند هر چند اندک، اما درک بینندگان در رسانه الکترونیکی را بیشتر می کند. پیشنهاد به هنرمندان و دست اندرکاران و آموزگارانی که کار نسبتا خوبی انجام داده اند میتواند این باشد تا دانشآموختگان را با شناخت درون هنر، رابطه نور و رنگ، ژرف نگری، تخیل، فیگوراتیو اکسپرسیون و سینماتو گرافی در کار هنر نقاشی خود به هر نحوی که ممکن است بیشتر آشنا کنند. تخیل این هنرمندان در ژرفنای تعریف انسان و بودن، باری: بودن، می تواند برپا و استوار بسیار گویا باشد و معنا شود. چرا که کار و دیدگاه هنرمند در هر برهه ای، همیشه در حال رشد و تغییر است.
با برگزاری اینگونه نمایشگاهها باید هنر دوستان از آن حمایت کنند و در صورت امکان هر سال بیش از دو تا سه نمایشگاه برگزار شود. اینگونه نمایشگاه های فرهنگی و هنری ضمن معرفی هنرمندان معاصر محلی و هنر آنها، با حضور گسترده بازدید کنندگان و شخصیتهای فرهنگی ی نیز روبرو خواهد شد.
با بررسی آثار ارایه شده در نخستین نمایشگاه ارکید چنین پیداست که هرچند شیوه نقاشی هریک از هنرمندان این نمایشگاه با دیگری متفاوت است اما نقاشی همه آنها تا حدودی درون مایههایی ویژه دارد و نشانگر تخیل هنرمند و رابطهاش با جهان پیرامون است. در آموزشگاه اگر هنرآموزان به بررسی کار هنرمندانه و نقد آثار به نمایش در آمده هنر خود آشنا شوند آنها میتوانند در کارهای پیش رو، دارای سبک شده و با شنیدن شیوه های نقد آشنا شوند. در نقد و گنجایش پذیرش نقد است که با ارزیابی و بحث، هنرمند متوجه این حقیقت می شود که آثارش از جنبه تئوری و زیبا شناختی “استتیک” هنری مورد ارزیابی قرار دارد و از آن بستر به دستیابی ریشه عقلانی درک هنر پرداخته می شود. هر چند که جنبش های هنری رویکرد های ویژه ای را فرا روی ناقدان می گزارد، اما در کار زار نقد است که بدون شناخت و روشنائی و هماهنگی رنگ ، هنرمند بی گدار به آب نمی زند.
شکی نیست تشویق خمیر مایه بالندگی کار هنرمند خواهد شد اما هنرمند نباید تنها منتظر به به و چهچه باشد. برجستگی بی مورد در کار هنر، آفت بر سر راه هنرمند خواهد بود. سینماگر فرانسوی “گودارد” با دیدی منتقدانه گفته است : ” روزی برای من سخت و درد آور خواهد بود که در مورد کارم چهچه و به به بشنوم”. منظور “گودارد” این نیست که نباید از کار خوب چیزی گفت بلکه او پرهیز هنرمند را از تشویق های آبکی و بی محتوا مد نظر دارد چرا که باعث افت هنرمی شود. از این رو نقد به هرگونه که باشد شنیدنش برای هنرمند لازمه کار اوست. انتقادات ویرانگر و سمپاشی ها و ترمز روانی، کار نابخردانه ای است که به گونه همه امور اجتماعی برخی از روی حسادت انجام می دهند. اما هنرمند عاشق دارای پشتکار، می تواند زیر و بم ها را تشخیص دهد و با خود به استقبال شعر سهراب سپری، بگوید: “گاه زخمی که به پا داشته ام / زیر و بم های زمین را به من آموخته است”. شاعر امریکائی “توماس الیوت” از دریچه ای دیگر در مورد پدید آمدن یک اثر می گوید: “حتا یک بیماری آزار دهنده قند خون هم می تواند باعث خلق اثری شگفت شود”.
چند دهه پیش یعنی در سده بیستم که نیویورک و شهرهای جهان با هنر پیشرو “آوانتگارد” ناآشنا بود بیشتر هنرمندان آن روز، که امروزه در جهان پر آوازه هستند منتقدان خوبی داشته اند. نقاش امریکائی “جکسون پولاک” با نقد، جکسن پولاک شد و آوازه اش مدیون “کلمنت گرینبرگ” است. نقاش دیگر، ” ویلم دکونینگ” و خیل عظیمی از نقاشان امریکائی نیز کارهایشان بر این مبنا بود.
نقاشی بیان چیزهایی است که هنر مند با آن ها زندگی کرده و احساس خود را به تصویر کشیده است. زبان نقاشی یک گویش بین المللی است و هنرمند در هرجا ریشه فرهنگی دارد و پا گرفته است نه تنها منطقه ای بلکه جهانی نیز عمل می کند و فرهنگش را با این زبان به جهانیان می شناساند. هر مردمی که دارای سابقه در گستره فرهنگ و هنر باشند دارای هنرمندان خوبی نیز خواهند بود. هنرمند با تکیه داشتن بر دستاوردهای گذشته فرهنگی خود نیز می تواند حرف های دل را با زبان هنر به آیندگان انتقال دهد. در این راستا، کار همه هنرمندان نخستین نمایشگاه ارکید خواسته یا ناخواسته هویت آن ها را نیز در خود داشت. برای همه این هنرمندان بویژه توماج هنری و دست اندرکاران آموزشگاه و گالری ارکید آرزوی پیروزی دارم و منتظر شنیدن و خواندن آوازه کارهای بیشتر توماج عزیز هستم.